ازدواج نکردن حضرت عیسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت عیسی (علیهالسلام)، ازدواج،
سنت،
فتنه،
دنیاطلبی.
پرسش: آیا ازدواج نکردن حضرت عیسی دلیل خاصی داشته است؟
پاسخ: در مورد
ازدواج نکردن حضرت
عیسی (علیهالسلام) در آموزههای دینی به مسائلی اشاره شده است که در نظر ابتدایی چنین تصوری پدید میآید که حضرت با اصل ازدواج مخالف بوده است؛ اما با توجه به سفارش اکیدی که در امر ازدواج در
قرآن و
روایات آمده، همچنین مطالعه زندگی حضرت عیسی (علیهالسلام)، درمی یابیم که ایشان با اصل ازدواج مخالفتی نداشته است؛ بلکه علت ازدواج نکردن ایشان شرایط خاص زندگی شخصی و جامعهای بوده است که در آن
زندگی میکردند.
یکی از سنتهای نیکوی بشری که از دیرباز میان انسانها متداول بوده، «ازدواج» است. شاید هیچ پدیدهای به اندازه این سنت حیاتبخش، مورد توجه بشر نبوده است؛ زیرا هم محتوایش به طور کامل با
فطرت انسان هماهنگ است و هم موجب
رشد و
تربیت صحیح قوای طبیعی انسان و ارضای غرایز و تأمین نیازهای اصیل او میشود.
قرآن کریم در موارد متعدد به اهمیت ازدواج اشاره نموده و اهداف و ثمرات آن را گوشزد کرده است. این اندیشه افراطی را که ازدواج مانع
ترقی و تکامل معنوی و اخلاقی انسان است، مردود و مغایر با روش معمول [[|انبیای الهی]] دانسته است.
قرآن در این باره میفرماید: «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً...»؛
البته ما پیش از تو (نیز) رسولانی فرستادیم و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم.
البته توجه به این نکته ضروری است، احکامی که
خداوند برای بندگان
تشریع کرده، بر دو گونه است:
قسمتی از این
احکام تغییرناپذیر است، همه انسانها موظف به انجام آن هستند و استثناپذیر نیست؛ مانند انجام
عبادات واجب و دوری از
محرمات؛
ولی قسم دیگری از اعمالی که خداوند به آن سفارش کرده، مثل برخی
مستحبات، (ازدواج در حکم اولیه مستحب است و در صورتی واجب میشود که انسان به
حرام افتد) بسته به موقعیت فردی و اجتماعی افراد قابل تغییر است. در این قسم از احکام، هر فرد میتواند براساس
مصلحت شخصی یا اجتماعی خود، با آن برخورد کند.
به عنوان مثال گرچه ازدواج امری پسندیده است و در
روایات به آن تأکید شده است، اما همین امر برای افراد مختلف با روحیههای متفاوت، از نظر اهمیت در یک درجه نیست. اگر کسی با ازدواج نکردن به حرام میافتد یا دچار تشویش خاطر میشود و از مزاج گرمی برخوردار است، به گونهای که اگر ازدواج نکند، از وظایف دیگر زندگی باز میماند، به یقین این امر برای چنین شخصی سزاوار، بلکه واجب است و این احتمال بعید نیست روایاتی که تأکید بر ازدواج دارد، ناظر به اینگونه افراد باشد؛ اما برای کسی که ازدواج، وظایف مهم دیگر زندگی او از قبیل تحصیل،
تبلیغ دین و ... را دچار مشکل میکند، میتوان از آن چشمپوشی کرد.
حال به بررسی آنچه درباره ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیهالسلام) آمده است، میپردازیم:
دلایلی درباره ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیهالسلام) در
منابع روایی موجود است، از جمله:
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: از حضرت عیسی (علیهالسلام) سؤال شد که شما چرا ازدواج نمیکنی؟ گفت: ازدواج به چه کار من آید؟ گفتند: دارای فرزندانی خواهی شد، گفت
فرزند به چه درد میخورد، اگر زنده بماند، باعث گرفتاری میشود، و اگر بمیرد، باعث
حزن و اندوه است!
مسیح (علیهالسلام) به یاران خود گفت: خوراک من گیاهان زمین، و
آب خوراکی من از رودخانهها و چشمههاست که با دستهای خود آب را مینوشم، روشنایی من من خاک و بالش من سنگها. لباس من از موهای حیوانات است، فرزندی ندارم تا بمیرد، زنی ندارم تا محزون شود، خانهای ندارم تا خراب شود، مالی ندارم تا تلف شود، پس بنابراین من بینیازترین فرزندان آدم هستم.
بنابر آنچه گذشت، این روایات نمیتواند ناظر به اصل ازدواج باشد؛ زیرا براساس آنچه در آیه ۳۸
سوره رعد («وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً...»؛
) آمده،
خداوند سنتش بر ازدواج
پیامبران بوده است. بنابراین
سخن حضرت را باید با توجه به مخاطبان و شرایطی که در آن بودهاند، تبیین نمود.
مخاطبان حضرت کسانی بودند که بیش از اندازه گرفتار لذایذ دنیا شده بودند و دست برداشتن از آن برایشان مشکل بود که سخنان عیسی (علیهالسلام) نیز ناظر به آن است که چنین توانایی برای بشر وجود دارد، نه آنکه حضرت بخواهد اصل ازدواج و فرزنددار شدن را ناپسند بداند.
جالب است
قرآن کریم نیز با تمام تأکیدی که بر ازدواج دارد، زن، فرزند و
مال را از جهاتی مایه
فتنه میداند؛ چنانکه میفرماید: "ای
مؤمنان! در میان و فرزندانتان، دشمنانی برای شما یافت میشوند؛ پس کاملاً به هوش باشید و ... زنان و ثروتهایتان تنها آزمونی برای شماست و
پاداش بزرگ را باید نزد خدا یافت
که مطمئناً این
آیات به معنای مخالفت با ازدواج و داشتن فرزند و نیز به دست آوردن مال و
ثروت نیست؛ بلکه دلبسته شدن به آنها را مورد نکوهش قرار میدهد.
در علت نامگذاری
حضرت عیسی (علیهالسلام) به
مسیح گفته شده است که ایشان سیاح بود. سیاحت، به معنای سیر کردن در زمین برای
عبادت و منقطع شدن از
خلق معنا شده است؛
به همین جهت گفته شده است، ایشان در روی
زمین به گردش میپرداخت؛ پس در هنگام
شب برمیخواست و تا صبح نماز میخواند.
در روایتی که
طبرسی از
حضرت علی (علیهالسلام) در پاسخ به فردی یهودی نقل میکند، سیاح بودن حضرت عیسی (علیهالسلام) مورد تأیید قرار گرفته است.
دلیل دیگری که میتوان در علت ازدواج نکردن حضرت بیان کرد، این است که ایشان به جهت عمر کوتاه و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف، امکان
ازدواج برایشان فراهم نشده است و ازدواج گرچه کار پسندیدهای است، اما به خودی خود
واجب نیست و وقتی که کار مهمتری انسان را از اقدام به آن باز دارد، ترک آن مانعی ندارد. مسئولیت و کار حضرت عیسی (علیهالسلام) اهمیت آن، از پرداختن به ازدواج بیشتر بوده است و تشخیص این مطلب نیز با خود ایشان که پیامبر خداوند بود، است.
در این باره استاد مطهری (رحمةاللهعلیه) چنین میگوید: یک عقیده خلاف را مسیحیان وارد مذاهب جهان کردند، که علت
زن نداشتن حضرت عیسی (علیهالسلام) این بود که زن عنصر
گناه و
شیطان کوچک است و ازدواج و مسائل جنسی مانع
رشد و تعالی انسان میشود. به اعتقاد آنان مرد به خودی خود گناه نمیکند و زن که شیطان کوچک است مرد را
وسوسه میکند و او را به گناه وامیدارد.
به
اعتقاد مسیحیان، اساساً قصه
آدم و شیطان و حوا این طور شروع شد که شیطان نمیتوانست در آدم نفوذ کند؛ لذا با فریب دادن حوا، واسطه فریب آدم مهیا شد. در تمام تاریخ همیشه به اینگونه بوده است که شیطان بزرگ زن را و زن، مرد را وسوسه میکند. اصلًا داستان آدم و
حوا و شیطان در میان مسیحیان به این شکل درآمد؛ ولی
قرآن درست خلاف این را میگوید؛ قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذکر میکند، برای آدم اصالت و برای حوا
تبعیت قائل نمیشود، این دروغی را که به مذهبها بسته بودند، زدود و بیان داشت که جریان
عصیان انسان چنین نیست که شیطان اول زن را وسوسه و به واسطه او مرد گمراه شود. شیطان هر دو نفر را مورد خطاب خود قرار داد و
قسم دروغ خورد؛ ازاینرو مقدار لغزش آدم و حوا یکسان بوده و برتری یکی از آنان بر دیگری مطرح نبوده است. شاید برای همین است که قرآن گویی عنایت دارد که در کنار مردان پاک از زنان پاکیزه یاد کند و در مواردی جایگاه زن را برتر دانسته است.
یادآوری این نکته ضروری است، که این مسئله در میان مسیحیان مورد
اختلاف است و عدهای از آنان (اگرچه در ادعا) نقطه مقابل سخن استاد
مطهری را گفتهاند تا آنجا که حتی قائل به حرمت
طلاق زن شدهاند، و مسئله ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیهالسلام) و پیروی
کشیشان و راهبان از ایشان را ناشی از علل دیگری میدانند.
جدا بودن حساب اولیای الهی از عموم مردم در قسمتی از کردار:
یکی دیگر از مسائلی که توجه به آن ضروری است، ممکن است به جهت موقعیت ویژه اولیای الهی در جامعه، اموری از ناحیه
خداوند یا خود ایشان مورد توجه قرار گیرد، که از دیگران خواسته نشده باشد؛ مانند وجوب
نماز شب برای
رسول خدا و
زهد حضرت علی (علیهالسلام) در زندگی شخصی؛ در حالی که خود حضرت میفرمایند: اینگونه
زندگی، در توان شما نیست و از شما خواسته هم نشده است.
ازاینرو شاید
عمل شخصی حضرت عیسی (علیهالسلام) از این امور باشد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ازدواج نکردن حضرت عیسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۹.