• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انفاق مال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: انفاق، فقیر، مال.
پرسش: در آیات بسیاری از جمله آیه ۲۵۵ سوره بقره انسان‌ها را به انفاق دعوت کرده و چه‌بسا جزای کسانی را که از مال خود انفاق نکرده آتش جهنم قرار داده است. من منکر این که یاری رساندن به دیگران عملی پسندیده است نیستم. اما چرا خدا به او هم مال و منال نداد تا محتاج من نباشد. چیزی را که خدا از او دریغ کرده من باید جبران کنم؛ یعنی من باید از خدا مهربان‌تر باشم، وگرنه جایگاهم آتش جهنم است؟
پاسخ: گاهی گفته می‌شود:اگر فلانی فقیر است، لابد کاری کرده که خدا می‌خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم، لابد عملی انجام داده‌ایم که مشمول لطف خدا شده‌ایم، بنابراین نه فقر آنها و نه غنا ی ما هیچ‌ کدام بی‌حکمت نیست!!در‌حالی‌که دستور الهی به انفاق به‌خاطر حکم ت‌ها و فلسفه‌های متعددی است از جمله:
۱. امتحان افراد ثروتمند؛ ۲. رهاسازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا؛ ۳. ایجاد رقت قلب در انسان ؛ ۴. شکر نعمت‌های الهی؛ ۵. ازدیاد نعمت؛ ۶. آرامش روحی و روانی؛ ۷. رفع بلا و مرگ بد... البته تمام این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمی‌کند و برکت نمی‌دهد.



قرآن در آیه مورد نظر می‌فرماید: « یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتیِ‌َ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ »؛ "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقت‌های مادی سودی دارد) و نه شفاعت ( زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم می‌کنند، هم به دیگران)". این آیه خطاب به مسلمانان است و به یکی از وظایفی که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعی و جهاد می‌شود، اشاره می‌کند.
سپس به آثار اخروی این کار اشاره می‌کند که موجب نجات انسان در روز حساب خواهد شد و برعکس ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران دوری و ترک انفاق موجب گرفتاری در آن روز خواهد بود.


این پرسش را قرآن از قول کافران نقل کرده است و انگشت روی یکی از موارد مهم لجاجت و اعراض آنها گذارده و می‌گوید: «« وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ »؛ "هنگامی‌که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید، کافران به مؤمنان می‌گویند:آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد، شما تنها در گمراهی آشکارید"!
منطق عوامانه‌ و کوته‌نظرانه افراد بخیل آن است که به گمان خود برای جمع‌آوری مال بیشتر و برای توجیه بخل خود می‌گویند:اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می‌خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم، لابد عملی انجام داده‌ایم که مشمول لطف خدا شده‌ایم؛ بنابراین نه فقر آنها و نه غنای ما هیچ کدام بی‌حکمت نیست!!
اگر رازق خداوند است پس چرا شما از ما می‌خواهید که افراد فقیر را روزی دهیم؟ و اگر خدا خواسته است آنها محروم بمانند، پس چرا ما کسی را بهره‌مند سازیم که خدا محرومشان ساخته؟


غافل از اینکه دستور الهی به انفاق به‌خاطر حکمت‌ها و فلسفه‌های متعددی است از جمله:

۳.۱ - ۱. امتحان افراد ثروتمند

جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می‌کند، و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو در بوته امتحان قرار می‌دهد که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را بجا می‌آورد؟ یا همه را زیر پا می‌گذارد؟ و به هنگام غنا از آنچه در اختیار دارد در راه او انفاق می‌کند یا نه؟

۳.۲ - ۲. رهاسازی قلب انسان از محبت شدید به دنیا

در احادیث ائمه محبت به دنیا ریشه و مایه هرگونه خطا و گناه شمرده شده است. انفاق باعث از بین رفتن این محبت مذموم است.

۳.۳ - ۳. ایجاد رقت قلب در انسان

رقت قلب در مقابل قساوت قلب (سنگ‌دلی) است. قساوت قلب انسان را از انسانیت خارج می کند، چه‌بسا با این حالت انجام گناه و جنایت برای او آسان می‌گردد. اما هرگاه انسان متوجه رفع نیازمندی‌های افراد فقیر و بی‌بضاعت شود و نسبت به زندگی آنان خود را مسئول بداند صاحب قلب رؤف و مهربان خواهد شد.

۳.۴ - ۴. شکر نعمت‌های الهی

انفاق شکر نعمت‌های الهی است. شکر نعمت‌ های الهی از راه‌های متعدد حاصل می‌شود بهترین شکر، شکر عملی است.

۳.۵ - ۵. ازدیاد نعمت

خداوند تضمین کرده انفاق انسان‌های مؤمن و با تقوا را با مواهب مادی و معنوی خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر ـ و حد اقل ده برابر است ـ جای انفاق ا را پر کند؛ « إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیم‌ ».
و به این ترتیب شخص انفاق‌کننده هنگامی‌که با این روحیه و این عقیده به میدان می‌آید، دست و دل‌بازتری خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمی‌دهد؛ بلکه خدا را شکر می‌گوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودی کرده است.
انسان مؤمن، نه‌تنها از کم شدن مال و دچار شدن به فقر و مانند آن ترسی ندارد؛ بلکه اطمینان دارد که این کار، مانند یک دادوستد پرسود است که علاوه بر حفظ اصل دارایی، باعث فزونی و افزایش آن نیز می‌باشد.

۳.۶ - ۶. صداقت در ایمان

انفاق نشانه صداقت در ایمان است. ارزش ایمان به صادقانه بودن آن است؛ وگرنه ایمانی که تنها در مرحله حرف باشد و در مقام عمل نمودی نداشته باشد ارزشی ندارد. قرآن در این زمینه می‌فرماید: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ »؛ "مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کرده‌اند آنها راستگویان‌اند".

۳.۷ - ۷. آرامش روحی و روانی

از جمله آثار اعمال نیکو به‌طور عام و انفاق به‌طور خاص، رسیدن به آرامش روحی و روانی است که شامل فرد می‌شود، درباره نقش انفاق در ایجاد آرامش می‌توان به این آیه استشهاد کرد: « الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »؛ «کسانی که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می‌کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.»

۳.۸ - ۸. رفع بلا و مرگ بد

رفع بلا، دوری از مرگ سوء و...، از اثرات انفاق است که در روایات نیز به آن اشاره شده است.

۳.۸.۱ - روایتی از امام باقر

امام باقر ـ علیه‌السلام ـ می‌فرمایند:«صدقه ۷۰ بلا و نیز مرگ سوء را از انسان دور می‌کند چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمی‌رود.»


بر این اساس اگر چه نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد و آنها را در اعمال خود برای طی کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد، و غرایزی در او آفریده که هر کدام او را به سویی سوق می‌دهد. اما خداوند در نظام تشریع خود قوانینی برای کنترل غرایز، تهذیب نفوس، و تربیت انسان‌ها از طریق ایثار و فداکاری و گذشت و انفاق قرار داده است تا انسان را که استعداد رسیدن به مقام خلیفة اللهی دارد، از این طریق به آن مقام منیع برساند، از طریق زکات تطهیر نفوس کند و از طریق انفاق بخل را از دل‌ها بزداید و فاصله طبقاتی را که منشأ هزاران فساد در زندگی بشر است از بین ببرد و... و به عبارت دیگر خداوند خواسته است به انسان نقشی در جهت اصلاح امور جهان محول کند تا از این راه هم جهان به تکامل برسد و هم انسان .! نکته بسیار مهم این است که تمام این آثار در صورتی است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمی‌کند و برکت نمی‌دهد.


۱. بقره (۲)، آیه ۲۵۴.    
۲. بقره (۲)، آیه ۲۵۴.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۵۸.    
۴. یس (۳۶)، آیه ۴۷.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوبَ، الکافی، ج ۲، ص ۱۳۱، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه.ش، تهران، ۸ جلدی؛ "... َحُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ...".    
۶. حدید (۵۷)، آیه ۱۸.    
۷. حجرات (۴۹)، آیه ۱۵.    
۸. بقره (۲)، آیه ۲۷۴.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوبَ، الکافی، ج ۴، ص ۳ ۷؛ دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه.ش، تهران، ۸ جلدی؛ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ....    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : خدا شناسی | عدل الهی وتفاوتها | کلام




جعبه ابزار