• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ارتباط انسان‌شناسی با معاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: انسان‌شناسی، معاد، روح، نفس.

پرسش: ارتباط انسان‌شناسی با معاد چیست؟

پاسخ: وابستگی مباحث معاد به مباحث انسان‌شناختی به گونه‌ای است که پذیرش هر رأی و نظری پیرامون انسان در مباحث انسان‌شناسی معلوم می‌کند که در مباحث معاد بر چه مسلک و طریقی است، اگر کسی در مباحث انسان‌شناختی دیدگاهش نسبت به انسان به گونه‌ای است که اصلاً برای انسان قائل به وجود روح نیست (همچون مکاتب مادی) یا اگر قائل به وجود روح است، ولی آن را مستقل از بدن مادی نمی‌داند و با فنای بدن، روح را نیز فانی بداند، برای چنین کسی معاد معنای حقیقی پیدا نمی‌کند و غالباً هم منکر معاد می‌شود؛ ولی اگر در آن مباحث، کسی قائل به وجود روح آن‌هم به نحو جاودان و مستقل از بدن باشد، در مبحث معاد به این نتیجه خواهد رسید که انسان، معادی دارد و در مقام اثبات معاد بر‌می‌آید.



ما انسان‌ها با اینکه خود را از جمله جانداران به حساب می‌آوریم، ولی به این امر اذعان داریم که خصوصیتی در نهاد ما نهفته است که ما را از دیگر جانداران متمایز می‌کند؛ اموری چون تعقل، استدلال، ایمان و محبت، از جمله اموری محسوب می‌شوند که انسان را از دیگر موجودات عالم جدا کرده است.
با دقت‌نظر به این‌گونه امور درمی‌یابیم که در وجود انسان یک حقیقتی وجود دارد که او را از دیگر جانداران متمایز کرده است و این حقیقت امری است کاملاً متفاوت با بدن جسمانی او، که از آن به «من» تعبیر می‌شود.
در مباحث انسان‌شناسی، محور مباحث در حقیقت، انسان است و اینکه حقیقت انسان چیست و چه ویژگی‌هایی این موجود ناشناخته دارد. (به این منبع رجوع شود:
[۱] سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۱۲، سپهر، چ۲، ۱۳۸۱ش.
)


یکی از مباحث مهم و ریشه‌ای در مباحث انسان‌شناسی، مسئله وجود روح یا همان نفس است که هویت و شخصیت و حقیقت انسانی وابسته به اوست که حتی اگر سلول‌های بدن مادی و جسمانی او بعد از چند سالی به طور کلی تغییر کنند، در آن حقیقت «من»، تغییری رخ نمی‌دهد و انسان باوجدان در‌می‌یابد که آن منِ چند سال گذشته همین است که الآن آن را درک می‌کند. (به این منبع رجوع شود:
[۲] سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۱۳، سپهر، چ۲، ۱۳۸۱ش.
[۳] جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۷، اسراء، چ۱، ۱۳۸۰ش.
[۴] جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۶۸ـ۱۶۹، اسراء، چ۱، ۱۳۸۰ش.

آنچه که در بحث معاد بدان پرداخته می‌شود این است که هر فردی که در این عالم به وجود می‌آید، همین فرد در قیامت زنده می‌شود و تا ابد زنده خواهد بود.
این مسئله در صورتی قابل طرح است که ما در بحث انسان‌شناسی پذیرفته باشیم که برای انسان حقیقتی جاودانه‌ای وجود دارد که از آن به روح یا نفس تعبیر می‌شود. بر این اساس، بحث معادشناسی مبتنی بر مباحث انسان‌شناسی است. (به این منبع رجوع شود:
[۵] مصباح یزدی، محمدتقی، معارف اسلامی (خداشناسی، کیهان‌شناسی، ‌انسان‌شناسی)، ج۱، ص۴۴۳، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۳، ۱۳۸۰ش.
)


در بحث معاد عنوان می‌شود که در انسان حقیقتی وجود دارد که با از بین رفتن بدن مادی و متلاشی شدن آن، او از بین نمی‌رود و در قیامت مجدداً به بدن متلاشی‌شده تعلق می‌گیرد و زنده می‌شود؛ پس بین انسان دنیایی و انسان آخرتی «این‌همانی» برقرار است. (این مطلبی است که مفصل در مباحث معاد مطرح می‌شود).
باید گفت در صورتی ما می‌توانیم بین این انسان (موجود در دنیا) و آن انسان (زنده‌شده در آخرت) وحدت را تعقل کنیم که یک عنصر مشترکی بین این دو وجود داشته باشد و این عنصر مشترک چیزی نیست جز همان شخصیت و منِ هر انسانی که با تبدیل و تبّدل در جهات جسمانی و مادی او، هیچ تغییری در او راه ندارد.


در حقیقت قوام مباحث معاد بر این است که انسان دارای روحی باشد که مستقل از بدن، بقا داشته باشد و دوباره به بدن تعلق بگیرد و آن را زنده کند.
پس برای تحقق معاد سه چیز لازم است:
۱. اثبات اینکه در انسان چیزی غیر از بدن وجود دارد.
۲. آن چیز مستقل از بدن می‌تواند باقی بماند.
۳. انسانیت انسان به همین حقیقت اوست. (به این منبع رجوع شود:
[۷] مصباح یزدی، محمدتقی، معارف اسلامی (خداشناسی، کیهان‌شناسی، ‌انسان‌شناسی)، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۳، ۱۳۸۰ش.
)
دقیقاً این امور سه‌گانه در مبحث انسان‌شناسی مطرح می‌شود و هر کسی معتقد به معاد است، در آنجا هر سه مطلب را باید اثبات کند.


نتیجه مطالب فوق این است که:
وابستگی مباحث معاد به مباحث انسان‌شناختی به گونه‌ای است که پذیرش هر رأی و نظری پیرامون انسان در مباحث انسان‌شناسی معلوم می‌کند که در مباحث معاد بر چه مسلک و طریقی است، اگر کسی در مباحث انسان‌شناختی دیدگاهش نسبت به انسان به گونه‌ای است که اصلاً برای انسان قائل به وجود روح نیست (همچون مکاتب مادی) یا اگر قائل به وجود روح است، ولی آن را مستقل از بدن مادی نمی‌داند و با فنای بدن، روح را نیز فانی بداند، برای چنین کسی معاد معنای حقیقی پیدا نمی‌کند و غالباً هم منکر معاد می‌شود؛ ولی اگر در آن مباحث، کسی قائل به وجود روح آن‌هم به نحو جاودان و مستقل از بدن باشد، در مبحث معاد به این نتیجه خواهد رسید که انسان، معادی دارد و در مقام اثبات معاد بر‌می‌آید. (به این منبع رجوع شود:
[۱۰] مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ج۱، ص۳۲۳.
)


۱. شیعه در اسلام، علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه).
۲. ده مقاله پیرامون مبدا و معاد آیت‌الله جوادی آملی.
۳. الالهیات، ‌ آیت‌الله سبحانی.


۱. سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۱۲، سپهر، چ۲، ۱۳۸۱ش.
۲. سعیدی‌مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۱۳، سپهر، چ۲، ۱۳۸۱ش.
۳. جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۷، اسراء، چ۱، ۱۳۸۰ش.
۴. جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۶۸ـ۱۶۹، اسراء، چ۱، ۱۳۸۰ش.
۵. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف اسلامی (خداشناسی، کیهان‌شناسی، ‌انسان‌شناسی)، ج۱، ص۴۴۳، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۳، ۱۳۸۰ش.
۶. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۳۴۹، سازمان تبلیغات اسلامی، چ۵، ۱۳۸۰ش.    
۷. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف اسلامی (خداشناسی، کیهان‌شناسی، ‌انسان‌شناسی)، ج۱، ص۴۴۴-۴۴۵، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ۳، ۱۳۸۰ش.
۸. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۳۴۹، سازمان تبلیغات اسلامی، چ۵، ۱۳۸۰ش.    
۹. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ج۱، ص۴۳۴.    
۱۰. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ج۱، ص۳۲۳.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ارتباط انسان‌شناسی با معاد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۱۷.    







جعبه ابزار