• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسم مکنون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اسماءالله، اسم مکنون، اسم مستأثر.

پرسش: مراد از اسم مکنون و مستأثر خداوند که کسی آگاه بر آنها نیست، چیست؟

پاسخ:




«استیثار» در لغت ‌به معنی برگزیدن و به خود اختصاص دادن است و مستأثره، که از مصدر استیثار گرفته شده، به معنی برگزیده می‌باشد.
راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید:«الاستیثار التفرد بالشی‌ء من دون غیره‌» و در بحارالانوار آمده است:«استاثر بالشی‌ء ای استبد به و خص به نفسه.»


از روایات استفاده می‌شود که اسماء مستأثره از مراتب غیبی اسم اعظم هستند که کسی از آنها آگاه نیست. امام باقر (علیه السلام) در این مورد می‌فرمایند:«و نحن عندنا من الاسم الاعظم اثنان و سبعون حرفا و حرف واحد عند الله تعالی استأثر به فی علم الغیب عنده؛ هفتاد و دو حرف از حروف اسم اعظم در پیش ما (اهل بیت) است (به آن آگاهی داریم) و تنها یک حرف از آن نزد پروردگار متعال است که آنرا در علم غیبش به خود اختصاص داده است. کسی از آن آگاه نیست» مفسرین به طور معمول این روایات را در تفسیر آیه کریمه «قال الذی عنده علم من الکتاب‌» می‌آورند.
از روایت ‌باب «حدوث اسماء» اصول کافی استفاده می‌شود، اسم مستاثر که از آن به اسم « مکنون» و «مخزون‌» نام برده شده است، جهت‌بطون و غیب اولین اسم الهی است. به همین دلیل به اعتباری تعین و اسم است و به اعتبار دیگر عدم تعین، غیب و واسطه در ظهور اسماء دیگر می‌باشد.«"عن ابی‌عبدالله(علیهم‌السلام) قال: ان الله تبارک و تعالی خلق اسما... فجعله کلمة تامة علی اربعة اجزاء معا لیس منها واحد قبل الآخر، فاظهر منها ثلاثة اسماء لفاقة الخلق الیها و حجب منها واحدا و هو الاسم المکنون المخزون... و هذه الاسماء الثلاثة ارکان و حجب الاسم الواحد المکنون المخزون بهذه الاسماء الثلاثة.»
بر اساس همین روایات، امام خمینی (رحمةالله علیه) در مقام بیان مراتب اسم اعظم، اسم مستأثر را از مراتب غیبی اسم اعظم برشمرده ‌و فرموده‌اند:«" اما الاءسم الاءعظم بحسب الحقیقة الغیبیة التی لایعلمها الا هو و لا استثناء فیه، فبالاعتبار الذی سبق ذکره، و هو الحرف الثالث و السبعون المستاثر فی علم غیبه؛
[۶] موسوی خمینی، روح الله، شرح دعای سحر، ترجمه سید احمد فهری، ص۱۱، تهران:انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.
اما اسم اعظم بر اساس حقیقت غیبی که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست، به اعتباری که سابقا ذکر شد همان حرف هفتاد و سوم است که به علم غیب خداوند اختصاص یافته است.»


در متون عرفانی نیز آمده که غیب ذات حق تعالی، از شدت بطون و غیب، بدون واسطه برای هیچ‌یک از اسماء و صفات ظاهر نمی‌شود و برای ظهور اسماء و بروز آنها احتیاج به واسطه‌ای است که جانشین ذات در ظهور کمالات ذات در معانی و مظاهر اسماء و صفات گردد. وسائط ظهور کمالات ذات خداوند، دو وجه دارند که وجهی به جانب غیبی ذات خداوند نظر دارد که به این جهت غیب و غیر متعین است و وجه دیگر نظر به جانب اسماء دارد که به این جهت متعین و ظاهر در اسماء است.«"ان الاسماء و الصفات الالهیة ایضا غیر مرتبطة بهذا المقام الغیبی بحسب کثراتها العلمیة غیر قادرة علی اخذ الفیض من حضرته بلاتوسط شی‌ء... فلابد لظهور الاسماء و بروزها و کشف اسرار کنوزها من خلیفة الهیة غیبیة یستخلف عنها فی‌الظهور فی‌الاسماء و ینعکس نورها فی تلک المرایا... هذه الخلیفة الالهیة و الحقیقة القدسیه التی هی اصل الظهور لابد ان یکون لهاوجه غیبی الی الهویة الغیبیة ولایظهر بذلک الوجه ابدا، و وجه الی عالم الاسماء والصفات بهذا الوجه یتجلی فیها.»
[۷] موسو ی خمینی، روح الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص۱۶-۱۷، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۳.

امام خمینی(رحمةالله علیه) از این واسطه در ظهور اسماء، به «خلیفه الهی‌» و «اصل خلافت‌» تعبیر کرده است و در کتابهای عرفانی آنرا «وحدت حقیقی‌» نامیده‌اند. تعینی که برای ذات حق تعالی به اعتبار اتصاف به این وحدت حقیقی لازم می‌آید «تعین اول‌» یا «حقیقت محمدی‌» نامگذاری شده است.
[۸] ابن الترکه، صائن الدین علی، تمهید القواعد، چاپ سنگی، ص۷۹.
اولین تعین الهی که واسطه در ظهور اسماء الهی از مقام غیب می‌باشد، «وحدت مطلقه‌» و وحدت حقیقی است، که جهت ‌بطون آن را «احدیت‌» و جهت ظهور آن را مقام «واحدیت‌» و ظهور اسماء می‌نامند. مقام احدیت ذاتی که جهت‌بطون اولین تعین الهی است، همان اسم مستاثر الهی است.
[۹] طباطبایی، سید محمد حسین، الرسائل التوحیدیة، ص۴۷، بنیاد علمی و فکری استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی با همکاری نمایشگاه و نشر کتاب، «رسالة الاسماء».



اما مستأثر و برگزیده بودن به چه معنی است؟ آیا برگزیده بودن این اسم به این معناست که در عالم ظاهر نشده و مظهری در عالم ندارد؟ یا به این معناست که مظهرش هم مثل خود این اسم برگزیده بوده و برای احدی معلوم نمی‌شود؟
عرفا به طور عموم اسماء مستأثره را اسمائی می‌دانند که طالب پوشیده بودن و خفا و غیب هستند و اثری از آنها در عالم خلق ظاهر نمی‌شود و مظهری در عالم ندارند.

۴.۱ - تعریف صدرالدین قونوی

صدرالدین قونوی در کتاب" مفتاح غیب الجمع و الوجود" اسماء ذاتی حق را به دو قسم می‌داند:یک قسم از این اسماء، حکم و اثرشان در عالم ظاهر می‌شود و در عالم مظهر (محل ظهور) دارند که یا از طریق همین مظاهر و آثار، از پشت ‌حجاب، برای نیکوکاران شناخته می‌شوند و یا از طریق کشف و شهود، برای کاملین از عرفا و اولیاء، معلوم می‌گردند.
قسم دیگر از اسماء ذاتی، اسمائی هستند که اثری از آنها در عالم ظاهر نمی‌شود و به همین جهت‌ برای احدی معلوم نمی‌گردند. این قسم دوم همان اسماء مستاثره الهی هستند.
[۱۰] محمدبن حمزة الفناری، مصباح الانس، ص۱۴، چاپ سنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ با همکاری وزارت ارشاد اسلامی، فصل چهارم از فصول فاتحه.


۴.۲ - توضیح بیشتر

این اسماء با اینکه در عالم خلق ظاهر نمی‌شوند، صورت آنها در مرتبه اعیان ثابته ( مرتبه علم الهی از دیدگاه عارف) موجود است. به همین اعتبار به صور این اسماء در مرتبه اعیان ثابته، «ممتنعات‌» اطلاق شده است.
معنای ممتنع در اصطلاح عارف عام تر از معنای آن در اصطلاح حکیم است. در اصطلاح عرفا، ممتنعات به صوری گفته می شود که در عین وجود در مرتبه اعیان، در خارج تحقق پیدا نمی‌کنند، یا به جهت ‌شدت وجود (مثل صور اسماء مستاثره) و یا به جهت‌باطل بودن و عدم امکان تحقق در خارج (مثل اجتماع نقیضین). اما در اصطلاح حکیم ممتنع فقط قسم دوم را شامل می‌شود.«"و هی الممتنعات قسمان، قسم یختص بفرض العقل ایاه کشریک الباری و قسم لایختص بالفرض، بل هی امور ثابتة فی نفس الامر، موجودة فی العلم، لازمة لذات الحق، لانها صور للاسماء الغیبیة المختصة بالباطن من حیث هو ضد الظاهر، او للباطن وجه یجتمع مع الظاهر و وجه لا یجتمع معه... و تلک الاسماء هی التی قال(رض) فی فتوحاته و اما الاسماء الخارجه عن الخلق و النسب فلایعلمها الا هو، لانه لا تعلق لها بالاکوان و الی هذه الاسماء اشار النبی(ص) او استاثرت به فی علم غیبک. »
[۱۱] القیصری، داود بن محمود، مقدمه قیصری بر شرح فصوص الحکم، ص۱۸-۱۹، چاپ سنگی قدیم.
بر طبق این نظر چون این اسماء طالب غیب و بطون هستند در خارج ظاهر نمی‌شوند و به همین لحاظ که در خارج موجود نیستند و مظهری ندارند، برای احدی معلوم نشده و برگزیده‌ی حق هستند.


امام خمینی(ره) در شرح دعای سحر و در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک من اسمائک باکبرها» بعد از بیان این مطلب که اسماء و صفات الهی حجب نوری برای ذات حق هستند و ذات احدی تنها از طریق اسماء و صفات ظهور می‌یابد و در مقام غیب ذات پروردگار، اسم و رسم و حدی نیست، می‌فرماید:«"ذا فان اشرت باطلاق الاسم فی بعض الاحیان علی هذه المرتبه التی هی فی عماء و غیب کما هو احد الاحتمالات فی الاسم المستاثر فی علم غیبه، کما ورد فی الاخبار و اشار الیه فی الاثار الذی یختص بعلمه الله، و هو الحرف الثالث و السبعون من حروف الاسم الاعظم المختص علمه به - تعالی - فهو من باب ان الذات علامة للذات، فانه علم بذاته لذاته؛
[۱۲] موسوی خمینی روح الله، شرح دعای سحر، ص۱۱۴ - ۱۱۵.
یکی از احتمالات در معنای اسم مستأثر این است که منظور از این اسم همان مقام غیب باشد و اطلاق اسم بر مقام غیب ذات به این جهت است که خود ذات علامت و نشانه برای ذات می‌باشد.»
ایشان در تعلیقات بر کتاب مصباح الانس، بعد از کلام قونوی در تقسیم اسماء ذاتی و اینکه اسماء مستأثره در خارج حکم و اثر ندارند، این قول را که اسم مستأثر، همان مقام غیب ذات است‌ به استادخود، مرحوم شاه‌آبادی(ره)، نسبت می‌دهند و می‌فرمایند:«"قال شیخنا العارف الکامل - دام ظله - ان الاسم المستاثر هو الذات الاحدیة المطلقه، فان الذات بما هی متعینه منشا للظهور دون الذات المطلقه، ای بلا تعین، و اطلاق الاسم علیه من المسامحة و الظاهر من کلام الشیخ و تقسیمه، الاسماء الذاتیه الی ما تعین حکمه و ما لم یتعین، انه من الاسماء الذاتیة التی لامظهر لها فی العین."؛
[۱۳] موسوی خمینی، روح الله، تعلیقات بر مصباح الانس، ص۲۱۸، مؤسسه پاسدار اسلام، چاپ دوم.
ظاهر کلام قونوی این است که اسماء مستأثره در عالم مظهری ندارد، استاد عارف کامل ما می‌فرمودند که اسم مستأثر، همان ذات احدی و مطلق حق است، زیرا ذات الهی با تعین، منشأ ظهور اسماء است، اما ذات مطلق بدون تعین، منشا ظهور اسماء نیست. و اطلاق اسم بر مقام ذات از باب تسامح در تعبیر است، نه اطلاق حقیقی."»
مباحث مربوط به اسم مستأثر الهی یکی از مباحث بلند عرفانی است که فهم عمیق آن نیاز به آگاهی و آشنایی به فلسفه و عرفان دارد.


۱. راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، ص۹- ۱۰، دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ه. ق.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸۸.    
۳. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، کتاب «حجت‌» ص۲۳۰، باب «ما اعطی الائمه (علیهم‌السلام) من اسم الله الاعظم‌».    
۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۷، طبع جدید، تحت عنوان «ان عندهم الاسم الاعظم به یظهر منهم الغرایب‌».    
۵. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، «باب حدوث الاسماء»، ص۱۱۲    
۶. موسوی خمینی، روح الله، شرح دعای سحر، ترجمه سید احمد فهری، ص۱۱، تهران:انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.
۷. موسو ی خمینی، روح الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص۱۶-۱۷، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۳.
۸. ابن الترکه، صائن الدین علی، تمهید القواعد، چاپ سنگی، ص۷۹.
۹. طباطبایی، سید محمد حسین، الرسائل التوحیدیة، ص۴۷، بنیاد علمی و فکری استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی با همکاری نمایشگاه و نشر کتاب، «رسالة الاسماء».
۱۰. محمدبن حمزة الفناری، مصباح الانس، ص۱۴، چاپ سنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ با همکاری وزارت ارشاد اسلامی، فصل چهارم از فصول فاتحه.
۱۱. القیصری، داود بن محمود، مقدمه قیصری بر شرح فصوص الحکم، ص۱۸-۱۹، چاپ سنگی قدیم.
۱۲. موسوی خمینی روح الله، شرح دعای سحر، ص۱۱۴ - ۱۱۵.
۱۳. موسوی خمینی، روح الله، تعلیقات بر مصباح الانس، ص۲۱۸، مؤسسه پاسدار اسلام، چاپ دوم.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اسم مکنون»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۷.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات عرفانی | عرفان اسلامی




جعبه ابزار