• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسلام ابوسفیان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ابوسفیان، اسلام، بت.

پرسش: ‌در خصوص اسلام ابوسفیان توضیح دهید. آیا او پس از اسلام آوردن در شکستن بت‌ها نقشی داشته است؟

پاسخ اجمالی: ابوسفیان با ظهور اسلام در کنار ابوجهل مخزومی و ابولهب‌ هاشمی از بزرگترین دشمنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان شد. آنگاه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با هدف فتح مکه از مدینه خارج شد وی که راهی غیر از تسلیم شدن نیافت قبل از ورود سپاه اسلام به مکه در اردوگاه آنان حضور یافت. او در ملاقات با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از قبول اسلام و شهادت به وحدانیت خداوند اکراه داشت اما زمانیکه به مرگ تهدید شد در ظاهر اسلام پذیرفت. پس از فتح مکه حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تلاش نمود تا موضع ابوسفیان و همه بزرگان مشرک که در آن زمان به اکراه اسلام آورده بودند و همچنان کینه دین جدید را در سینه داشتند را نسبت به اسلام و مسلمانان تغییر دهد؛ ولیکن ابوسفیان و برخی دیگر از بزرگان مشرک فقط آرزوی دیدن شکست اسلام و ضربه زدن به مسلمانان را داشتند. منابع تاریخی از شکسته شدن بت‌ها به دست ابوسفیان سخن به میان نیاورده‌اند.



ابوسفیان صخر بن حرب بن امیه بن عبد شمس از بزرگان قریش بود. وی ۲۰ سال قبل از عام الفیل متولد شد. تجارت اصلی‌ترین شغل او بود.


با ظهور اسلام در کنار ابوجهل مخزومی و ابولهب‌ هاشمی از بزرگترین دشمنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسلمانان شد. با مرگ ابوجهل در جنگ بدر (سال۲هـ) ابوسفیان هدایت قریش را در مقابله با اسلام بدست گرفت از اینرو از او به عنوان رهبر مشرکان در احد و احزاب یاد کرده‌اند. ازدواج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با‌ ام حبیبه دختر ابوسفیان که از زمره مسلمانان مهاجر به حبشه بود نیز از کینه و دشمنی او نکاست و تا سال ۸هـ بر دشمنی خود با اسلام ماند.


در سال (۸هـ) آنگاه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با هدف فتح مکه از مدینه خارج شد ابوسفیان که راهی غیر از تسلیم شدن نیافت قبل از ورود سپاه اسلام به مکه در اردوگاه آنان حضور یافت. ابن هشام در این خصوص آورده: چون عمر بن خطاب (خلیفه دوم) ابوسفیان را دید گفت: این ابوسفیان دشمن خداست و سپس خود را به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) رسانید و گفت: ‌ای رسول خدا این ابوسفیان است آن را به من واگذار کنید تا گردن او را بزنم. او در ملاقات با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از قبول اسلام و شهادت به وحدانیت خداوند اکراه داشت اما زمانیکه به مرگ تهدید شد در ظاهر اسلام پذیرفت.


پس از فتح مکه حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تلاش نمود تا موضع ابوسفیان و همه بزرگان مشرک که در آن زمان به اکراه اسلام آورده بودند و همچنان کینه دین جدید را در سینه داشتند را نسبت به اسلام و مسلمانان تغییر دهد از این رو پس از نبرد با هوازن در حنین (سال۸ هـ) و بدست آوردن غنائم فراوان، از سهم خود اموال بسیاری را به این دسته از بزرگان مشرک بخشید و این درحالی بود که ابوسفیان و برخی دیگر از بزرگان مشرک فقط با آرزوی دیدن شکست اسلام از هوازن و ضربه زدن به مسلمانان با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراهی کرده بودند.


منابع تاریخی نه تنها از شکسته شدن بت‌ها به دست ابوسفیان سخن به میان نیاورده‌اند بلکه گزارشاتی از نگرانی و‌ اندوه ابوسفیان در وقایع پس از فتح مکه نقل کرده‌اند: «... پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) در حالی که بالای سر هبل ایستاده بودند، فرمان دادند که تا آن را درهم شکنند، زبیر بن عوّام به ابوسفیان بن حرب گفت: ‌ای ابوسفیان بت هبل درهم شکسته شد و تو روز جنگ احد به آن شیفته و مغرور بودی و می‌پنداشتی که نعمت و برکت ارزانی خواهد داشت. ابوسفیان گفت: از این مطلب دست بردار و..».
تنها گزارشی که از واگذار شدن مسئولیت شکستن بت به ابوسفیان حکایت دارد در خصوص بت لات که توسط مردمان ثقفی طائف نگهداری می‌شد می‌باشد بر اساس این گزارش آنگاه که نمایندگان ثقیف با اصرار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خصوص شکسته شدن بت لات و تخریب سریع بت‌خانه مواجه شدند از آن حضرت خواستند تا مسئولیت این کار را به یکی از اصحاب خود بسپارد و ثقفیان را از این اقدام معاف کند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز با قبول درخواست آنان این ماموریت را بر عهده ابوسفیان و مغیره بن شعبه گذارد اما آنگاه که به نزدیکی طائف رسیدند ابوسفیان از ترس واکنش مردمان طائف از همراهی مغیره امتناع کرد و در شکستن بت و بت‌خانه لات شرکت نکرد و مغیره خود به تنهایی و در حمایت مردمان خاندان خود ماموریت خود را به انجام رسانید.


پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و بیعت مسلمانان با ابوبکر، ابوسفیان در ملاقاتی با علی (علیه‌السّلام) تلاش نمود که آن حضرت را علیه ابوبکر تحریک نماید که این توطئه او نیز با درایت آن حضرت ناکام ماند، علی (علیه‌السّلام) در پاسخ درخواست ابوسفیان او را دشمن خداوند خواند.
[۱۳] ابن عبد البر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۹.



مرگ او را در مدینه در دوره حکومت عثمان و به اختلاف در سال‌های ۳۰، ۳۱ و ۳۴هـ دانسته‌اند.


از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنگاه که ابوسفیان را سوار بر شتری دید که معاویه آن را می‌کشید و یزید (فرزند دیگر ابوسفیان) آن را می‌راند نقل شده که فرمود: لعن الله الراکب و القائد و السائق خداوند سواره و جلودار و راننده را لعنت کند.
[۱۵] ابی الفداء، عماد الدین، تاریخ ابی‌الفداء، ج۲، ص۵۷، حوادث سنه ۲۳۸ ه.



۱. ترجمه آیتی، محمد بن جریر طبری، تاریخ یعقوبی    .
۲. محمد بن عمر واقدی، مغازی    .
۳. ابن هشام، السیره النبویه    .



۱. ابن عبد البر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۷.    
۲. ابن اثیر، عز الدین، اسد الغابه، ج۲، ص۳۹۲.    
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۴.    
۴. ابن هشام، حمیری، السیرة النبویّه، ج۴، ص۸۶۲.    
۵. ابن عبد البر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۸.    
۶. ابن هشام، حمیری، السیرة النبویّه، ج۴، ص۸۶۲.    
۷. ابن عبد البر، ابو عمر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۴.    
۸. ابن اثیر، عز الدین، اسد الغابه، ج۲، ص۳۹۲.    
۹. ابن هشام، حمیری، سیرة النبویه، ج۴، ص۸۹۶.    
۱۰. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، جلد۲، ص۶۲.    
۱۱. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۸۳۲.    
۱۲. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۳، ص۹۷۱.    
۱۳. ابن عبد البر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۷۹.
۱۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۰، ص۵۸.    
۱۵. ابی الفداء، عماد الدین، تاریخ ابی‌الفداء، ج۲، ص۵۷، حوادث سنه ۲۳۸ ه.
۱۶. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۱۸.    
۱۷. ابن جوزی، شمس الدین، تذکرة الخواص، ص۱۸۲.    



اندیشه قم، برگرفته از مقاله"در خصوص اسلام ابوسفیان توضیح دهید. آیا او پس از اسلام آوردن در شکستن بت‌ها نقشی داشته است؟:، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۱۸.    






جعبه ابزار