• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهل بیت امام حسین در کربلا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: کربلا، اهل بيت، امام حسین (عليهم السلام).

پرسش: چرا امام حسين (عليه‌السلام) خاندان خود را به كربلا برد؟!

پاسخ: شاید برای بعضی این سؤال پیش بیاید که چه ضرورتی داشت امام حسین (علیه‌السّلام) خانواده خود را با خود همراه کند و به کربلا ببرد با این‌که علم به شهادت خود داشتند؟ چه لزومی به بردن زنان و کودکان بود؟ بهتر نبود آن‌ها را در جوار خانه خدا باقی گذارد؟ در پاسخ چند دلیل را بیان می‌کنیم: ۱. تقدیر الهی، دفع اتهام فرار و ترک خاندان؛ ۲. مظلوم و غریب بودن اهل بیت در شهر خود؛ ۳. جلوگیری از برنامه ایذایی امویان؛ ۴. ارائه الگو به جامعه؛ ۵. ضرورت فداکاری و حفظ مسائل شرعی؛ ۶. نقش‌آفرینی تک‌تک افراد خانواده؛ ۷. پیام‌رسانی؛ ۸. بی‌اثرسازی تبلیغات دشمن؛ ۹. افشای ماهیت ستمگران حاکم.



اسارت خاندان مقدر الهی بود و حضرت برای دفع اتهام فرار و رها کردن خاندان، آن‌ها را با خود برد.

بسیاری از مشاهیر زمان همچون «محمد حنفیّه»، «عبدالله بن عباس» و ... با بردن اهل بیت همراه امام حسین (علیه‌السّلام) مخالفت می‌کردند و به ظاهر، حق با آن‌ها می‌نمود؛ ولی امام (علیه‌السّلام) بر این مسئله اصرار داشت که حتماً باید اهل و عیال خود را همراه ببرد؛ ازاین‌رو در این‌ زمینه فرمود:
مَا اَرَی اِلَّا الْخُرُوجُ بِالْاَهْلِ وَ الْوَلَدِ: من راهی جز خروج با اهل و فرزندانم را در پیش رو نمی‌بینم.

در جای دیگر فرمود:
فقال: ان جدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اتانی بعدما فارقتک وانا نائم، فضمنی الی صدره وقبل ما بین عینی وقال لی: " یا حسین یا قرة عینی اخرج الی العراق فالله (عزّوجلّ) قد شاء ان یراک قتیلا مخضبا بدمائک ". فبکی محمد بن الحنفیة بکاء شدیدا فقال: یا اخی اذا کان الحال هکذا فلا معنی لحملک لهؤلاء النسوة.
فقال: قال لی جدی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایضا: " ان الله (عزّوجلّ) قد شاء ان یراهن سبایا، مهتکات، یساقون فی اسر الذل " وهن ایضا لا یفارقننی ما دمت حیا.
جد من به خوابم آمد و مرا در آغوش گرفت و بین دو چشم مرا بوسید و فرمود: ‌ای حسین، ‌ای نور چشمم، به سوی عراق برو که خداوند (عزّوجلّ) خواسته است که تو را آغشته به خون ببیند! محمد بن حنیفه گریست و گفت: ‌ای برادر اگر چنین است پس معنی به همراه بردن این زنان چیست؟
فرمود: جد من به من فرمود: خداوند (عزّوجلّ) خواسته است که آنان را اسیر و هتک حرمت شده درحالی‌که اسیر ذلیلان شده‌اند، ببیند و به همین جهت تا من زنده‌ام از من جدا نخواهند شد!

از این روایت چنین برداشت می‌شود که بحث اسارت خاندان اهل بیت (علیهم‌السّلام) امری حتمی و قطعی و مقدر الهی بوده است و اگر حضرت آنان را به همراه نمی‌برد، در مدینه یا در مکه به اسارت حکام یزید درمی‌آمدند، و آن زمان ننگ رها کردن زن و فرزند و فرار کردن را به حضرت می‌زدند؛ اما با این کار راه این طعن بر حضرت بسته شد!


مظلوم و غریب بودن اهل بیت (علیهم‌السّلام) در شهر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): روایتی که گذشت به‌خوبی نشان می‌دهد که اهل بیت آن‌قدر مظلوم بودند که حتی در مدینه و در شهر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز مورد تعرض قرار می‌گرفتند!


جلوگیری از برنامه ایذایی امویان علیه اهل بیت (علیهم‌السلام) با هدف تحت فشار گذاشتن امام (علیه‌السّلام): اگر در مدینه خاندان حضرت به اسارت گرفته می‌شدند، از آنان به‌ عنوان ابزاری برای فشار به حضرت استفاده می‌شد.


ارائه الگو به جامعه آن روز مبنی بر لزوم سهیم بودن تمام اعضای خانواده در قیام: این روش یعنی روش مقابله با ظالم درحالی‌که نیروها برابری نمی‌کند، به عنوان راهکاری برای همه عصور به جهانیان آموخته شد.


بیان عملی ضرورت فداکاری در حوزه مقاومت و حفظ مسائل شرعی به جامعه بشری: این‌کار نشانگر اهمیت بحث حفظ دین است که حتی اگر تمام افراد خانواده نیز در این زمینه دچار مشکل شوند، باز نباید از حفظ دین و تلاش برای احیای آن دست کشید.


نقش‌آفرینی تک‌تک افراد خانواده در هر مرحله سنّی: حضور و مشارکت خاندان حضرت در این قیام، نشانگر این است که هر فردی در هر سنی می‌تواند در حفظ دین مؤثر باشد و ازخودگذشتگی کند!


انقلاب امام حسین (علیه‌السّلام) تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود و رهبری و پرچم‌داری بر ‌عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچم‌داری امام سجاد (علیه‌السّلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) آغاز شد. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهی افکار عمومی رسانیدند و طبل رسوایی حکومت پلید اموی را به صدا درآوردند.

و به ‌همین دلیل بود که افراد زیادی در شام، بعد از شنیدن سخنان امام سجاد (علیه‌السّلام) و حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، پی به ماهیت ضد دینی یزید بردند و همین موجبات تزلزل حکومت بنی امیه را فراهم کرد.


با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه‌داری که حکومت اموی از زمان معاویه، علیه اهل بیت (علیه‌السلام) ـ به‌ویژه در منطقه شام ـ به‌ راه‌ انداخته بود، بی‌شک اگر بازماندگان امام حسین (علیه‌السّلام) به افشاگری و بیدارسازی نمی‌پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرت‌های وقت، نهضت بزرگ و جاویدان حضرت را در طول تاریخ، کم‌ارزش و چهره آن را وارونه نشان می‌دادند.
اما تبلیغات گسترده بازماندگان حضرت سیدالشهدا (علیه‌السّلام) در دوران اسارت (که کینه‌توزی سفیهانه یزید چنین فرصتی را برای آنان پیش آورده بود) اجازه چنین تحریف و جنایتی را به دشمنان نداد.


برخی درباره شهادت حضرت علی اصغر (علیه‌السّلام) شبهه‌افکنی می‌کنند که چرا امام حسین (علیه‌السّلام) او را جلو برد که در نتیجه او را شهید کردند؟ این افراد باید توجه داشته باشند که بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاک، بی‌رحم و غیر انسانی یزید و حکومت وی بود.
در حادثه کربلا، نه مظلوم‌نمایی؛ بلکه حقیقت مظلومیت با فداکاری اهل‌ بیت آمیخته شد و آنان پیام سالار شهیدان و اصحاب را با عالی‌ترین صورت به همه مردم ابلاغ کردند؛ به‌گونه‌ای که امروز نیز صدای آنان، در وجدان بشریت به گوش می‌رسد.
خردسالان و زنان، که نه سلاح جنگی داشتند و نه توان رزم؛ ولی با قساوت‌بارترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم و هتک حرمت و آزردگی عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش‌ماهه با لب‌های تشنه در کنار شط فرات جان داد؛ دخترک خردسال کنار پیکر خونین و قطعه قطعه پدر کتک خورد؛ خیمه‌های آنان به آتش کشیده شد و ... حالا دیگر بر همه روشن شد که یزید چه جنایت‌کاری است.


۱. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۳، ص۶۰، ناشر:دارالاسوة للطباعة و النشر.    




مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «چرا امام حسین (علیه‌السلام) خاندان خود را به کربلا برد؟».    







جعبه ابزار