امامت اسماعیل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امامت اسماعیل، فرقه اسماعیلیه، روایات، شیعه، امام حسن عسکری عليهالسلام، امام صادق عليهالسلام، امام کاظم عليهالسلام.
پرسش: روایاتی در کتب معتبر شیعه اثنا عشری وجود دارد که فرقه اسماعیلیه، از آنها جهت اثبات مدعای خود استفاده میکنند. ارزیابی شما از این روایات چیست؟ ( بهخصوص روایت اول که در کتب شیعه برای نشان دادن امامت امام حسن عسکری ـ عليهالسلام ـ استفاده میشود. ایضاً منابعی تاریخی نیز وجود دارد که بر حیات اسماعیل پس از شهادت پدر تأکید دارند، این مطالب چهگونه رد میشوند.)
پاسخ: با توجه به این که اسماعیل، فرزند بزرگ
امام صادق علیهالسلام بودند، بسیاری از شیعیان بر این باور بودند که مقام امامت بعدها به ایشان خواهد رسید و امام ششم نیز به دلیل شرایط حاکم بر جامعه و نیاز به پنهانکاری جهت حفظ جان امام بعدی، این باور را صریحاً تکذیب نمیکردند، اما با وفات اسماعیل در زمان حیات پدرشان، این باور در میان بیشتر شیعیان به فراموشی سپرده شد. مشابه چنین وضعیتی در ارتباط با ابوجعفر محمد، فرزند بزرگ امام هادی ـ عليهالسلام ـ نیز تکرار شد. روایات
شیعه نیز تماماً بیانگر همین موضوع بوده و عقاید
اسماعیلیه با کمک آن قابل اثبات نیست.
در ارتباط با شکلگیری فرقه اسماعیلیه و آنچه موجب تردید برخی شیعیان در مورد امامت امام هفتم ـ عليهالسلام ـ شد، مطالبی در پاسخ ۵۲۸۳ همین سایت وجود دارد که ابتدا شما را به مطالعه آن دعوت میکنیم.
اما در مورد روایاتی که در پرسش شما به آنها اشاره شده، باید گفت:
روى الکلینی والمفید والطوسی عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: کنت عند أبی الحسن العسکری وقت وفاة ابنه أبی جعفر وقد کان أشار إلیه ودل علیه، وانی لأفکر فی نفسی وأقول هذه قصة أبی إبراهیم وقصة إسماعیل، فاقبل إلی أبو الحسن وقال: نعم یا أبا هاشم بدا لله فی أبیجعفر وصیر مکانه أبا محمد کما بدا له فی إسماعیل بعد ما دل علیه أبو عبدالله ونصبه، وهو کما حدثتک نفسک وأنکره المبطلون .. أبومحمد ابنی الخلف من بعدی عنده ما تحتاجون إلیه، ومعه آلة الإمامة والحمد لله!! حدیث اول با اختلافاتی در تعابیر، در منابع شیعی متعددی مشاهده میشود که کتاب
کافی،
ارشاد مفید،
غیبة طوسی،
کشف الغمة،
و
بحار الانوار از آن جمله میباشد.
براساس این
روایت، اباهاشم جعفری، هنگام وفات ابوجعفر ((این امامزاده بزرگوار به نام محمد و با لقب ابوجعفر در زمان حیات امام هادی ـ عليهالسلام ـ وفات کرده و مزار ایشان با عنوان "سید محمد" در شهر "بلد" عراق که میان "بغداد" و "سامرا" قرار دارد، مورد احترام شیعیان است.)) که یکی از فرزندان امام هادی ـ عليهالسلام ـ و برادر بزرگتر
امام حسن عسکری علیهالسلام بود، در آن مکان حضور داشتند.
با توجه به اینکه ابوجعفر، بزرگتر از امام یازدهم بود، شیعیان تصور میکردند که امام بعدی اوست و شاید هم به همان دلایلی که در مورد
اسماعیل وجود داشت، امام هادی ـ عليهالسلام ـ نیز برای حفظ جان
امام حسن علیهالسلام، بهگونهای رفتار میکردند که زمینه چنین باوری در شیعیان از بین نرود. با توجه به این باور عمومی، راوی حدیث (ابوهاشم) به فکر فرو رفته و وضعیت موجود را با زمان وفات اسماعیل در زمان حیات امام ششم ـ عليهالسلام ـ مقایسه میکند. سپس بدون آنکه سخنی بر
زبان آورد، از جانب امام هادی ـ عليهالسلام ـ مورد خطاب قرار میگیرد که آری! آنچه به ذهنت آمده، صحیح بوده و این دو وضعیت، کاملاً با هم مشابه است.
آنچه در این
حدیث وجود دارد و موجب شده تا اسماعیلیه از آن به نفع خود بهرهبرداری کنند، آن است که در ضمن روایت بیان شده که
"کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیلَ بَعْدَ مَا دَلَّ عَلَیْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ـ عليهالسلام ـ وَ نَصَبَه" و از این عبارت برداشت میشود که اسماعیل از جانب امام صادق ـ عليهالسلام ـ به مقام
امامت نصب شده است.
اما این استدلال از چند جهت قابل خدشه است:
استناد به این روایت، فرع پذیرش امامت امام هادی ـ عليهالسلام ـ است، که با عقاید اسماعیلیه سازگار نیست.
آنچه بهسادگی میتوان از این روایت برداشت نمود، این است که اسماعیل نتوانست به مقام امامت نائل شده و این
مقام، در
اختیار امام کاظم ـ عليهالسلام ـ قرار گرفته و امامت اسماعیل با وفات او هیچگاه صورت عملی به خود نگرفته؛ هرچند که باور عمومی شیعیان، احتمال آن را میداد.
از میان منابعی که این روایت را نقل کرده و در دسترس ماست، کتاب
کافی از لحاظ زمانی، قدیمیتر از سایر کتب است. این کتاب، عبارتی را به کار گرفته که واژه "نصب" در آن مشاهده نمیشود تا مورد استدلال اسماعیلیان قرار گیرد. بیان این نکته نیز مهم است که به اعتقاد بیشتر اندیشمندان شیعی، شیخ کلینی، مؤلف کتاب
کافی، دقت بیشتری در حفظ متون اصلی
روایات داشته است.
با توجه به این نقل، ممکن است که در اصل روایت، سخنی از نصب نبوده، اما راویان بعدی، این روایت را نقل به معنا کرده ((براساس توصیههای
معصومان، لازم نیست که یک روایت را دقیقاً با همان متن ارائه شده از سوی
امام نقل نمود؛ بلکه اگر متن دقیق آن در ذهن راوی وجود نداشته باشد، میتوان از متن دیگری استفاده کرد که همان معنا را داشته باشد:
"قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ ـ عليهالسلام ـ إِنِّی أَسْمَعُ الْکَلَامَ مِنْکَ فَأُرِیدُ أَنْ أَرْوِیَهُ کَمَا سَمِعْتُهُ مِنْکَ فَلَا یَجِیءُ قَالَ فَتَعَمَّدُ ذَلِکَ قُلْتُ لَا قَالَ تُرِیدُ الْمَعَانِیَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَلَا بَأْس". ))
و با توجه به باور عمومی که بدان اشاره شد، عبارت دال بر نصب (و لو ظاهری و موقت) را در آن گنجانده باشند، بدون آنکه چنین موضوعی را مورد پذیرش قرار دهند؛ چون مطمئنیم که دیگر مؤلفان اشاره شده نیز بر مرام و مکتب اسماعیلیه نبودهاند.
«
عن مسمع کردین قال: دخلت على أبی عبدالله وعنده إسماعیل، قال: ونحن إذ ذاک نأتم به بعد أبیه... الروایة!!»
آنچه از روایت دوم برداشت میشود، تنها این است که شیعیان میپنداشتند اسماعیل، امام بعدی است و بیشتر از آن، چیز دیگری از این روایت قابل استفاده نیست و همانگونه که اشاره شد، ما نیز وجود چنین باوری را در میان شیعیان آن زمان انکار نمیکنیم.
«
ذکر الولید بن صبیح أن أباه قد أوصى إلیه وقال : کان بینی وبین رجل یقال له : عبد الجلیل صداقة فی قدم، فقال لی : إن أبا عبدالله أوصى إلى إسماعیل فی حیاته قبل موته بثلاث سنین!!.»
در سومین روایت نیز شخصی به نام ولید بن صبیح به امام صادق ـ عليهالسلام ـ عرضه میدارد که من از دوست قدیمیام، عبدالجلیل شنیدم که شما سه سال قبل از مرگ اسماعیل، او را وصی خود قرار دادهاید! امام ششم، چنین وصیتی را بهشدت و با سوگند، انکار کرده و بیان میدارند که اگر وصیتی هم کرده باشم، وصی من، فرزند دیگرم
موسی علیهالسلام است. («
"فَقَالَ یَا وَلِیدُ لَا وَ اللَّهِ فَإِنْ کُنْتُ فَعَلْتُ فَإِلَی فُلَانٍ یَعْنِی أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی عليهالسلام"»).
آیا از چنین روایتی، عقاید اسماعیلیه اثبات میشود؟!
«
ذلک ذکر الحسن بن موسى النوبختی فی کتابه ( فرق الشیعة ) أن الأمام الصادق نص على ابنه إسماعیل وهذا قوله: (فإنه لما أشار جعفر بن محمد إلى إمامة ابنه إسماعیل ثم مات إسماعیل فی حیاة أبیه رجعوا).»
متن موجود در کتاب
فرق الشیعه نوبختی نیز به موضوعی فراتر از دیگر روایات، اشاره نکرده و با استفاده از دو عبارت موجود در آن، یعنی "أشار" و "رجعوا" میتوان گفت که این متن، بیانگر باوری است که در میان شیعیان در ارتباط با امامت اسماعیل در آینده وجود داشته است که بعد از وفات ایشان، غالب شیعیان از این باور دست برداشتند.
در منابع معتبر
شیعه اثناعشری، روایتی مبنی بر زنده ماندن اسماعیل، بعد از امام صادق ـ عليهالسلام ـ وجود ندارد و منابع اشاره شده (که متن روایات مورد نظر در آن را درج ننموده و تنها به
ذکر آدرس بسنده کردید) نیز از منابع شیعی نیستند.
پایگاه اسلام کوئست.