• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انحراف از صراط مستقیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:انحراف، صراط مستقیم، انحراف انسان، حجت ظاهری، حجت باطنی.
پرسش :عامل انحراف انسان‌ها از صراط مستقیم الهی چیست؟ و آیا اختیاری است یا نه؟
پاسخ :



قبل از بیان عوامل انحراف از صراط مستقیم، لازم است توضیحی در خصوص معنای "صراط" و "مستقیم" بیان شود.

۱.۱ - معنای صراط

"صراط" در لغت به معنای بزرگراه وسیع و روشن است. برخی از علمای علم لغت ریشه و اصل واژه‌ی "صراط" را "سراط" می‌دانند که به معنای بلعیدن است و چون جاده باز و عمومی با فراخی و وضوحی که دارد، گویا سالک را در کام خود می‌کشد و او را به پیش می‌برد، به آن "صراط" گفته می‌شود. ولی برخی از پژوهشگران لغات قرآنی این رأی را ناصواب دانسته، صراط را واژه‌ای مستقل و غیر مبدّل می‌دانند.

۱.۲ - معنای مستقیم

واژه‌ی "مستقیم" از ماده "ق.و.م" است و بر طلب قیام دلالت می‌کند. استقامت ، طلب قیام از شی‌ء است و طلب قیام، کنایه از ظهور و حصول آثار و منافع هر چیز است و چون آثار و منافع را در مستوی بودن، نداشتن اعوجاج و گمراه نکردن سالک است، چنین حالتی را قیام آن می‌دانند. پس راه مستقیم راهی است که نداشتن اعوجاج از آن مطلوب و این مطلوب حاصل باشد.
[۱] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۵۷ - ۴۵۸.


۱.۳ - معنای صراط مستقیم

از این رو معنای صراط مستقیم، همان "راه استقامت" و در برابر "راه اعوجاج" است. راه معوج آن است که همراه با تخلف و اختلاف است و صراط مستقیم راهی است که از این دو آسیب، مصون باشد.
[۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۶.



چنان که امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) که خود مصداق کامل صراط مستقیم است، فرمودند:"الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادة".
مصداق صراط مستقیم از نظر قرآن کریم ، همان " دین قیّم " است که فرمود:"قل اننّی هدانی ربّی الی صراط مستقیم، دینّاً قیّماً ملة ابراهیم حنیفاً" و دین قیم دینی است که خود ایستاده است و دیگران را نیز به پا می‌دارد. و سر این که از دین قیّمی که همان صراط مستقیم است به " ملّت ابراهیم " یاد می‌شود و دین به روش او نسبت داده می‌شود، این است که برجسته‌ترین روش را ابراهیم خلیل (علیه‌السلام) ارایه کرده است و " حنیف " به معنای کسی است که در متن راه حرکت می‌کند و در مقابل "جنیف" و "متجانف"؛ یعنی کسی است که به راست و چپ گرایش دارد.
[۹] ر.ک:جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۶.
[۱۰] آداب الصلوة، امام خمینی، ص ۲۸۷.


۲.۱ - مصداق صراط مستقیم در روایات

البته تعابیر مختلفی در توضیح و تفسیر و تطبیق و تأویل صراط مستقیم، از امامان معصوم‌ (علیهم‌السلام) و بزرگان معارف الاهی گردیده است که پرداختن به آنان این نوشتار را از مقصد خویش دور می‌نماید. لکن به کلام امام صادق (علیه‌السلام) در معنای آیه ی "اهدنا الصراط المستقیم" اکتفا می‌شود، که فرمودند:"یعنی ارشدنا الی لزوم الطریق المؤدی الی محبّتک و المبلغ الی جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او أن ناخذ بآرائنا فنهلک"
[۱۲] آداب الصلوة، امام خمینی، ص ۲۹۴ - ۲۸۶.
که امام (علیه‌السلام)، صراط مستقیم را به راهی تفسیر نموده است که انسان‌ها را به محبّت و بهشت خداوند برساند و از پیروی هواها و آراء نفسانی که موجب هلاکت می‌گردد، جلوگیری نماید.


ذکر این نکته خالی از فایده نخواهد بود که "صراط مستقیم" یکی بیش نیست و تعددناپذیر است، زیرا به خداوند استناد دارد و هرچه غیر از آن باشد، "سبیل الغیّ" می‌باشد. البته "سُبُل اللَّه" که کثیر و متعدد است و در برابر "سُبُل انحرافی" قرار دارد از صراط مستقیم که واحد است، جدا نیست و رابطه‌ی "سُبُل اللَّه" با "صراط مستقیم" یا به گونه‌ای است که سُبُل، راه‌های فرعی می‌باشند که به صراط می‌پیوندند، یا صراط مستقیم با وحدت انبساطی و گسترده‌ای که دارد، راه‌های فرعی (سُبُل) را زیر پوشش خود قرار می‌دهد.
[۱۴] ر.ک:جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۸ - ۴۶۶.



خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید:"خداوند شما را از شکم‌های مادرانتان خارج نمود، در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و قلب (کانون تفکر و تدبر و احساسات) قرار داد، شاید که شکر (این نعمات و منعم این‌ها را) به جای آورید". و نیز می‌فرماید:"همانا خداوند بر مؤمنین منت نهاد، زیرا در میان ایشان رسولی از خودشان را برانگیخت تا آیات الاهی را بر ایشان تلاوت نماید و کتاب و حکمت را به ایشان آموزش دهد، گرچه قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند."
این دو کریمه، در روایت امام موسی کاظم‌ (علیه‌السلام) این گونه با یکدیگر تلفیق شده‌اند:"ای هشام! خدا بر مردم دو حجت دارد:یکی حجت ظاهری و دیگر حجت باطنی ؛ حجت ظاهر همان انبیا (علیهم‌السلام) و رسولان و امامان ‌(علیهم‌السلام) و حجت باطنی عقل است." با وجود هدایت باطنی ، از طریق عقل و فطرت و هدایت ظاهری، از طریق هدایت تشریعی و ارسال رسل و انزال کتب، هیچ عذر و بهانه‌ای، در گمراهی انسان پذیرفتنی نیست و با وجود این دو هادی، حجت بر او تمام و راه بهانه‌جویی بر او بسته است.
این امام همام (علیه‌السلام) در ادامه ی بیان خود، علل انحراف و راز فساد دین و دنیای انسان را این گونه افشا می‌نمایند:"ای هشام! عاقل آن است که حلال ( حلال خدا و وفور نعمت بر او،) او را از شکر باز ندارد و بلایا و مصائب بر صبرش غالب نیایند! ای هشام! هر که سه چیز را بر سه چیز دیگر مسلط کند گویی هوا و هوسش را بر ویرانی عقلش یاری رسانده است:
۱. آن که نور فکر را با آرزوهای دراز، تیره کند.
۲. حکمت و دور اندیشی‌اش را با زیاده ‌روی در سخن گفتن (پرحرفی) محو کند.
۳. پرتو عبرتش (از سرگذشت دگران را) با (پیروی از) شهوات نفس خاموش کند. این شخص گویی هوایش را بر منهدم کردن عقلش یاری رسانده است و آن که عقلش را منهدم کند دین و دنیایش فاسد می‌شود؛ زیرا تا عقل سالم نباشد از دین نیز پیروی نکرده و به صلاح دنیا و آخرتش دست نمی‌یابد."


عوامل انحراف نیز به عوامل درونی و برونی تقسیم پذیرند. با تأکید بر این که تأثیرپذیری و شدت آن مهم ترین عامل است؛ یعنی تا زمانی که عامل درونی و زمینه ی درونی مهیا نباشد، عامل بیرونی نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، پیروی از عوامل بیرونی به دنبال پیروی از عوامل درونی انسان است. و با نگرشی دیگر، آن کس سبب گمراهی دگران می‌شود که خود دچار نوعی انحراف شده است و از درون گرفتار فساد نفس و تباهی گشته است، خواه این گمراهی را، گمراهی بداند و خواه این را سعادت خویش قلمداد نماید و دیگران (اهل صراط مستقیم) را منحرف پندارد. (در جهل مرکب باشد).
چنان که خداوند متعال می‌فرماید:"... از کسی که قلبش را از یاد خود، غافل کرده‌ایم و او تابع هوای خویش است و در این امر زیاده ‌روی می‌کند، تبعیت نکن و بگو:حق از جانب پروردگار من است هر که می‌خواهد بدان ایمان آورد و هر که می‌خواهد کافر شود؛ زیرا ما برای ظالمان آتشی مهیا نموده‌ایم..." تبعیت و اطاعت از دگران، تحت تأثیر عامل برونی واقع شدن است و تلاش برای گمراهی دگران برخاسته از انحراف درونی و تبعیت از هوا و هوس و آرزوها و زیاده ‌روی در اشباع اینها است.
این کریمه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان را از پیروی منحرفان، به سوی اطاعت فرامین الاهی فرا می‌خواند و سپس با توصیف عذاب و ثواب، احساس جلب منفعت و دفع ضرر را در مخاطبان تحریک می‌نماید تا با عاقبت اندیشی راه صحیح را انتخاب و اختیار نمایند. از این رو روشن می‌شود که تا عامل درونی، تحریک نشود، انسان تحت عامل بیرونی نیز واقع نمی‌شود. اگر عقل و فطرت نوری داشته باشند و زمینه‌ی هدایت مهیا باشد، نفس متنبه گشته و به حق گرایش پیدا می‌کند و تابع خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولی‌(علیه‌السلام) می‌شود، لکن اگر حرص و طمع و شهوات نقد دنیوی غالب آیند، به پیروی از درون، به لجبازی با اولیاء الله (علیهم‌السلام) و پیروی شیطان برون و خناسان پیرامونش می‌پردازد، اما وقتی بیدار می‌شود که سودی برایش ندارد؛ زیرا در قیامت درخواست می‌کند که:"پروردگار ما! کسانی از جن و انس که ما را گمراه کردند به ما بنمایان تا آنها را زیر پاهایمان قرار داده تا از پست شدگان واقع شوند." در حالی که در آن جا از شیطان جواب می‌شنوند که:"خداوند به شما وعده‌ی حق داد (و به آن عمل نمود) اما من به شما وعده دادم و تخلف کردم، در حالی که من هیچ سلطنتی بر شما نداشتم، مگر این که شما را دعوت کردم، و شما (با سوء اختیار خود) از من تبعیت کردید، پس مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید، نه من دادرس شمایم و نه شما دادرس من. من قبل از این نیز شرک شما را تأیید نکرده‌ام و خدا برای همه ی اینها که ظالمند عذاب دردناکی مهیا کرده است." و پاسخ بزرگانشان نیز چنین است:"چه جزع و بی‌تابی کنید و چه صبر کنید برای ما فرقی نمی‌کند و ما و شما چاره‌ای جز تحمل عذاب خویش نداریم.!"

۵.۱ - ترتیب علل انحراف انسان

برای علل انحراف انسان، می‌توان ترتیب ذیل را ترسیم نمود، به گونه‌ای که هر یک از عوامل زمینه ساز تأثیر عامل بعدی و به عبارت دیگر تأثیر عامل بعدی نتیجه ی تأثیر عامل قبلی باشد:
۱. به ارث بردن صفات پست از پدر و مادر و تحت تأثیر تربیت ناصحیح و محیط ناسالم و تبلیغات سوء واقع شدن؛
۲. جهل و شک و غفلت و گرفتار وسواس فکری شدن و به دام شبهات و دسائس افتادن؛
۳. ترک امر به معروف و نهی از منکر (و یا معکوس شدن این دو) در میان مسلمانان و سکوت خواص در برابر انحرافات فردی - اجتماعی و حکومتی امت اسلامی ؛
۴. انحراف دستگاه حاکم و علمای صاحب نفوذ و گسترش فقر و ظلم و بی‌عدالتی و خفقان در جامعه ؛
۵. دنیازدگی همراه با حرص و طمع و آرزوهای دراز ، و غفلت از مرگ و نظارت خداوند در دنیا و حساب او در آخرت؛ ( ضعف ایمان و غرور به دنیا )
۶. خود محوری و غرور و تکبر و لجبازی و عناد با خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولی (علیه‌السلام)؛
۷. نفوذ شیطان به مجاری ادراکی انسان و تسلط بر عقل و فطرت و عواطف و احساسات او؛
۸. ضعف نفس و ضعف اراده ؛
۹. عدم صبر و استقامت لازم برای انجام واجبات و ترک محرمات ؛
۱۰. قساوت قلب در اثر گناه و مصرف مال حرام؛
۱۱. فراموشی مقام و منزلت و جایگاه انسان در نظام آفرینش؛
۱۲. دون همتی و قناعت به متاع پست دنیا و دلبستن به شهوات و امیال حیوانی و ارضای بی‌حد و مرز آن؛
۱۳. سقوط تدریجی و مشغول شدن به رفاه و خوش گذرانی و حیف و میل بی‌حد و مرز نعمت‌های الاهی؛ (استدراج)

۵.۲ - مدت زمان اصلاح نفس

انسان تا هنگام مرگ توان اصلاح نفس و رفع و دفع این عوامل را داراست. اگر در جوانی عزم بر اصلاح نماید، بهتر از دوران پیری است؛ زیرا در گذر زمان رذایل و عادات زشت ریشه‌دارتر می‌شوند و قلع و قطع آنها بسی دشوارتر است؛ زیرا با اضافه شدن عوامل و پشت سر نهادن درکات بیشتر سقوط، خلاصی از آنها و بالا آمدن از آنها بسی صعب‌تر می‌گردد، به گونه‌ای که ممکن است در گام‌های اولیه، پوینده‌ی اصلاح را از حرکت بیاندازد و در ناامیدی و یأس غرق نماید، اما در همین لحظات است که اگر هنوز گوش جان، نیم رمقی داشته باشد، ندای دلنواز وحی او را گرمی و حرارت بخشیده و به ادامه‌ی راه تشویق می‌کند:"ای بندگان من! (که در ستم ) بر نفس خویش اسراف کرده‌اید، از رحمت "الله" نومید مشوید، زیرا خداوند همه ی گناهان را می‌آمرزد، زیرا او است آمرزنده مهربان. باز گردید به سوی پروردگار خویش قبل از این که عذاب خدا برسد و یاوری نیابید. و از این بهترین‌ها (قرآن) که از جانب پروردگارتان برای شما نازل شده تبعیت کنید، قبل از این که به صورت ناگهانی عذاب خدا شما را دریابد و شما ندانید (چه کنید؟) (مبادا روزی به خود آیید که فایده نداشته باشد و حسرت زده) بگویید:ای دریغ از این همه کوتاهی در حق خدا و این که من همه را به مسخره گرفتم (و به وعده و وعید خداوند وقعی ننهادم.) یا بگویی اگر خدا هدایتم می‌کرد، متقی می‌شدم یا وقتی که عذاب را ببینی، بگویی اگر برای من بازگشتی (به دنیا) باشد، من از نیکوکاران می‌شوم!..."

۵.۳ - نتیجه

در نتیجه، عوامل انحراف چه درونی باشند و چه برونی با عوامل هدایت درون و برون درگیرند و این مقابله و تخاصم حق و باطل هیچ گاه تمام شدنی نیست. غلبه دادن این عوامل بر آن یا آن بر این، داخل این جریان شدن یا وارد آن جریان شدن، در این جریان در آخر ماندن یا به این جریان پیوستن، از این به در آمدن یا بر آن ثابت قدم ماندن، همه و همه وابسته به عزم و اراده و انتخاب و اختیار و عاقبت سنجی انسان است. لکن با توجه به رابطه ی ضروری بین علت و معلول باید بدانیم که تا انحرافی واقع نشده، پیش گیری آن و عدم ترتب آثار آن امری سهل است، اما اگر انحرافی صورت گرفت، تحقق آثار آن امری ضروری است و لاأقل تا مدتی توفیقات را از انسان سلب می‌کند و از بین بردن آثار آن چه بسا زمانبر و پر زحمت باشد. نیز اگر این انحراف تا مرگ استمرار یابد، از ترتب عقاب آن گریزی نخواهد بود. پس تا فرصت باقی است به خود آییم و با راهکارهای ایمانی - عملی به درمان انحرافات و محو آثار دنیوی و اخروی آنها بپردازیم.
از این رو:"ای کسانی که ایمان آورده‌اید به فکر خودتان باشید، اگر شما به هدایت درآیید، گمراهان توان ضرر رساندن (به سعادت نهایی) شما را ندارند، (زیرا) همه به سوی خدا باز می‌گردید، پس شما را به آنچه انجام داده‌اید، آگاه می‌نماید." بر دین راستین خدا ثابت قدم بمانید و توفیق آن را از راه اعتماد به نفس و توکل بر خدا و استعانت از او ، و توسل به ائمه ی اطهار (علیهم‌السلام) کسب کنید! پس تسویف و تساهل و تسامح را کنار و وارد میدان مبارزه با نفس شوید. تا نصرت و هدایت الله را تجربه نمایید. زیرا خود وعده نموده که:"و ما کسانی را که در راهمان تلاش کنند، به راه‌های (مستقیم) خود هدایت می‌کنیم، زیرا خداوند در معیت نیکوکاران است".



برای شروع کار از کلام گهربار امیر مؤمنان بهره می‌جوییم و گوش جان را صفا و پرده قلب را جلا می‌بخشیم:
"بدانید که باید از صراط! عبور کنید! گذرگاهی که عبور از آن خطرناک است! با لغزشگاه های پرت‌کننده و پرتگاه‌های وحشت‌زا و ترس‌های پیاپی! (از این رو) از خدا چون خردمندی بترسید که دل را به تفکر مشغول داشته و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته و شب زنده‌داری خواب از چشم او ربوده و به امید ثواب، گرمی روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوات را کشته و نام خدا بر زبانش جاری شده است. ترس از خدا را برای ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راه ها جز راه حق ، چشم پوشیده و بهترین راهی که انسان را به حق می‌رساند، می‌پیماید. چیزی او را مغرور نساخته و مشکلات و شبهات او را نابینا نمی‌سازد. مژده بهشت و زندگی کردن در آسایش و نعمت سرای جاودان و ایمن‌ترین روزها، او را خشنود ساخته است.
ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتی‌ها فرار کرده، امروز رعایت فردا را کرده و هم اکنون آینده خود را دیده است.
پس بهشت برای پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنم برای کیفر بدکاران مناسب است و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفایت می‌کند، و قرآن برای حجت آوردن و دشمنی کردن (با نافرمانان) کافی است."


۱. امام خمینی، آداب الصلوة.
۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱.
۳. جوادی آملی، عبدالله، صورت و سیرت انسان در قرآن.
۴. جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، اسراء.
۵. جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن.
۶. جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن.
۷. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۱.
۸. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج ۱.
۹. قرآن کریم.
۱۰. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن.
۱۱. مصباح یزدی، محمد تقی، خودشناسی برای خودسازی.
۱۲. نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتی، فهرست موضوعی، واژه ی انحراف و انحطاط.


۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۵۷ - ۴۵۸.
۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۶.
۳. من لایحضره‌الفقیه،ج۲، ص۵۹۸.    
۴. تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۴.    
۵. تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۴۱.    
۶. تفسیر صافی، ج ۱، ذیل آیه‌ی ۶ سوره حمد.    
۷. نهج البلاغة، خطبه‌ی ۱۶.    
۸. سوره انعام/۶، آیه۱۶۱.    
۹. ر.ک:جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۶.
۱۰. آداب الصلوة، امام خمینی، ص ۲۸۷.
۱۱. تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۸.    
۱۲. آداب الصلوة، امام خمینی، ص ۲۹۴ - ۲۸۶.
۱۳. تفسیر صافی، ج ۱، ذیل آیه‌ی ۶ سوره‌ی حمد.    
۱۴. ر.ک:جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۴۶۸ - ۴۶۶.
۱۵. سوره نحل/۱۶، آیه۷۸.    
۱۶. سوره آل عمران/۳، آیه۱۶۴.    
۱۷. سوره بقره/۲، آیه۱۲۹.    
۱۸. سوره بقره/۲، آیه۱۵۱.    
۱۹. سوره جمعه/۶۲، آیه۲.    
۲۰. علامه حرّانی، تحف العقول، ص ۳۸۹. (ترجمه احمد جنتی با اندکی تصرف در ترجمه)    
۲۱. علامه حرّانی، تحف العقول، ص۳۸۶. (ترجمه احمد جنتی با اندکی تصرف در ترجمه)    
۲۲. سوره کهف/۱۸، آیات۲۹ - ۲۸.    
۲۳. سوره فصلت/۴۱، آیه۳۰.    
۲۴. سوره ابراهیم/۱۴، آیات۲۲ - ۲۱.    
۲۵. سوره ابراهیم/۱۴، آیات۲۲ - ۲۱.    
۲۶. سوره زمر/۳۹، آیات۵۳ - ۵۸.    
۲۷. سوره مائده/۵، آیه۱.    
۲۸. سوره عنکبوت/۲۹، آیه۶۹.    
۲۹. نهج البلاغه،خطبه‌ی ۸۲.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «انحراف از صراط مستقیم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۱.    



جعبه ابزار