• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اناجیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت عیسی ، انجیل ، تورات ، دستورات دینی، اناجیل.
پرسش: خداوند در آیه ۴۷ سوره مائده می‌فرماید که "اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده است، عمل کنند"؛ این معنا در آیات متعدد دیگر نیز آورده شده است. از طرف دیگر می‌دانیم که اناجیل موجود در دست مسیحیان مشتمل بر اقوال و شرح حال حضرت مسیح ـ علیه‌السلام ـ است که سال‌ها بعد از عروج ایشان توسط حواریون نگاشته شده است. آنها خود نیز به این موضوع اذعان داشته و ادعای وحی بودن آنها را ندارند. حال با توجه به این مطلب منظور قرآن از انجیلی که خدا نازل کرده است، چیست؟
پاسخ: انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ براساس آنچه در قرآن آمده است، کتابی آسمانی است که مشتمل بر مطالبی است که به عیسی ـ علیه‌السلام ـ وحی شده است؛ ولی آنچه به نام انجیل امروز وجود دارد، همان‌گونه که سؤال‌کننده اشاره کرده است، کتاب‌هایی است که بعد از عیسی ـ علیه‌السلام ـ توسط دیگران نوشته شده و هیچ یک انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ نیست؛ هرچند ممکن است برخی مطالب آن از انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ گرفته شده باشد و همان‌طور که مسیحی‌شناسان اذعان دارند، تشخیص مطالب انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ یا گفته‌های وی از آنچه دیگران افزوده‌اند، بر‌اساس منابع مسیحی ممکن نیست و راهی جز مراجعه به قرآن که (مهیمن) بر کتاب‌های الاهی است، وجود ندارد.



ابتدا باید گفت، این‌که حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ از پیامبران اولوالعزم و صاحب کتاب آسمانی است، مورد اتفاق همه مسلمانان است و در این مسئله اختلافی نیست.


همچنین بحثی نیست که این کتاب آسمانی همانند سایر کتب آسمانی غیر از قرآن، مورد تحریف قرار گرفته است و منظور از انجیل، کتاب آسمانی است که قرآن کریم آن را نازل بر عیسی ـ علیه‌السلام ـ می‌داند، نه این کتابی که فعلاً در دست است و به نام انجیل نامیده می‌شود، چه این انجیل حقیقی و آسمانی نیست؛ بلکه مجموعه‌ای است که دست تحریف به این صورتش در آورده است.


ضمناً از جمله "أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ" برمی‌آید که تورات و انجیلی که در دست یهود و نصارا در آن عصر (عصر پیامبر) بود، تمام تورات و انجیل اصلی نبود؛ بلکه احتمالاً تنها قسمتی از آن بود و قسمت بیشتر از این دو کتاب آسمانی، از میان رفته یا تحریف شده بود.


اما باید توجه داشت که آیات مختلفی از قرآن گواهی می‌دهد که نشانه‌های پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و آیین او در همان کتاب‌های تحریف شده که در دست یهود و نصارا در آن زمان بوده وجود داشت؛ زیرا مسلم است که منظور از تحریف این کتب آسمانی، این نیست که تمام کتاب‌های موجود باطل و بر‌خلاف واقع است؛ بلکه قسمتی از تورات و انجیل واقعی در لابه‌لای همین کتب وجود داشته و دارد و نشانه‌های پیامبر اسلام، در همین کتب و یا سایر کتاب‌های مذهبی که در دست یهود و نصارا بوده، وجود داشته است (و الان هم بشاراتی در آنها هست).
به این ترتیب ظهور پیغمبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و کتاب آسمانی او عملاً تمام آن نشانه‌ها را تصدیق می‌نموده؛ زیرا با آن مطابقت داشته است.


بنابراین معنای تصدیق قرآن نسبت به تورات و انجیل این است که صفات و ویژگی‌های پیغمبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و قرآن با نشانه‌هایی که در تورات و انجیل آمده، مطابقت کامل دارد".
[۵] فخر الاسلام مؤلف کتاب "انیس الاعلام" که خود یکی از کشیشان معروف مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده، در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می‌دهد: "... بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والامقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می‌کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می‌گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت؛ ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت. کلیدهای منزل ... همه در دست من بود، فقط کلید یکی از صندوق خانه‌ها را پیش خود نگاه داشته بود.... در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه‌ای رخ داد. به من گفت: به شاگردها بگو: حال تدریس ندارم. وقتی نزد شاگردان آمدم، دیدم مشغول بحث‌اند، این بحث منجر به معنای لفظ" فارقلیطا" در سریانی و" پریکلتوس" به زبان یونانی... جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رأیی داشت.... پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟! من اختلاف آنها را در لفظ" فارقلیطا" برای او تقریر کردم... گفت: تو کدام یک از اقوال را انتخاب کرده‌ای؟ گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده‌ام. کشیش گفت: تقصیر نکرده‌ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است؛ زیرا حقیقت این را جز راسخان در علم کسی نمی‌دانند، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنای آن را برایم بگوید، وی سخت گریست و گفت:هیچ چیز را از تو مضایقه نمی‌کنم... در فرا گرفتن معنای اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار آن، من و تو را خواهند کشت! چنانچه عهد کنی به کسی نگویی این معنا را اظهار می‌کنم... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، پس گفت: این اسم از اسمای پیامبر مسلمانان است و به معنای" احمد" و" محمد" است. پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتاب‌ها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود. در هر دو کتاب لفظ" فارقلیطا" را به معنای، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد:علمای نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که" فارقلیطا" به معنای" احمد و محمد" است، ولی بعد از ظهور محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنای دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنا قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است. سؤال کردم در باره دین نصارا چه می‌گویی؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم: در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم... کدام است؟ گفت: منحصر است در متابعت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفتم: آیا تابعان او از اهل نجات‌اند؟ گفت:آری و اللَّه (سه بار تکرار کرد)... سپس استاد گریه کرد و من هم بسیار گریستم گفت: اگر آخرت و نجات می خواهی البته باید دین حق را قبول نمایی... و من همیشه تو را دعا می‌کنم، به شرط این‌که در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هستم،... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست..."! چنان‌که ملاحظه می‌کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به‌خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه‌های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند. (اقتباس با کمی اختصار از" هدایت دوم" مقدمه کتاب "انیس الاعلام").




اما در مورد سؤال شما که منظور قرآن (در آیه ۴۷ از سوره مائده و آیات دیگر) از انجیلی که خدا نازل کرده است، چیست؟

۶.۱ - ۱. وجه اول

در این آیه شریفه می‌فرماید: به اهل انجیل (پیروان مسیح ) گفتیم، باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده، حکم کنند. پس بحث ا ز عمل کردن نیست که در پرسش آمده.

۶.۲ - ۲. وجه دوم

بیان‌های متعددی در این زمینه وارد شده است که ما به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

۶.۲.۱ - أ. عمل به دستورات انجیل

شک نیست که منظور از جمله بالا (به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند)، این نیست که قرآن به پیروان مسیح ـ علیه‌السلام ـ دستور می‌دهد که اکنون باید به احکام انجیل عمل کنند؛ زیرا این سخن با سایر آیات قرآن و با اصل وجود قرآن که اعلام آیین جدید و نسخ آیین قدیم می‌کند، سازگار نیست؛ بلکه منظور این است که ما پس از نزول انجیل بر عیسی ـ علیه‌السلام ـ به پیروان او دستور دادیم که به آن عمل کنند و طبق آن داوری نمایند (در حقیقت همان‌طور که بسیاری از مفسران گفته‌اند در این‌جا جمله "قلنا" در تقدیر است و مفهوم آیه چنین می‌شود و قلنا لیحکم اهل الانجیل ...).

۶.۲.۲ - ب. جدا بودن دستورهای الاهی از تعصب‌های قومی

شک نیست که منظور از برپا داشتن تورات و انجیل، آن قسمت از تورات و انجیل واقعی است که در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمت‌های تحریف‌یافته که کم و بیش از روی قراین شناخته می‌شد و منظور از " ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ " همه کتاب‌های آسمانی و دستورات الاهی است؛ زیرا این جمله مطلق است و در حقیقت اشاره به این است که نباید تعصب‌های قومی را با مسائل دینی و الاهی آمیخت. کتاب‌های آسمانی عرب و یهود مطرح نیست. آنچه مطرح است، دستورهای الاهی است. با این بیان قرآن می‌خواهد تا آن‌جا که ممکن است از تعصب آنها بکاهد و راه را برای نفوذ در اعماق جانشان هموار سازد.

۶.۲.۳ - ج. معنای عمل به دستورات تورات

باید دانست همان‌طور که گفتیم خدای تعالی در انجیل تصدیق تورات و شرایع آن را نازل کرده، مگر بعضی از چیزهایی را که چون نسخ شده انجیل نازل بر عیسی ـ علیه‌السلام ـ آنها را استثنا کرده؛ چون بعد از آن‌که انجیل تورات را در شرایع و احکامش تصدیق کرد و بعضی از چیزها که در تورات حرام بود، حلال کرد، قهراً عمل به سایر دستورات تورات یعنی عمل به غیر آنچه انجیل حلال کرده، عمل به احکامی خواهد بود که خدا در انجیل نازل کرده و این خود روشن است‌.


نکته: امروزه از انجیلی که خداوند بر حضرت عیسی ـ علیه‌السلام ـ نازل فرموده، همان‌طور به‌صورت دست نخورده و غیر تحریف شده، خبری نیست. بعضی از آیات قرآن خالی از دلالت بر این معنا نیست که "تورات و انجیلی که آن روز (عصر پیامبر) در دست یهود و نصارا بوده، همه‌اش تحریف شده نبوده؛ بلکه پاره‌ای از مطالب آن همان تورات و انجیل واقعی بوده که بر موسی و عیسی ـ علیه‌السلام ـ نازل شده، اما همه آنها آیاتی که از طرف خدا نازل شده باشد، نبوده؛ بلکه دستخوش سقط و تحریف شده است".


به هرحال انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ براساس آنچه در قرآن آمده است، کتابی آسمانی است که مشتمل بر مطالبی است که به عیسی ـ علیه‌السلام ـ وحی شده است. ولی آنچه به نام انجیل امروز وجود دارد، همان‌گونه که سؤال‌کننده اشاره کرده است، کتاب‌هایی است که بعد از عیسی ـ علیه‌السلام ـ توسط دیگران نوشته شده و هیچ یک انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ نیست، هرچند ممکن است برخی مطالب آن از انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ گرفته شده باشد و همان‌طور که مسیحی‌شناسان اذعان دارند، تشخیص مطالب انجیل عیسی ـ علیه‌السلام ـ یا گفته‌های وی از آنچه دیگران افزوده‌اند، براساس منابع مسیحی ممکن نیست و راهی جز مراجعه به قرآن که (مهیمن) بر کتاب‌های الاهی است، وجود ندارد.


۱. کتاب مسیح، نوشته هامفری کارپنتر.
۲. کتاب سیمای محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در تورات انجیل.


۱. مائده (۵)، آیه ۴۷.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه، ج ‌۶، ص ۵۲.    
۳. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۸۴.    
۴. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۱۱.    
۵. فخر الاسلام مؤلف کتاب "انیس الاعلام" که خود یکی از کشیشان معروف مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده، در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می‌دهد: "... بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والامقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می‌کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می‌گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت؛ ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت. کلیدهای منزل ... همه در دست من بود، فقط کلید یکی از صندوق خانه‌ها را پیش خود نگاه داشته بود.... در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه‌ای رخ داد. به من گفت: به شاگردها بگو: حال تدریس ندارم. وقتی نزد شاگردان آمدم، دیدم مشغول بحث‌اند، این بحث منجر به معنای لفظ" فارقلیطا" در سریانی و" پریکلتوس" به زبان یونانی... جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رأیی داشت.... پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟! من اختلاف آنها را در لفظ" فارقلیطا" برای او تقریر کردم... گفت: تو کدام یک از اقوال را انتخاب کرده‌ای؟ گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده‌ام. کشیش گفت: تقصیر نکرده‌ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است؛ زیرا حقیقت این را جز راسخان در علم کسی نمی‌دانند، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنای آن را برایم بگوید، وی سخت گریست و گفت:هیچ چیز را از تو مضایقه نمی‌کنم... در فرا گرفتن معنای اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار آن، من و تو را خواهند کشت! چنانچه عهد کنی به کسی نگویی این معنا را اظهار می‌کنم... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، پس گفت: این اسم از اسمای پیامبر مسلمانان است و به معنای" احمد" و" محمد" است. پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتاب‌ها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود. در هر دو کتاب لفظ" فارقلیطا" را به معنای، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد:علمای نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که" فارقلیطا" به معنای" احمد و محمد" است، ولی بعد از ظهور محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنای دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنا قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است. سؤال کردم در باره دین نصارا چه می‌گویی؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم: در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم... کدام است؟ گفت: منحصر است در متابعت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفتم: آیا تابعان او از اهل نجات‌اند؟ گفت:آری و اللَّه (سه بار تکرار کرد)... سپس استاد گریه کرد و من هم بسیار گریستم گفت: اگر آخرت و نجات می خواهی البته باید دین حق را قبول نمایی... و من همیشه تو را دعا می‌کنم، به شرط این‌که در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هستم،... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست..."! چنان‌که ملاحظه می‌کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به‌خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه‌های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند. (اقتباس با کمی اختصار از" هدایت دوم" مقدمه کتاب "انیس الاعلام").
۶. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴۱، ص ۲۱۴    
۷. مائده (۵)، آیه ۴۷.    
۸. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۴۰۰.    
۹. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۴۵۴.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه، ج ‌۵، ص ۵۶۸ و ۵۶۹.    
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمه، ج ‌۳، ص ۱۰.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : ادیان | انجیل | مسیحیت




جعبه ابزار