• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

افکار گناه آلود

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: وسواس فکری .
پرسش: سوالی در مورد افکار گناه داشتم. از نظر من فکر و عمل یکی هستند و مدام شک می‌کنم که نکند کار بدی انجام می‌دهم و خودم را گناه‌کار می‌دانم؛ تکلیف من چیست؟
پاسخ: این گونه افکار خاصیت وسواسی دارد که باید برای مقابله با آن راهکارهای خاصی به کار بست.



باید از اعتماد به نفستان درطرح چنین مسأله‌ای قدردانی کنیم؛ چرا که خیلی افراد دیگری که مثل شما از چنین افکاری رنج می‌برند، پریشانی و ناراحتی‌شان را به عنوان یک مسأله خصوصی، پنهان نگاه می‌دارند و گاهی هم چندین ساعت دور از چشم دیگران صرف افکارشان می‌کنند. اما شما خوشبختانه با طرح مشکلتان، نیمی از راه درمان را پیموده‌اید.


قبل از هر چیزی گفتنی است که فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛ برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می‌شود.
فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، از این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد ولی بعد موفق به انجام آن نشود، برایش ثواب می‌نویسند، ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی‌شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد.


از سوی دیگر انسان هرگز نمی‌تواند لحظه‌ای را بدون فکر و خیال بگذراند، اما این‌که چه اندیشه و خیالی را به ذهن خود خطور دهد و آن را در ذهنش بپروراند و یا این‌که از ورود و گسترش چه افکاری به ذهنش جلوگیری کند مختار است. وجود زمینه و گرایش‌های فکری خاص، خواهش‌ها و تمایلاتی که در اعماق وجود انسان نهفته است، نگرانی و اضطراب بیش از حد و... می‌تواند سبب پریشانی فکر و خطور افکاری ناپسند به ذهن انسان گردد. بنابراین ریشه‌یابی افکار ناروا کاری است که هرکس می‌تواند در باره خودش انجام دهد و با از بین بردن علل و ریشه‌ها از شر این‌گونه افکار خلاصی یابد.
اکنون که شما برای ریشه یابی و خلاصی از این‌گونه افکار اقدام نموده‌اید، می‌توان گفت که نیمی از راه را پیموده‌اید و انشاء الله با راه‌کارهایی که در ادامه عرضه می‌گردد نیم دیگر راه را نیز طی کرده و به آرامش خواهید رسید.


قبل از بیان راهکارهای عملی جهت کنترل افکار گناه آلود، توجهتان را به چند نکته کلیدی جلب می‌کنیم:

۴.۱ - نکته اول

چنانچه تکرار این افکار و شک زیاد به حد افراط رسیده و همیشگی است و بدون اختیار و ناخود آگاه در ذهن شما رخ می‌دهد و مدت مدیدی نیز هست که گرفتار آن هستید، باید بگوئیم که شما متأسفانه دچار نوعی وسواس فکری خاصی گشته‌اید که البته قابل درمان نیز هست؛ ولی اگر این افکار به این حد نرسیده و گاه گاهی اتفاق می‌افتد خوب است بدانید شما الحمد لله هنوز گرفتار وسواس فکری نشده‌اید هر چند باید با مبارزه و تلاش به پیش‌گیری از آن بپردازید.

۴.۲ - نکته دوم

شرط اساسی کنترل و درمان این گونه شک زیاد، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ نباید پنداشت که با بیان یکی دو نکته همه چیز درست می‌شود و هم‌چنین نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پی‌گیری مستمر، می‌توان یک شبه، همه‌ افکار را از ذهن خود دور کرد.

۴.۳ - نکته سوم

به شما توصیه می‌کنیم اگر این افکار وسواسی شما را به شدت آزار می‌دهد و اضطراب شدیدی بر شما وارد می‌کند، حتما به یک روان‌شناس بالینی متعهد مراجعه کنید. در غیر این صورت با اجرای راهکارهای ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پی‌گیری نمائید.
و اما با توجه به این نکات و با توجه به لحن سوالتان که البته کمی ابهام آمیز هست به نظر می‌رسد ما باید اول نکاتی را در مورد وسواس فکری خدمتتان ارائه نمائیم و سپس راهکارهای عملی جهت مبارزه با این نوع فکر را برایتان بیان کنیم. امید است که پاسخ ما راهنمای کامل و مفیدی برای شما واقع گردد.


وسواس عبارت است از یک فکر تکراری یا تصویر ذهنی سمج که به صورت ناخواسته و ناخوانده و تکرارشونده روی می‌دهد. وسواس‌ها به هیچ وجه به صورت ارادی روی نمی‌دهند، بلکه فکرها و تصویرهایی هستند که فارغ از خواست شخص، ضمیر خودآگاه او را دست خوش تاخت و تاز می‌سازند.
موضوع فکر وسواسی ممکن است ناراحت کننده، متناقض، کفرآمیز، شرم آور، شهوت انگیز، قبیح، غیراجتماعی و یا همه این‌ها با هم باشد.
فرد نه طالب آن‌هاست و نه آن‌ها را خوش دارد، بلکه بر عکس کوشش خود را به کار می‌برد تا به هرترتیبی خود را از چنگ آن‌ها رها کند.
وسواس یک تجربه غیرفعال است یعنی به زور بر ذهن فرد تحمیل می‌شود.

۵.۱ - تعریف روانشناسان

روان شناسان وسواس را نوعی بیماری از سری نِوروزهای شدید می‌دانند که تعادل روانی و رفتاری را از بیمار سلب می‌کند و او را در سازگاری با محیط دچار اشکال می‌سازد و این عدم تعادل و اختلال دارای صورتی آشکار است.

۵.۲ - تعریف روانکاوان

روانکاوان نیز وسواس را نوعی غریزه وا خورده و ناخودآگاه معرفی می‌کنند و آن را حالتی می‌دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده‌ای خاص، که اغلب وهم‌ آمیز و اشتباه است آدمی را در بند خود می‌گیرد، آن‌چنان که اختیار و اراده را از او سلب می‌کند و بیمار را وا می‌دارد که حتی رفتاری را برخلاف میل و خواسته‌اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگی کار یا افکار خودآگاه است اما نمی‌تواند از قید آن رهایی یابد.
بنابراین وسواس فکری می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزار دهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد. در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه‌های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیمار سعی در مقاومت در مقابل آن‌ها دارد، نمی‌تواند از آن‌ها خلاص شود. این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سوال ذهنی درباره این‌که: چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟ گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترس‌های مرضی و... متفاوت است و تقریبا همه این افکار، بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می‌دهند.


شما می‌توانید از دستورالعمل‌های زیر بهره‌ گیرید و امیدواریم به تدریج از شر آن رهایی یابید:

۶.۱ - کنترل شرایط اضطراب زا

اولین قدم برای شناخت وسواس و درمان آن، داشتن آرامش است. اساسا عامل اصلی وسواس اضطراب است. بنابراین سعی کنید در همه حالات زندگی خصوصا در مواقع ظهور این افکار آرامش خود را حفظ نمائید

۶.۲ - بی‌اعتنایی به افکار

برای مقابله با وسواس فکری، باید نسبت به آن بی‌اعتنا بود. اگر بتوانید به افکاری که به ذهن‌تان خطور می‌کند بی‌ا‌عتنا باشید و به آن‌ها اهمیت ندهید، به تدریج از شر آن‌ها رهایی خواهید یافت.

۶.۳ - منحرف کردن فکر

منحرف ساختن فکر به سوی محاسبات ذهنی یکی از مفیدترین راه حل‌ها است. لذا از آن‌جا که معمولاً این افکار در زمان‌های خاصی به سراغ شما می‌آید، سعی کنید با یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده ذهن خود را به موضوعات مهم و جذاب دیگر مشغول سازید و هیچ گاه بیکار نباشید.

۶.۴ - توقف فکر

فرمان ایست؛ در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمان‌های دارویی و قبل از آن درمان‌ها، از روش‌های خاصی استفاده می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها روش توقیف فکر نام دارد؛ بدین ترتیب که از بیمار خواسته می‌شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می‌زند: ایست !؟! به نظر می‌رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می‌کند.ب نابراین هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید:« بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت.

۶.۵ - بستن کش به دست

به مچ دستتان کش نازکی ببندید و هر گاه این افکار به ذهنتان آمد و شما را رنج داد کش را بکشید و رها کنید. با احساس دردی شدید که به شما دست می‌دهد، از آن افکار خارج خواهید شد.

۶.۶ - تغییر فکر و تصویر

با کمی تمرین انسان فرا می‌گیرد که چگونه تصویرهای ذهنی خود را دستکاری کند. این مهارت را می‌توان با تمرین تقویت کرد. لذا اگر تصویرهای ذهنی، شما را آزار می‌دهد، تصویرها را به طرق مختلف تغییر شکل دهید. به هر نحوی که می‌شود بر آن تصویر تسلط پیدا کنید و آن را در مهار خود در آورید. مثلا گاهی که این افکار به ذهن شما فشار آورد با پوزخندی در صدد تحقیر آن فکر برآیید. فراموش نکنید که این خود ما هستیم که میزان بزرگی یا کوچکی مشکل را تعیین می‌کنیم. پس می‌توانیم از کوه کاه بسازیم یا از کاه کوه.

۶.۷ - یاد خدا

ذکر این نکته نیز لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازی‌های شیطان و وسوسه‌های نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است، و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بی‌اعتنا باشد و با پرکردن فضای قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتی‌های خلقت او، جایی خالی برای شیطنت شیطان در قلب خود باقی نگذارد.

۶.۸ - کنترل حواس

گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می‌کند اعم از چیزهای خوب یا بد، داده‌های حواس ظاهری او است. لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد. یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و....
قرآن در این زمینه می‌فرماید:« ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا»؛ و هرگز آن‌چه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل، همه مسؤولند. بنابراین یکی از مهم‌ترین راه‌های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است.

۶.۹ - گناه نبودن افکار به ظاهر گناه آلود

بد نیست تأکید شود که این گونه افکار یک بیماری تلقی می شود و هرگز مورد مؤاخذه قرار نمی گیرید. به عبارت دیگر اگر این افکاری که بی‌اختیار به ذهنتان خطور می‌کند شاید به ظاهر گناه آلود باشد، اما لازم نیست نگران باشید و احساس گناه بکنید. از این نظر مطمئن باشید. دلیل آن هم غیراختیاری بودن آن است و همین پرسش شما حکایت از آن می‌کند که در صدد حل آن بوده و ناخواسته به ذهنتان می‌آید.
به قول یکی از بزرگان که فرموده بود: شاید انسان بتواند روزی سپری برای جو زمین اختراع کند تا هیچ شهابی به آن نخورد ولی هرگز نمی‌تواند کاری کند که حتی فکر بد هم به ذهنش خطور نکند، مگر معصومین و کسانی که به مقام مخلصین رسیده باشند ( که قطعا هیچ کدام از ما جزء این دو گروه نیستیم).
بنابراین شخصی که وسواس فکری دارد و نمی‌تواند از چنگال آن رهایی یابد، نباید سعی کند که افکار وسوسه گونه را با فشار آوردن به ذهنش فراموش کند. چرا که خود این کار به مرور زمان باعث تضعیف اعصاب و تقویت این افکار می‌شود، بلکه سعی کند آن‌ها را هم‌چون آب رودخانه‌ای ببیند که می‌آید و می‌رود.
در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم:« ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فی جوفه: اذن ینفث فیها الوسواس الخناس ! و اذن ینفث فیها الملک ! فیؤید الله المؤمن بالملک، فذلک قوله و ایدهم بروح منه»، هر مؤمنی قلبش دو گوش دارد، گوشی که در آن وسواس خناس (شیطان) می‌دمد، و گوشی که فرشته در آن می‌دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت می‌کند، و این همان است که می‌فرماید:« و ایدهم بروح منه».
در پایان ذکر این نکته لازم و ضروری به نظر می‌رسد که رهایی از افکار مزاحم نیاز به اراده و خواست شما دارد، پس با تمام توان و با توکل بر خداوند منان و به کار بستن راهکارهای ارائه شده اقدام کنید.


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۲. مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ مکرر، ج‌۲، ص۱۴۶.    



سایت پرسمان دانشجویی.    


رده‌های این صفحه : روانشناسی | وسواس فکری




جعبه ابزار