• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اختیار انسان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اختیار، خلقت انسان، جبر، عدالت، آزادی.

پرسش: آیا انسان‌ها در خلقت خود (وارد دنیا شدن یا نشدن) اختیار داشته اند؟ چگونه؟

پاسخ: انسان در خلقت خود مجبور است. هیچ نقش و تأثیری در به دنیا آمدن خویش ندارد، اما پس از خلقت آزاد و مختار است، البته شیعه امامیه بر خلاف دیدگاه متکلمان معتزله که معتقدند اختیار انسان مطلق است و نیز بر خلاف نظر اشاعره که انسان را حتی در افعال و اعمال اختیاریش مجبور می‌دانند، معتقد است که انسان پس از خلقت در افعال و اعمالش نه آزاد مطلق است و نه مجبور مطلق، بلکه امری است بین این دو.



انسان واژه‌ایست عربی، اسم جنس (عام) که برای مذکر، مؤنث، جمع و مفرد یکسان به کار می‌رود. در کتاب‌های لغت عموماً در ماده "انس" نوشته شده است. انس در مقابل " جن" است به معنای اهلی، خوگیرنده و مأنوس و غالباً ریشه اصلی انسان را "انس" می‌دانند که به معنای خود گرفتن و الفت یافتن است.
[۱] سجادی، سید ضیاءالدین، انسان در قرآن کریم، ص ۱۱.



انسان‌ها در خلقت خود هیچ‌گونه اختیاری از خود ندارند؛ یعنی در حقیقت انسان در خلقت و در اختیار داشتن خود مجبور است و هیچ نقش و تأثیری در آن ندارد. هم‌چنین بعد از خلقت و ورود به این دنیا، اقامت در این‌جا نیز به اختیار وی نیست؛ چرا‌که به‌طور قطع و اجبار روزی باید این زندگی دنیوی را ترک کند و به عالم دیگر برود. نه‌تنها انسان، بلکه هیچ موجودی از موجودات در خلقت خود آزاد نیستند. تنها خداوند متعال است که به انسان و دیگر موجودات زندگی و حیات می‌بخشد («الذی خلق الموت و الحیوة ...»؛ «آن کس (خدا) که مرگ و حیات را آفرید...»).


انسان قبل از خلقت وجود نداشت و چیزی نبود تا بتواند از خود اختیاری داشته باشد. بدیهی است که داشتن اختیار فرع بر وجود است. انسان ابتدا باید موجود باشد تا بعد از وجود درباره اختیار و آزادی وی بحث کرد.

۳.۱ - سخن خداوند متعال

بنابراین انسان به ناچار طبق اراده و مشیت الاهی خلق می‌شود و پا به عرصه وجود می‌گذارد:
«هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً»؛ «آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود».
ذات نایافته از هستی‌بخش ••• کی تواند که شود هستی‌بخش.


اما پس از به دنیا آمدن در زندگی دنیا آزاد و صاحب اختیار و اراده است، آن هم نه اختیار مطلق. یکی از مسائل بسیار کهن که از دیرباز ذهن بشر را به تأمل فرا خواند، مسئله «جبر و اختیار» است. این مباحث سابقه طولانی در تاریخ اسلام دارد و در میان متکلمان و فیلسوفان سه نظریه و دیدگاه در موضوع جبر و اختیار مطرح است.

۴.۱ - دیدگاه اول

گروهی معتقدند که افعال انسان از روی اراده و اختیار وی انجام می‌گیرد و خداوند نقشی در افعال بندگانش ندارد. ایشان طرف‌دار نظریه تفویض و آزادی انسان به‌طور مطلق هستند. در فرهنگ اسلامی این گروه را معتزله می‌نامند.
[۴] ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۳.


۴.۲ - دیدگاه دوم

دیدگاه دوم، بر آن است که کارهای انسان از روی جبر بوده و معتقدند پدیده‌ای به نام اختیار مطلق وجود ندارد. این گروه معتقدند یک سلسله عوامل خارج از اراده انسان او را بر آن می‌دارد، تا دست به فعالیت و تلاش بزند. متکلمان اشاعره طرف‌دار این نظریه (جبر) هستند و می‌گویند: خداوند افعال را در انسان خلق می‌کند و او فاعل حقیقی است و انسان فاعل مجازی می‌باشد.
[۵] ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۷.


۴.۲.۱ - روایتی از امام علی

امام علی علیه‌السلام در رد این نظریه در جواب سؤال‌کننده‌ای در جریان صفین که پرسید، آیا این حرکت ما به‌سوی شام با قضا و قدر الاهی بوده است. می‌فرماید:

«و یحک لعلک ظننت قضاءً لازماً و قدراً حاتماً، و لو کان ذالک لبطل الثواب و العقاب و سقط الوعد و الوعید. ان الله سبحانه امر عباده تخییراً...»؛ «ای وای تو گویی پنداشته‌ای که قضا و قدر الاهی انعطاف‌پذیر و جزمی است و سرنوشت انسان‌ها محکوم به چنین جبری است. اگر چنین باشد، بر نظام پاداش و کیفر مهر بطلان می‌خورد و وعده و وعید یکسره ساقط می‌شود. بی‌گمان خدای سبحان بندگانش را در حال اختیار فرمان داده است ...».
[۶] معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی‌غروب (ترجمه نهج البلاغه)، ص ۴۰۷.


۴.۲.۲ - پایه‌گذار مکتب جبر

پایه‌گذار مکتب جبر، شیطان است؛ چراکه گمراهی خود را به خدا نسبت می‌دهد نه به خود.
[۷] نصر، عبدالله، مبانی انسان‌شناسی در قرآن، ص ۳۸۶.

«قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم»؛ «گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی من بر سر راه مستقیم تو در برابر آنها کمین می‌کنم».

۴.۳ - دیدگاه سوم

دیدگاه سوم این است که انسان در کارها و اعمال خویش نه اختیار مطلق دارد و نه به‌طور مطلق مجبور است. به بیان دیگر انسان دارای آزادی اراده و اختیار است؛ اما این آزادی به‌گونه‌ای نیست که بتوان قائل به "تفویض" شد؛ بلکه هستی او از خداوند بوده و به‌کارگیری آن نیروی هستی به دست خود انسان است.

۴.۴ - دیدگاه شیعه

دیدگاه شیعه، درباره افعال آدمی آن است که هر کاری که از انسان صادر می‌شود، هم فعل او و هم فعل خداوند است؛ یعنی فاعلیت خداوند، فاعلیت سببی و فاعلیت انسان مباشری است. این نظریه را در اصطلاح "امر بین الامرین" می‌گویند.
این دیدگاه از بسیاری از آیات قرآن و تعالیم ائمه معصومان علیهم‌السلام استفاده می‌شود و شیعه امامیه طرف‌دار این نظریه است.

۴.۵ - دیدگاه علامه طباطبایی

مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبایی در این باره می‌گوید: بدون شک انسان نسبت به کارهایی که از روی علم و اراده انجام می‌دهد، اختیار تکوینی دارد؛ البته این اختیار مطلق نیست؛ زیراکه اختیار وی از اجزای سلسله علل است. اسباب و علل خارجی نیز در محقق شدن افعال اختیاری وی دخالت دارند؛ به‌عنوان مثال اگر انسان یک لقمه غذا را بخورد که یکی از کارهای اختیاری اوست، هم اختیار او در آن دخیل است و هم وجود طعام در خارج و هم خوش طعم بودن غذا و چندین اسباب و علل دیگر که همه در این عمل اختیاری؛ یعنی خوردن انسان دخیلند و باید فراهم باشند. پس صادر شدن فعل اختیاری از انسان متوقف بر موافقت اسبابی است که خارج از اختیار آدمی است و در‌عین‌حال دخیل در فعل اختیاری اوست و خدای سبحان در رأس این اسباب است و همه آنها حتی اختیار انسان به ذات پاک او منتهی می‌شود. چون اوست که آدمی را موجود مختار خلق کرده، هم او را خلق کرده و هم اختیارش را.

علامه طباطبایی در ادامه این بحث می‌فرماید: از سویی دیگر انسان خود را بالطبع مختار می‌داند به اختیار تشریعی به این‌که کاری را انجام دهد و یا ترک کند؛ یعنی در مقابل آن اختیار تکوینی، قانوناً هم خود را مختار می‌داند؛ لذا اگر کار خوبی انجام داد، سزاوار مدحش می‌دانند و می‌گویند به اختیار خود انجام داد.و اگر کار نیکی را ترک کرد، سزاوار ملامتش می‌دانند و معذور نمی‌دانند به این‌که مجبور بوده و کسی از هم نوعش نمی‌تواند او را مجبور به کاری یا ممنوع از کاری بکند. چون انسان‌های دیگر نیز مانند او هستند و از معنای بشریت چیز زاید بر او ندارند. تا مالک و صاحب اختیار او باشند و این همان معنای انسان بالطبع حر و آزاد است.


بنابراین انسان فی نفسه حر و بالطبع مختار است؛ مگر آن‌که خودش به اختیار خود چیزی از خود را به دیگری تملیک کند و به سبب این تملیک حریت خود را از دست بدهد. پس انسان نسبت به سایر انسان‌ها نسبت به اعمال خویش آزاد است؛ اما در مقابل خدای سبحان از آن‌جا که خداوند مالک ذات و افعال انسان است و مالکیتش هم مطلق است، هم به ملک تکوینی و هم به ملک تشریعی؛ لذا انسان نسبت به آن‌چه که خدای متعال به امر تشریعی و یا نهی تشریعی و نیز به آن‌چه که به مشیت تکوینی از او بخواهد، هیچ‌گونه آزادی و اختیاری ندارد و این همان مطلبی است که جمله «و ما کان لمؤمن و لامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرة من امرهم...» (هیچ مرد و زن با ایمان حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد.) درصدد بیان آن است.

۵.۱ - دیدگاه استاد مطهری

استاد شهید مطهری درباره اختیار و آزادی انسان می‌گوید: انسان مختار و آزاد آفریده شده است؛ یعنی به او عقل، فکر و اراده داده شده است. انسان در کارهای ارادی خود مانند سایر موجودات نیست که مجبور باشد. بشر همیشه خود را در سر چهارراه‌هایی می‌بیند که هیچ‌گونه اجباری ندارد که فقط یکی از آنها را انتخاب کند. سایر راه‌ها بر او بسته نیست. یکی از آنها به نظر و اراده شخصی او مربوط است؛ یعنی فکر و انتخاب اوست که یک راه خاص را معین می‌کند.
امتیاز انسان از سایر موجودات این است که اعمال و افعال وی از آن سلسله حوادثی است که سرنوشت حتمی و تخلف‌ناپذیر ندارد؛ زیرا که افعال انسان به هزاران علل و اسباب بستگی دارد و از آن جمله اراده، انتخاب و اختیاری است که از خود بشر ظهور پیدا می‌کند.
[۱۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۷.



۱. سجادی، سید ضیاءالدین، انسان در قرآن کریم، ص ۱۱.
۲. ملک (۶۷)، آیه ۲.    
۳. انسان (دهر) (۷۶)، آیه ۱.    
۴. ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۳.
۵. ربانی گلپایگانی، علی، محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۷.
۶. معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی‌غروب (ترجمه نهج البلاغه)، ص ۴۰۷.
۷. نصر، عبدالله، مبانی انسان‌شناسی در قرآن، ص ۳۸۶.
۸. اعراف (۷)، آیه ۱۶.    
۹. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۹۷.    
۱۰. احزاب (۳۳)، آیه ۳۶.    
۱۱. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۹۷ ۹۸.    
۱۲. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۷.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : جبر و اختیار | کلام




جعبه ابزار