امتحان حضرت یوسف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امتحان الهی، حضرت یوسف (علیهالسلام)، نورانیت دل.
پرسش: در
قرآن کریم آمده است که خداوند
پیامبران را به انواع امتحانات
آزمایش کرده است، آیا اگر حضرت یوسف دوباره به دام
زلیخا میافتاد، میتوانست رهایی یابد؟ خدا فقط یکبار او را آزمود، درصورتیکه اکنون میبینیم خدا این امتحان را چندین بار بر روی انسانهایی که ظرفیت آنها مثل پیامبران نیست، گذاشته است؟
پاسخ:
برترین
جهاد، در اسلام
جهاد با نفس است، که در
حدیث معروف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) «جهاد اکبر» خوانده شده، یعنی برتر از جهاد با دشمن که «
جهاد اصغر» نام دارد، اصولاً تا
جهاد اکبر به معنی واقعی در انسان پیاده نشود، در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد.
در
قرآن مجید صحنههای مختلفی از میدان جهاد اکبر در رابطه با پیامبران و سایر اولیای خدا ترسیم شده است؛ که سرگذشت
یوسف و داستان
عشق آتشین همسر عزیز مصر، یکی از مهمترین آنهاست؛ گرچه قرآن مجید تمام زوایای آن را به خاطر اختصار تشریح نکرده است.
یوسف از میدان این مبارزه رو سفید درآمد به سه دلیل:
نخست اینکه خود را به
خدا سپرد و پناه به لطف او برد، «قال معاذ الله»؛
و دیگر اینکه
قدرشناسی و خیانت نکردن نسبت به
عزیز مصر که در خانه او
زندگی میکرد؛ همچنین
شکرگزاری نسبت به نعمتهای بی پایان
خداوند که او را از قعر چاه به محیط امن و آرامی رسانید؛ ازاینروی وی را بر آن داشت که به گذشته و آینده خویش بیشتر بیندیشد و تسلیم طوفانهای زودگذر نشود.
سوم اینکه خودسازی یوسف و
بندگی توام با
اخلاص او، به او قوت و قدرت بخشید که در این میدان بزرگ در برابر وسوسههای مضاعفی که از درون و برون به او حملهور بود، زانو نزند.
این خود درسی است برای همه انسانهای آزادهای که میخواهند در میدان جهاد نفس بر این دشمن خطرناک پیروز شوند. یقیناً اگر بارها و بارها
حضرت یوسف (علیهالسلام) به چنین ابتلائات و امتحاناتی میافتاد، سربلند و سرافراز بیرون میآمد؛ چراکه
علم و ایمان و تربیت انسانی و ملکات فاضله اخلاقی و همچنین
مقام نبوت و معصوم بودن حضرتش از
گناه و
امداد غیبی و کمک معنوی که به دنبال غلبه بر
هوای نفس خویشتن، همراه
انسان میشود، مانع ارتکاب چنین گناهی میشود.
ما نیز اولاً هیچگاه نباید خود را در معرض چنین ابتلائات و امتحاناتی قرار دهیم؛ چنانکه در احادیث و روایاتی که از
ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) صادر شده است، به شدت از خلوت کردن با نامحرم نهی شدهایم؛
ثانیاً با تقوا پیشه کردن و دوری از
محرمات و انجام فرایض و
واجبات نیروی ایمان الهی را در خود تقویت کنیم؛
ثالثاً همیشه و در همه جا توکلمان به خدا باشد و خود را به خدا بسپاریم و به لطف او پناه آوریم؛ چنانکه قرآن مجید نجات یوسف را از این گرداب خطرناک که همسر عزیز مصر بر سر راه او ایجاد کرده بود، به خدا نسبت میدهد و میگوید: «ما سوء و
فحشا را از یوسف برطرف ساختیم».
ولی با توجه به
آیات بعد که میگوید او از بندگان مخلص ما بود، این حقیقت روشن میشود که خداوند بندگان مخلص خود را هرگز در این لحظات بحرانی، تنها نمیگذارد و کمکهای معنوی خود را از آنان دریغ نمیدارد، بلکه با الطاف خفیه خود و مددهاهی غیبی که توصیف آن با هیچ بیانی ممکن نیست، بندگان خود را حفظ میکند و این در واقع، پاداشی است که خدای بزرگ به اینگونه
بندگان میبخشد، پاداش پاکی و
تقوا و
اخلاص.
انسان باید به این نکته توجه داشته باشد، که وقتی به چنین ابتلا و امتحانی گرفتار شد و به خاطر خدا چشم بر این
گناه بست، خداوند آنچنان نور علم و ایمان و
یقین را در دل او روشن و منور میسازد و آنچنان شیرینی و لذت و
زیبایی ترک گناه بر دل او مینشیند، که از گناه فرار میکند و مواهبی عظیم که ثمره روشنبینیهای قلبی است، جایزهای است که خداوند به اینگونه اشخاص میبخشد.
چنانکه در احوالات
شیخ رجبعلی خیاط از بزرگمردان عرصه معنوی معاصر ما نقل شده است که به چنین ابتلا و امتحانی گرفتار میشود، ولی با رهیدن از آن، خداوند سرچشمه جوشان معرفت ربوبی را در درون او به غلیان درمیآورد و چشم بصیرت او باز میشود و ره صد ساله را یکروزه میپیماید و به مقامات بلندی دست مییابد و ما نیز باید با
توکل بر خدا و پیشه کردن تقوا ره چنین بپیماییم و آنچه را که مرضیّ خداوند است، انجام دهیم.
کسی که در مقام ابتلا و
امتحان الهی قرار بگیرد و تقوا پیشه کند،
خداوند متعال نور حقیقت را در دل او روشن و منور میفرماید و به
برکت آن دیگر مرتکب گناه نمیشود و دید و درک نیرومندی میخواهد و نورانیت و روشنبینی فوقالعادهای میخواهد که ثمره درخت تقواست.
خداوند در
قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً»
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! اگر
تقوای الهی پیشه کنید، خداوند برای شما وسیلهای برای جدایی
حق از باطل قرا میدهد.
و اگر انسان این نیروی عظیم حقیقتیابی را در اثر
پرهیزکاری و تقوا به دست آورد، دیگر در دام هواوهوسها نمیافتد و از ابتلائات و امتحانات الهی سربلند بیرون میآید و
حضرت یوسف (علیهالسّلام) هم در چنین ابتلائی چشم بر
گناه فرو بست و خداوند این روشنبینی را به او اعطا کرد که دیگر در دام هواوهوس هیچگاه نیفتد و چون در چنین
امتحان و ابتلایی حضرت یوسف (علیهالسّلام) سربلند بیرون آمد، دیگر لزومی ندارد، خداوند بار دیگر او را به چنین امتحانی ابتلا سازد؛ چراکه با سربلند بیرون آمدن از امتحان، بار دیگر انسان را به همان ابتلا امتحان نمیکنند، مگر اینکه حکمتهای دیگری در کار باشد؛ چنانکه در مدرسه یا دانشگاه وقتی از کسی
امتحان گرفتند و او سربلند از این امتحان بیرون آمد، دیگر بار، مورد آزمون قرار نمیگیرد.
امتحانات الهی نیز بهگونهای است که وقتی انسان آن را با موفقیت سپری کرد، به مقام معنوی و انسانی بالاتری دست خواهد یافت که در آن مرتبه، امتحان او شکل دیگری خواهد داشت و نیازی به تکرار امتحان گذشته نیست؛ چون امتحان گذشته مربوط به مرتبه و مقام معنوی پایینتر بود.
در آخر ذکر این نکته مهم ضروری است که به نظر اکثر علمای
شیعه، همه
انبیا ـ چه قبل از
مقام نبوت و چه بعد از آن ـ دارای
مقام عصمت از
گناه و لغزش هستند؛ چه
کبیره و چه [[|صغیره]]، چه سهوی و چه عمدی ازاینروی حضرت یوسف هم، همیشه و همواره اگر در چنین امتحانی قرار میگرفت، مقام عصمتش هرگز چنین اجازهای به او نمیداد که چنین گناه و معصیتی انجام دهد؛ چراکه آنها با
اختیار و
علم لدنی خویش، حقیقت زشتی گناه را میبینند و از آن دوری میگزینند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «امتحان حضرت یوسف (علیهالسلام)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۲/۱۸.