• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتماد به نفس با اعتماد به خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اعتماد به نفس، اعتماد به قدرت الهی، اعتماد به خدا.

پرسش: اگر انسان اعتماد به نفس داشته باشد و استعداد‌های خود را باور کند، آیا منافاتی با اعتماد به قدرت الهی دارد؟

پاسخ: اسلام با دستورات خود سعی دارد انسان را تشویق کند که با قوه عقل، اراده، توانایی‌های جسمی و روحی‌اش آشنا سازد تا با به کارگیری آن خود را در مسیر حق قرار دهد و به درجه عبودیت برسد، همان درجه‌ای که امام صادق (علیه‌السّلام) آن را معادل مقام ربوبیت خواندند. در تعالیم اسلام خودباوری و اتکای به نفس امری مثبت است؛ به شرط این‌که همیشه در راه صحیح آن یعنی بندگی حضرت حق باشد. خودباوری‌ای که باعث سرکشی و خودخواهی گردد، مغایر با تعالیم تعالی‌بخش اسلام است.



اعتماد به نفس از جهت لغت به معنی خودباوری و خوداتکایی است که در برابر اعتماد به دیگران است.

۱.۱ - دیدگاه روان‌شناسان

روان‌شناسان تعریف‌های زیادی از اعتماد به نفس کرده‌اند، که دو تا از آن‌ها در زیر آورده می‌شود:

۱.۱.۱ - دیدگاه اول

۱. اعتماد به نفس آگاهی داشتن به استعدادها، توانمندی‌ها (جسمی، روحی، عاطفی، ذهنی) ارزش انسانی خود (نزد خدا، مردم، خانواده) و جایگاهی که هر کس در این دنیا دارد و قلمرو آن‌ها؛ آگاهی نه‌تنها به شناخت توانایی‌ها و استعدادها مربوط می‌شود، بلکه شناخت معایب و کاستی‌ها را نیز جهت برطرف کردن آن‌ها دربر می‌گیرد.

۱.۱.۲ - دیدگاه دوم

۲. «انسان، فقط به نیروها و توانمندی‌های خویش متکی باشد و خود را یگانه عامل کام‌یابی در زندگی فردی و اجتماعی اش بداند.» این تعریف، تعریف روان‌شناسان با گرایش اومانسیتی (انسان‌مداری) و الحادی است که طبق آن تضاد و ناهم‌گرایی اعتماد به نفس و اعتماد به خدا را نتیجه می‌دهد.
[۱] اسلامی‌نسب، علی، روان‌شناسی اعتماد به نفس، تهران، مهرداد، ۱۳۷۳ ش.


۱.۱.۳ - دیدگاه سوم

۳. ا ز نظر اسلام اعتماد به نفس این است که انسان به رهبری عقل و خرد، و در پرتو قدرت و تصمیم و قاطعیت کار خود را ادامه دهد و خود را بر انجام آن عمل توانا بشمارد و این قدرت از خدا سر چشمه می‌گیرد.


در منابع اسلامی از اعتماد به خدا با عبارت «توکل» یاد شده است. توکل یعنی «اعتماد و اطمینان دل در همه امور بر خداست». به عبارت دیگر «سپردن و حواله کردن همه کارهای خود به پروردگار است» و به دیگر سخن، توکل بیزاری از هر قوه، قدرتی و اعتماد و تکیه بر حول و قوه الهی است و آن موقوف است بر اعتقاد جازم به این‌که در عالم هستی فاعلی جز خدا نیست و هیچ‌کس را قوه و قدرتی نیست، مگر به واسطه او. کسی که این حالت را در خود نیابد، علت آن یا ضعف یقین است یا ضعف نفس، و بیماری‌اش به سبب فراگیر شدن ترس و اضطرابش به واسطه غلبه اوهام بر اوست؛ زیرا نفس ضعیف در پی وهم مضطرب می‌شود. پس توکل تمام نیست، مگر به قوت یقین و قوت قلب با هم؛ زیرا سکون و آرامش دل به این هر دو حاصل می‌شود.
[۲] نراقی، محمدمهدی، جامع‌السعادات، ج۳، ص۲۱۸، قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۳ ش.
[۳] و نراقی، محمدمهدی، علم اخلاق اسلامی، ج۳، ص۲۷۵-۲۷۶، ترجمه جلال‌الدین مجتبوی، حکمت، ۱۳۶۶ ش.



اگر توکل به خدا را به معنای واقعی آن، یعنی «به‌کارگیری اسباب طبیعی برای رسیدن به اهداف و در‌عین‌حال، واگذاری نتایج و اثربخشی آن‌ها به خواست و مشیت الهی» بدانیم، و نیز درباره اعتماد به نفس که به نیروها و توانایی‌های خود اتکا می‌کنیم، منشأ آن‌ها را خدا دانسته، معتقد باشیم که هر آن‌چه داریم، از خداست و خدا این همه امکانات و نیروها را در اختیار ما قرار داده تا روی پای خود بایستیم و به دیگران نیازمند نباشیم، در این صورت نه‌تنها اعتماد به نفس با توکل به خدا منافات ندارد؛ بلکه یکی از ابعاد اصلی و مهم آن را تشکیل می‌دهد و نتیجه آن می‌شود که باید به نیروها و توانایی‌های خود که خدا در اختیار ما قرار داده است، متکی باشیم و با بهره‌گیری از این نیروهای خدادادی، در مسیر پُرپیچ‌و‌خم زندگی و مشکلات و سختی‌ها، بارخود را خویش به دوش کشیم، نه آن‌که دست نیاز بسوی دیگران بگشاییم و چشم به آن‌ها بدوزیم.
[۴] شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا: راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، ص۵۱-۴۹، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۳ ش.

پس خودباوری و اعتماد به نفس منافاتی با اعتماد به قدرت الهی ندارد؛ چراکه انسان مؤمن همه چیز را از آنِ خدا می‌داند و در هر کاری که می‌کند، به قدرت الهی واقف است.فرد مؤمن در مسیر صحیح تربیت دینی به شکوفایی ابعاد شخصیت خود (عقلی، اجتماعی، دینی، عاطفی، جسمی و...) می‌پردازد و او تحت تعالیم همه‌بُعدی اسلام قرار می‌گیرد و از خودشناسی خود به خداشناسی می‌رسد (مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فقد عَرَفَ رَبَّه) ؛ اما همین انسان اگر به قدرت و توانایی‌های خودش تکیه کند و خود را محور ببیند، دچار [[|عُجب]]، تکبر، خودپرستی، خودبینی و خودخواهی می‌گردد و خود می‌شود یک طاغوت که از اطاعت حق سرپیچی می‌کند و آن‌قدر مست شهوات و قدرت ظاهری و مال خود می‌شود که خود را خداوند عالم می‌خواند (فرعون).


اسلام با دستورات خود سعی دارد انسان را تشویق کند که با قوه عقل، اراده، توانایی‌های جسمی و روحی‌اش آشنا سازد تا با به کارگیری آن خود را در مسیر حق قرار دهد و به درجه عبودیت برسد، همان درجه‌ای که امام صادق (علیه‌السّلام) آن را معادل مقام ربوبیت خواندند. در تعالیم اسلام خودباوری و اتکای به نفس امری مثبت است؛ به شرط این‌که همیشه در راه صحیح آن یعنی بندگی حضرت حق باشد. خودباوری‌ای که باعث سرکشی و خودخواهی گردد، مغایر با تعالیم تعالی‌بخش اسلام است.


۱. روان‌شناسی اعتماد به نفس، علی اسلامی نسب، تهران، مهرداد.
۲. توکل به خدا، راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، محمدصادق شجاعی، قم، مؤسسه امام خمینی.
۳. معراج السعاده، احمد نراقی، قم، هجرت.
۴. به سوی خودسازی، استاد مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم.


۱. اسلامی‌نسب، علی، روان‌شناسی اعتماد به نفس، تهران، مهرداد، ۱۳۷۳ ش.
۲. نراقی، محمدمهدی، جامع‌السعادات، ج۳، ص۲۱۸، قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۳ ش.
۳. و نراقی، محمدمهدی، علم اخلاق اسلامی، ج۳، ص۲۷۵-۲۷۶، ترجمه جلال‌الدین مجتبوی، حکمت، ۱۳۶۶ ش.
۴. شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا: راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، ص۵۱-۴۹، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۳ ش.
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، ج۷، ص۱۶۵، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۱ ش.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اعتماد به نفس با اعتماد به خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۶/۳۰.    



جعبه ابزار