اعتراض دوزخیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اعتراض، دوزخیان، حبط عمل، تجسم اعمال، اعتراض در قیامت.
پرسش: با توجه به آیه «
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلاَّ ما ءاتیها» (طلاق، ۷)
و با توجه به اینکه نظام جزا و
پاداش نیز به عملکرد
انسان بستگی دارد، آیا انسان در
روز قیامت حق اعتراض به پایین بودن درجه خود را به خاطر برخی کمبودها دارد یا خیر؟
پاسخ: در اسلام کسی تکلیف به «مالا یطاق» نشده است. خداوند برای رساندن احکام و قوانین الهی به گوش مکلفین، رسولان زیادی را فرستاده است و در درون، انسانها را مجهز به پیامبر درون یعنی
عقل کرده است. با وجود رسولان برون و رسولان درون که قطب نمای راه هدایت بشریت هستند، بر بندگان
اتمام حجت شده است و
خداوند هم بیش از
قدرت و توان بندهاش از او
تکلیف و وظیفه نمیخواهد و همه آنچه مورد نظر الهی بوده است و در هدایت بشریت نقش داشته است، به گوش او رسانیده است. بنابراین حساب و کتاب الهی بسیار دقیق است.
همچنین با توجه به قانون
حبط و احباط که در ذیل بدان اشاره شده، دیگر جايی برای اعتراض باقی نمیماند. حتی
شیطان جواب دندانشکن به گناهکاران میدهد و به اعتراض آنها جواب میگوید و دستان و دیدگان و گوشها و پوست و تمام اعضا و جوارح، به عملکرد خود انسان
شهادت میدهند. به اضافه اینکه اصلاً کمبودی نیست تا جای
حق اعتراضی باقی باشد؛ ازاینرو درجهها و مقامات عرفانی و انسانی در روز قیامت بسیار حساب شده و دقیق است و در پرونده هیچکس کمبودی یا پایین بودن درجهای وجود ندارد تا حق اعتراض را باقی بگذارد.
ترجمه
آیه مورد بحث این است که: «
خدا هیچ کس را جز ـ به قدر ـ آنچه به او داده است، تکلیف نمیکند. خدا بهزودی پس از دشواری آسانی فراهم میکند».
از اصول مسلّم
قرآن این است که اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، به خود بد نمودهاید.
روزی فرا میرسد که
عمل خود را میبیند.
امتهای پیشین هر چه کردهاند برای خود کردند و شما نیز هر چه کنید، به سود خود کنید.هر انسان مسئول کار خویش است.
و هر کردهای از او سر زند، به گردن خود اوست.
کردار انسان گویا از درون او پرواز میکند و نهان انسان، سکوی پرواز عمل وی است و بعد از ظهور از درون و پرواز از نهان به اوج گردن او مینشیند و او را گردنگیر میکند. در این کردار،
سعادت یا شقاوت خواهد بود و او به پاداش کامل عمل خود خواهد رسید؛
سپس هر چه تمامتر وی را
پاداش دهند؛ ازاینرو قرآن شریف میفرماید: آنان که
اموال یتیمان را به ستمگری میخورند، در واقع در درون خود،
آتش جهنم ذخیره میکنند و بهزودی در
آتش دوزخ خواهند افتاد. این انعکاسی از عمل انسان و به شکل درآمدن آن (
تجسم عمل) است.
پس بین عمل و عامل، ارتباط و پیوند محکم وجود دارد.
در این پرسش به صورت
کنایه که گفته برخی کمبودها، به مسئله «حبط و احباط» اشاره شده است که با شرح کوتاه بدان پرداخته میشود.
حبط در لغت به معنای بیهوده، ناچیز و
باطل شدن است. حبط راجع به صحت و بطلان خود عمل است که آیا عمل خاص مانند
بتپرستی سالم است یا حابط؟ یعنی بتپرستی فی نفسه صحیح است یا یاوه؟
اما احباط راجع به ابطال عمل نسبت به
عمل دیگر است که آیا کار خاص سبب
حبط اعمال قبلی میشود یا نه؟
از دیدگاه اهل
تفسیر، حبط و احباط بدان معناست که اگر کسی
کفر ورزید، از
اعمال صالح قبلی خود بهرهای نخواهد برد و کفر موجب محروم شدن از کردار نیک گذشته است؛ لذا ممکن است در
قیامت موجب اعتراض فرد شود و نوعی احساس کمبود یا پایین بودن درجه به حساب آید.
بتپرست هیچ اثری از پرستش بت نخواهد دید و
عبادت او بیاثر و بیهوده است؛ منطق قرآن این است که عمل بتپرست بیهوده است؛ زیرا اصل بت موجودی
باطل و یاوه است.
آیات حبط در قرآن فراوان است، در این مختصر به چند
آیه اشاره میشود.
قرآن مجید میفرماید:
کسی که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد، همه اعمال نیک گذشته او در
دنیا و آخرت باطل و بیهوده میشود. آنان اهل دوزخاند و همیشه در آن خواهند بود.
آنچه در
دنیا کردند، بینتیجه شد و آنچه کردند، باطل گشت.
و ما به آنچه کردند، پرداختهایم و همه کردارشان را به باد
فنا دادیم.
هر کس ـ چه
مرد و چه
زن ـ کار شایستهای کند، به شرط آنکه
ایمان داشته باشد، ما او را به زندگی پاکیزهای زنده کرده، پاداششان را طبق بهترین کردارشان میدهیم.
مسئله دیگری که تا اندازهای میتوان آن را از نتایج مسئله حبط دانست، مسئله احباط و
تکفیر است. پرسش قابل طرح در این راستا این است: آیا اعمال انسان در یکدیگر اثر متقابل دارد و همدیگر را باطل میکند (
تحابط و
تباطل) یا کردار شایسته،
حکم و اثر خود را داراست و
گناهان نیز حکم و اثر خود را دارد؟ این معنا از نظر قرآن مسلم است که چهبسا کردار شایسته انسان،
سیئات او را از بین میبرد: «
اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ».
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: چند چیز باعث حبط اعمال است: ۱.
کبر؛ ۲. ناشکیبی؛
۳. خودشگفتی.
منت نهادن اجر نیکی را میبرد و کار را بزرگ شمردن،
نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده،
خشم خدا و مردم را برانگیزاند.
پس پایین بودن درجه به خاطر ندانمکاری خود انسان است.
قرآن مجید میفرماید: زمینههای نابودی و
حبط عمل، عبارتاند از:
۱.
ارتداد و
شرک؛
۲. آزار پس از
انفاق و خدمت با
منت؛
۳. حقستیزی و سرکوبی
پیامبران و عدالتخواهان؛
۴.
نفاق و جهادگریزی؛
۵.
تکذیب معارف
وحی و
معاد؛
۶. مادیگری؛
۷. هتک حرمت پیامبر.
بنابراین
خداوند هیچکس را جز به اندازه تواناییاش
تکلیف نمیکند، آنچه از کارهای نیک انجام دهد، برای خود انجام داده و آنچه از کارهای بد کسب کرده، به ضرر خود کسب کرده است.
اسلام دین آسانی است و سختگیری در آن نیست.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: من برای دین آسان و سهل مبعوث شدهام.
بنابراین حبط اعمال یک مسئله حقی است که هیچ کمبودی را در
اعمال و پرونده انسان ایجاد نمیکند و هیچ جای اعتراضی را باقی نمیگذارد.
با این توضیح، تکاپوی
دوزخیان برای رهایی از دوزخ بیثمر است. قرآن شریف میفرماید: «هربار بخواند از شدت
غم، از آن بیرون روند در آن باز گردانیده میشوند که هان بچشید
عذاب آتش سوزان را».
یعنی هیچ حق اعتراضی برای دوزخیان وجود ندارد.
اگر
دوزخیان اعتراض بکنند، گوششان، چشمشان، پوستشان و دست و پایشان علیه آنها گواهی میدهند، قرآن شریف در جای دیگر میفرماید: «تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه کردهاند، ضدشان گواهی دهند؛ و به پوست بدن خود میگویند: چرا ضد ما
شهادت دادید؟ میگویند: همان خدایی که هر چیزی را به
زبان درآورده، ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوی او برگردانیده میشوید؛ و شما از اینکه مبادا گوش و دیدگان و پوستشان ضد شما گواهی دهند، گناهانتان را پوشیده نمیداشتید؛ لکن گمان داشتید که خدا بسیاری از آنچه را که میکنید، نمیداند».
دوزخیان و
گناهکاران به عنوان
اعتراض در قیامت گاهی میگویند: دوستان بد ما را منحرف کردند. گاهی میگویند: رهبران
فاسد ما را فاسد کردند. گاهی
شیطان را عامل
گمراهی خود میدانند؛ اما شیطان میگوید: مرا
سرزنش نکنید، من جز
وسوسه و دعوت کاری نداشتم.
انحراف از خود شما بود.
همه دست رد به سینه گناهکاران میزنند و جواب دندانشکنی به آنها میدهند.
نهتنها هیچکس حق اعتراض ندارد، بلکه تمنای بازگشت و جبران رفتار هم از هیچکس پذیرفته نمیشود. چون روز قیامت،
روز حساب است نه روز عمل. در لحظه مرگ و جدایی از دنیا هنگامی که چشم برزخی گشوده میشود و قسمتی از
اسرار پشت پرده
غیب بر انسان
آشکار میگردد و نتیجه اعمال خویش را با چشم میبیند، دست خود را خالی از
حسنات و پشت خویش را سنگین از بار گناه مشاهده میکند، از گذشته خویش به شدت پشیمان میگردد و به
فکر جبران میافتد، در اینجا رو به سوی
فرشتگان قبض ارواح کرده و متوسل به درگاه خدا میشود، صدا میزند پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید گذشته خود را جبران کنم و عمل صالحی در برابر آنچه ترک کردم به جا آورم. بنابراین پایین بودن درجه، به رفتار و کردار خود شخص برمیگردد و ذرهای از
اعمال بیحساب نمانده است، تا به پایین بودن درجه او نقش داشته باشد.
اما
سنت پروردگار چنین اجازهای را به هیچکس نمیدهد، نه نیکوکاران راه بازگشت و افزایش عمل نیک را دارند و نه بدکاران راهی به سوی
توبه و جبران؛
ازاینرو خود دوزخیان به
گناهان خود
اعتراف میکنند و میگویند:
«اما کسی که کارنامهاش به دست چپش داده شود، گوید: ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم و از حساب خود خبردار نشده بودم. ای کاش آن
مرگ کار را تمام میکرد. مال من، مرا سودی نبخشید.
قدرت من از کف من برفت. گویند: او را در غُل کنید. آنگاه میان آتشش اندازید. پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است، وی را در بند کشید؛ چراکه او به خدای بزرگ نمیگروید».
به هر
تقدیر، آنچه به عنوان خلاصه قابل بیان است این است که: در
اسلام، کسی تکلیف به «مالا یطاق» نشده است. خداوند برای رساندن احکام و قوانین الهی به گوش
مکلفین، رسولان زیادی را فرستاده است و در درون، انسانها را مجهز به پیامبر درون یعنی
عقل کرده است. با وجود رسولان برون و رسولان درون که قطب نمای راه
هدایت بشریت هستند، بر بندگان
اتمام حجت شده است و خداوند هم بیش از قدرت و توان بندهاش از او
تکلیف و وظیفه نمیخواهد و همه آنچه مورد نظر الهی بوده است و در هدایت بشریت نقش داشته است، به گوش او رسانیده است. بنابراین حساب و کتاب الهی بسیار دقیق است:
«
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛
یعنی هر کس هموزن ذرهای نیکی کند، نتیجه آن را خواهد دید و هر کس هموزن ذرهای بدی کند، نتیجه آن را خواهد دید»؛ بنابراین نه به هیچکس درجه بیحساب میدهند و نه بیجهت درجه کسی را حذف میکنند.
همچنین با توجه به قانون
حبط و
احباط که در متن بدان اشاره شده، دیگر جايی برای اعتراض باقی نمیماند. حتی شیطان جواب دندانشکن به گناهکاران میدهد و به اعتراض آنها جواب میگوید و دستان و دیدگان و گوشها و پوست و تمام اعضا و جوارح، به عملکرد خود
انسان شهادت میدهند. به اضافه اینکه اصلاً کمبودی نیست تا جای
حق اعتراضی باقی باشد؛ ازاینرو درجهها و مقامات عرفانی و انسانی در
روز قیامت بسیار حساب شده و دقیق است و در پرونده هیچکس کمبودی یا پایین بودن درجهای وجود ندارد تا حق اعتراض را باقی بگذارد.
۱. معاد در قرآن، ج۴ و ۵ از آیتالله جوادی آملی.
۲. پیام قرآن، ج۵ و ۶ از آیتالله مکارم شیرازی و دیگران.
۳. تفسیر المیزان، ج۱۲، تفسیر سوره یوسف.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اعتراض دوزخیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۳.