• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتماد به احادیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تاریخ، حدیث، اعتماد، روایت، خبر، رجال، درایه.

پرسش: چه‌گونه به صدور احادیث از معصومان (علیهم‌السلام) اعتماد کنیم؟ (چه‌گونه می‌توان به تاریخ اعتماد کرد؟ شاید تاریخ را براساس اغراض و اهداف شخصی تحریف کرده‌اند و جعل باشد؟ پس چه‌گونه می‌توان به احادیث اعتماد کرد؟ آیا امکان دارد که افراد با مشخصات ذکرشده در تاریخ واقعاً این‌گونه نباشند؟ پس چه‌گونه می‌توان به تاریخ اعتماد کرد؟).

پاسخ: اعتماد به تاریخ تا حدودی به وسیلۀ اشتهار و قرائن و شواهدی که عصر به عصر و زمان به زمان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است، حاصل می‌شود. شواهد و قرائن برای بعضی وقایع و حوادثی که در تاریخ آمده است، آن‌قدر زیاد و به اصطلاح در حد تواتر است که کم‌تر کسی در صحت آن تردید می‌کند. حتی اگر در مواردی در وقایع تاریخی احتمال تحریف و جعل وجود داشته باشد، اما هیچ‌گونه لطمه‌ای به اعتماد ما به احادیث نمی‌زند؛ زیرا در علم رجال به منظور شناسایی راویان راستگو و مورد اطمینان و طرد راویان ضعیف و به منظور صیانت متن احادیث روش‌هایی (مانند عرضۀ حدیث بر امامان و عالمان، مقابلۀ نسخه‌ها، اجازۀ نقل حدیث، روش فهرستی و...) ابداع شده است. به همین دلیل اکثر روایاتی که امروزه غالباً در جوامع روایی شیعه به خصوص کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه) جمع‌آوری شده، ارزیابی شده و روایات صحیح السند و معتبر آن مشخص شده است. علاوه بر این، علما و مجتهدین ـ به‌ویژه متخصصین علم رجال و درایه ـ امروزه نیز در جهت شناسایی روایات جعلی و مخدوش از پا ننشسته و همواره همچون نگهبانان بیدار تلاش‌های گسترده‌ای را در جهت حفظ و پالایش احادیث با ارزشی که بعد از قرآن بالاترین سرمایه مکتب اسلام است، انجام می‌دهند.



تاریخ، علم آگاهی یافتن از گذشته است؛ بنابراین در مواردی می‌تواند مانند معلمی ‌برای ما باشد. یک مورخ برای بیان تاریخ باید بسیار اهل دقت باشد تا دچار انحراف و گمراهی نشود. راه اعتماد ما به تاریخ (همان‌طور که مورخانی مانند ابن خلدون متذکر این نکته شده‌اند، این است که یک مورخ قبل از نقل یک حادثه یا قضیۀ تاریخی ابتدا جوانب آن را بررسی می‌کند تا معلوم شود آیا آن‌چه را نقل می‌کند، با اصول و قواعد عقلی سازگار است یا نه؟ و با افرادی که این وقایع در مورد آن‌ها آمده، هماهنگ است یا نه؟ مانند برخی آمارهایی را که در طول تاریخ بیان کرده‌اند که در مواردی با عقل جور درنمی‌آید. بنابراین اگر مورخ در بیان تاریخ دقیق باشد، احتمال انحراف کم‌تر می‌شود؛ گرچه در بیان تاریخ ممکن است حوادث غیر واقعی یا در مواردی اغراق‌آمیز ذکر شده باشد و از آن‌جایی که حوادث تاریخی با تواتر و شهرت و قرائن و شواهد همراه است، ما می‌توانیم با بررسی دقیق به آن اعتماد کنیم.


حتی اگر احتمال تحریف را در برخی حوادث و بیان‌های تاریخی بپذیریم، ولی در مورد اعتماد ما به احادیث و رجال حدیثی قضیه متفاوت است؛ به این معنا که گرچه احتمال دارد آمار و ارقام یا حوادثی در کتب تاریخی خلاف واقع بیان شده باشد، ولی وقتی که نوبت به اعتماد به یک حدیث و روایتی می‌شود یا صحبت بر سر وجود یا عدم وجود یک نفر راوی یا شرح حال او از نظر این‌که آیا این شخص مورد اعتماد است یا خیر؟، پیش می‌آید این‌گونه نیست که ما بدون هیچ بررسی و دقت یک حدیث را به صرف این‌که در یک کتاب روایی آمده است، قبول کنیم تا بعد این شبهه پیش آید که این احادیث قابل اعتماد نمی‌باشد؛ زیرا وقتی صحبت از پذیرش یا رد یک روایت یا یک راوی می‌شود، با استفاده از قواعد و اصول دو علم رجال و درایه (در رجال حال راویان و مورد اعتماد بودن یا نبودن روات احادیث مورد بررسی قرار می‌گیرد و در علم درایه متن، سند و طریق احادیث بررسی می‌شود) آن راوی و روایت او مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و تا با دلایل و قرائن و شواهد محکم به صحت یک روایتی یا مورد اطمینان بودن یک راوی پی نبرند، به آن روایت و راوی اعتماد نمی‌کنند.
[۲] علامه حلی، رجال علامه حلی، ج۱، ص۳، چاپ دارالذخائر، قم، ۱۴۱۱ ق.



راه‌هایی برای اعتماد به احادیث وجود دارد که عبارت‌اند از:

۳.۱ - پالایش متنی و سندی احادیث

این کار به صورت‌های گوناگونی انجام شده است:

۳.۱.۱ - به وسیله معصومان

اولین روشنگری درباره جلوگیری از ورود احادیث جعلی در تراث شیعی توسط خود امامان معصوم (علیهم‌السلام) انجام گرفت. ایشان به اشخاصی اشاره می‌کردند که واضع و جاعل احادیث بودند و در ضمن به نوع افکار و معانی که در احادیث جعل کرده‌اند، اشاره می‌فرمودند.
عبدالله بن مشکان از بعضی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «خداوند مغیرة بن سعید را لعنت کند، او پیوسته بر پدرم امام باقر (علیه‌السلام) دروغ می‌بست، خداوند گرمای آتش را به او بچشاند، خداوند لعنت کند کسی را که دربارۀ ما چیزی می‌گوید که ما نسبت به خود چنین اعتقادی نداشته باشیم، خداوند لعنت کند کسی را که ما را از درجۀ بندگی خداوندی که ما را خلق کرد و به سوی او باز می‌گردیم و همۀ امور ما به دست اوست خلع کند» این‌گونه روشنگری‌ها، باعث طرد سندها و متونی بود که اسما و افکار این گروه‌های منحرف در آن وجود داشت. یاران ائمه (علیهم‌السلام) و محدثان شیعه با دقت نظر و تیزبینی این‌گونه انحرافات را تا حد زیادی حذف کردند.

۳.۱.۲ - نویسندگان کتب اربعه

نویسندگان کتب اربعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، استبصار و تهذیب) که اشخاص متخصص و متعهدی بودند، احادیثی را جمع کرده‌اند که حجت بین خدا و ایشان باشد؛ یعنی احادیثی که به نظر خودشان صحیح بود. از طرفی می‌دانیم که اصطلاح صحیح در نزد قدما یعنی روایتی که از صدور آن اطمینان داشته باشد که نتیجه بررسی سندی و متنی یک حدیث اطمینان از صدور آن از معصوم (علیه‌السلام) است.

۳.۱.۳ - تألیف کتاب در علم رجال

قبل از کتب رجالی فهرستی اربعه (رجال کشی، فهرست نجاشی، رجال طوسی و فهرست طوسی) اصحاب دارای کتب رجالی زیادی بودند؛ یعنی پالایش احادیث از زمان حضرات معصومان (علیهم‌السلام) شروع شد و محدثین ما با آگاهی از رجال احادیث اقدام به نوشتن احادیث می‌کردند نه چشم‌بسته و بدون نقد و جرح و تعدیل؛ به عنوان مثال، عبدالله بن جبله کنانی (م ۲۱۹ هـ)، محمد بن عیسی یقطینی، حسن بن محبوب (م ۲۲۴ هـ)، حسن بن علی بن فضال(م ۲۲۴ هـ) و دیگر اصحاب نیز هر کدام کتاب رجالی داشتند.
بعد از این، کتب رجالی و فهرستی اربعه تألیف شد که سعی زیادی در شناخت روات و شناخت کتب روایات و صحت استناد آن به نویسندگانش نمودند.

۳.۲ - پالایش متنی

برای پالایش متن احادیث از هرگونه تغییر و تحریف عمدی و غیر عمدی از این راه‌ها استفاده شده است:

۳.۲.۱ - عرضۀ حدیث بر امامان

یکی از روش‌های پالایش متنی که اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) ـ به خصوص اصحاب ائمه (علیهم‌السلام) متأخر مانند امام رضا (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) ـ انجام می‌دادند، عرضۀ روایات بر معصومین (علیهم‌السلام) و اطمینان از صحت و سقم روایات بود.
این شیوه که در روایات آن را «عرض الحدیث» می‌نامند، بیش‌تر در دوره نخستین تدوین حدیث یعنی «دورۀ حضور» جلوه کرده است. در این روش، حدیث بر امام معصوم (علیه‌السلام) یا اصحاب بزرگ و مورد اعتماد او عرضه می‌شود و تأیید یا انکار امام نسبت به کلمات متن حدیث به دست می‌آید.

عرضۀ مجموعه‌های متعدد روایی بر امام صادق (علیه‌السلام) نشانگر تشدید این جریان در عصر آن امام همام است. دوره‌ای که هویت تشیع تثبیت شد و شیعۀ جعفری از شیعۀ زیدی و فرقه‌های مختلف دیگر تمایز یافت. اصحاب و راویان تربیت‌یافته در این مکتب به عنوان شاخص‌هایی برای محک زدن درستی هر آن‌چه به شیعه و امامان او نسبت داده می‌شد، مطرح شدند و آنان نیز با عرضۀ مجموعه‌های حدیثی نوشته و یا نقل شده، خود، امنیت میراث شیعی را تضمین کردند.

هم‌چنین یونس بن عبدالرحمان، کتب زیادی از شیعه را محضر امام رضا (علیه‌السلام) عرضه کرد که در موردی حضرت احادیث فراوانی را انکار کرد؛ مانند این در مورد کتب بنی‌فضّال نیز وارد شده است که امام حسن عسکری (علیه‌السلام) روایات این کتب را تأیید کردند.

شیوۀ عرضۀ حدیث موجب شد، ساده‌اندیشی از دایره حدیث شیعه رخت بربندد و دست جاعلان کوته‌اندیش ـ که کم هم نبودند ـ از دامان حدیث کوتاه گردد. تنها احساس هولناک رد امام نسبت به حدیثی کافی بود که بسیاری از منافقان داخل‌شده در صفوف شیعه را از کرسی نقل حدیث، پایین کشد و آنان را از حریم پاک آن دور سازد، گرچه به‌کلی کنار نرفتند.

۳.۲.۲ - مقابله نسخه‌ها

این شیوه از قدیم الایام در بین علمای اسلام و اصحاب و یاران پیامبر و ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) مرسوم بوده که هرچند گاه یک بار نصوص و کتاب‌های حدیثی و خطی خود را با نوشته‌های صحیح و اصلی افراد مورد وثوق مقابله و تطبیق می‌کردند این روش کوششی است جهت زدودن تحریف‌ها، افزوده‌ها و کاستی‌های عمدی و سهوی.

۳.۲.۳ - اجازۀ نقل حدیث

علمای حدیث، اجازۀ نقل را یکی از مهم‌ترین طرق تحمل حدیث دانسته‌اند و به عنوان پشتوانۀ درستی نقل احادیث، به اخذ و مبادلۀ آن همت گماشته‌اند. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردانشان اعطا می‌نمودند و معمولاً در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را می‌آوردند.
به عنوان مثال احمد بن ادریس اشعری قمی ‌فقیه نام‌دار، محدث عالی‌قدر و یکی از چهره‌های درخشان قرن سوم هجری در شهر مقدس قم است که توفیق یافت به محضر پیشوای یازدهم، حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) شرف‌یاب شود. وی دانش‌های مختلف را از محضر اساتید و دانشوران نام‌دار امامیه عصر خویش، همچون احمد بن اسحاق قمی ‌(سفیر امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) در شهر قم و ده‌ها تن از چهره‌های درخشان شیعه فرا گرفت و موفق به تألیف کتاب‌های ارزشمند فقهی و حدیثی شد. او روایات متعددی را از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نقل کرده است. شاگردان دانشمندی در مکتب او تربیت شده‌اند و او به آنان اجازه روایت داد.
از مهم‌ترین و مشهورترین شاگردان وی می‌توان ثقة الاسلام، محمد بن یعقوب کلینی را نام برد که صاحب مطمئن‌ترین کتاب حدیثی شیعه یعنی «کافی» است و کلینی در آن، روایات ابن ادریس را بدون واسطه نقل کرده است.

از فواید مهم اجازۀ روایت، اتصال سند اخبار به ائمه معصومین (علیهم‌السلام) است و معمولاً اساتید در اجازۀ روایی سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ همچون ملامحمدتقی مجلسی، شهید اول، علامه حلی یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف می‌کنند؛ چون طرق مشایخ بزرگ معلوم است.

۳.۲.۴ - روش فهرستی

یکی دیگر از این روش‌ها، روش فهرستی است. قدما چنین روشی داشتند؛ یعنی روایات را با یک سری از قرائن می‌سنجیدند، آن‌گاه قبول یا رد می‌کردند؛ مثلاً چون مسلک قمی‌ها در غلو بسیار سخت‌گیرانه بود، به طوری که ابن ولید تمام کتب صفار جز بصائر الدرجات را نقل می‌کند، با این‌که نویسنده همه محمد بن حسن صفّار است، یا ابن ولید تمام رجال کتاب نوادر الحکمة را تأیید می‌کند، ولی چند نفر را استثنا می‌کند نه این‌که این افراد ضعیف باشند؛ بلکه روایتی که با این سند در این کتاب واقع شده، مورد قبول نیست.
در این روش هم اگرچه کاری شخصی و اجتهادی است، ولی به نوع خود پالایش متنی روایات است.

۳.۳ - موافقت متن روایات با آموزه‌های قرآن

مورد دیگر، موافقت متن روایات با آموزه‌های صریح قرآن است:
یکی دیگر از این روش‌ها، عرضۀ روایات بر آیات قرآن است. از پیامبر گرامی‌ اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و ائمۀ طاهرین (علیهم‌السلام) مکرر روایت شده است که فرمودند: "هرگاه از ما حدیثی به شما رسید، آن را بر کتاب خدا عرضه نمایید؛ پس آن را که موافق قرآن بود، بگیرید (بر طبق آن عمل کنید) و آن را که مخالف قرآن بود، کنار بگذارید یا به ما برگردانید (درستی و نادرستی آن را از ما بپرسید).
هم‌چنین خداوند برای نگهبانی از میراث گران‌بهای نبوی در مقابل سودجویی فرصت‌طلبان، پاسدارانی را گمارده بود که محل رجوع مسلمانان حق‌جو بودند. از نمونه‌های بارز این حقیقت‌جویان، «سلیم بن قیس الهلالی» است که به سرنخ‌هایی از اختلاط و التقاط و تفاوت نقل‌ها و دروغ بستن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) دست یافته و پی برده بود که انتقال حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) تنها از مجرای علم صحیح اهل بیت میسر است.

خلاصه این‌که امروزه با این تلاش‌های وافر و پی‌گیری‌های مجدّانه و طاقت‌فرسا از طرف ائمه (علیهم‌السلام) و اصحاب ایشان تراث غنی و نسبتاً سالمی ‌به دست ما رسیده است؛ ولی در عین حال علما و مجتهدین با عنایت به همۀ این تلاش‌ها، خود را از کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست‌آوردن ملاک‌هایی برای تشخیص روایات صحیح واقعی از دیگر روایات بی‌نیاز نمی‌دانند، علما و مجتهدان با بررسی سند روایات و بررسی صحت انتساب کتب اولیه که روایات کتب اربعه از آن‌ها گردآوری شده است، به صاحبانش چه‌بسا روایات صحیح السند و المتن را به خاطر بعضی قرائن قطعی قبول نکنند؛ مثلاً:

۱. روایت مخالف قطعی با قرآن باشد؛
۲. مخالف با اصول مذهب باشد؛
۳. مورد اعراض علمای امامیه در طول تاریخ واقع شده باشد؛
۴. روایات از روی تقیه صادر شده باشد؛
۵. روایات دارای نشانه‌های جعل باشد و... .

این‌ها و دیگر امور بسیار دقیق و فنی راه‌هایی است که امروزه علما و مجتهدین برای قبول یا رد یک روایت به کار می‌گیرند؛ پس اگرچه ما احتمال تحریف را در بیان تاریخ بدهیم، ولی این مشکلی را برای ما در اعتماد به احادیث ایجاد نمی‌کند؛ زیرا برای پذیرش احادیث، دو علم رجال و درایه وجود دارد که در علم رجال به بررسی افرادی که احادیث را نقل می‌کنند پرداخته می‌شود و در درایه به بررسی و بیان ملاک‌هایی در پذیرش یک حدیث و انواع احادیث پرداخته می‌شود. بنابراین ما به احادیث و راویان بعد از برخورداری از ملاک‌هایی که ذکر شد، اعتماد می‌کنیم.


۱. ابن خلدون عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۱۳، ترجمه محمدپروین گنابادی، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۵۹ ش.    
۲. علامه حلی، رجال علامه حلی، ج۱، ص۳، چاپ دارالذخائر، قم، ۱۴۱۱ ق.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اعتماد به احادیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۰۶    



جعبه ابزار