• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن‌، اجتهاد، سوره، آیه.

پرسش: دلایل اجتهادی بودن ترتیب سوره‌های قرآن و نقد آنها چیست؟




جمعی معتقد به اجتهادی بودن ترتیب کنونی قرآن‌اند. مالک (م ۱۷۹ق)، طبری (م ۳۱۰ق)،
[۲] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
ابن فارس (م ۳۹۵ق)، مکی بن ابی طالب (م ۴۳۷ق)،
[۴] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
عز الدین بن عبد السلام (م ۶۶۰ق)،
[۵] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
خطابی (م ۳۸۸ق)،
[۶] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
و از بزرگان شیعه: محدث نوری (م ۱۳۲۰ق)،
[۷] نوری، حسین، فصل الخطاب، ص۴.
علامه طباطبایی، آیة اللَّه معرفت
[۱۰] معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۷۳.
و جمعی دیگر، بر این باورند. درمیان قدما، قاضی ابوبکر ضمن تاکید بر توقیفی بودن ترتیب آیات،
[۱۱] باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۹.
بارها بر اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها تاکید کرده است.
این قول به جمهور نسبت داده شده است؛
[۱۴] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
اما ممکن است استناد این نظر به برخی، ناشی از ذکر روایات جمع قرآن پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سکوت آنها در برابر آن باشد و نه تصریح به این دیدگاه.


مهم‌ترین شواهد این گروه عبارت‌اند از:

۲.۱ - گردآوری قرآن به امر خلیفه اوّل

کسانی بر این باورند که در زمان پیامبر، قرآن در حافظه افراد نگهداری می‌شد و چون در دوران ابوبکر و در جنگ یمامه، جمع فراوانی از حافظان قرآن شهید شدند، خلیفه با هشدارِ عمر، از ترس ضایع شدن قرآن، به فکر جمع قرآن افتاد. او زید بن ثابت را با عده‌ای (سعید بن عاص، عبد الرحمن بن حارث بن هشام و عبد اللَّه بن زبیر) مامور این کار کرد و بدین ترتیب، نسخه‌ای از قرآن را نگاشتند. این نسخه، ابتدا نزد ابوبکر و پس از وی نزد عمر و سپس نزد دخترش حفصه نگهداری می‌شد.
[۱۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۹۸ - ۹۹.
به گزارش یعقوبی، این کار را گروهی متشکل از ۲۵ نفر از قریش و پنجاه نفر از انصار به سرپرستی زید عهده‌دار شدند و ابوبکر به آنها دستور داد قرآن را بنویسند و بر سعید بن عاص که مردی فصیح بود عرضه کنند. گفته شده: این گروه هر روز در مسجد گرد می‌آمدند و کسانی که آیه یا سوره‌ای از قرآن نزدشان بود به آنها مراجعه می‌کردند و آنان با ارائه دو شاهد، می‌پذیرفتند.
[۱۹] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
[۲۰] معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۹۹.
تنها از خزیمه بن ثابت از آن رو که پیامبر شهادت او را دو شهادت به شمار آورده بود. دو آیه آخر سوره برائت، بدون ارائه شاهدی دیگر پذیرفته شد.
[۲۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۱.
[۲۲] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۳.
[۲۳] بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۸۲.


۲.۱.۱ - نقد

برخی نکات تامل برانگیز در مضمون این نقل‌ها، سبب تردید محققان در آن شده است؛ از جمله:
یک. با وجود فراوانی روایات جمع قرآن بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اختلاف مضمون میان برخی از آنها، سبب تردید در آن روایات است.
[۲۶] تئودور نولدکه، تاریخ القرآن، ص۲۵۲-۲۵۶، ترجمه جرج تامر.
برخی نخستین جمع قرآن را مربوط به زمان ابوبکر و برخی زمان عمر و برخی مربوط به زمان عثمان می‌دانند. از برخی از این روایات بر می‌آید که بعضی از آیات قرآن تا زمان عثمان فقط در سینه افراد نگهداری می‌شد و تدوین نشده بود.
[۲۷] الایضاح، ص۲۲۲-۲۲۳.
به نظر می‌رسد برخی از این گزارش‌ها که از زید یا فرزندش خارجه، منقول شده است، سعی دارد با بزرگ نمایی موضوع و بازگویی دشواری و پیچیدگی جمع قرآن، برای زید، فضیلت سازی کند.
همچنین ترس عمر از نابودی قرآن، آن‌گونه که در برخی از این روایات آمده است، با این نکته که نسخه تهیه شده در زمان ابوبکر در اختیار عموم قرار نگرفت،
[۲۹] دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۷.
سازگار نمی‌نماید؛ زیرا تدوین یک مصحف شخصی و خصوصی، کار تازه و پیچیده‌ای نبود و عمومی نساختن آن، به حفظ آن کمکی نمی‌کرد. از این رو احتمال دارد به دست آوردن فضیلتِ در اختیار داشتن نسخه‌ای از قرآن همانند دیگر صحابه برجسته و در اختیار داشتن قانون اساسی جامعه، یکی از انگیزه‌های دستگاه حاکم در این کار بوده است.
[۳۰] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تاریخ قرآن، ص۳۰۸-۳۰۹.
[۳۱] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳ – ۳۲۹.
[۳۲] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۳۲.


دو. بر اساس نقل یعقوبی، ابوبکر دستور داد قرآن را بر سعید بن عاص عرضه کنند، در حالی که او در آن زمان، حدود ده سال داشته است، و چون بر اساس برخی گزارش‌ها، او در ماجرای یکسان سازی مصاحف توسط عثمان حضور داشته است،
[۳۶] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.
احتمالاً ذکر او در این جا بر اثر خلط این دو ماجرا باشد.

سه. این روایات، با اجماع مسلمانان مبنی بر اثبات قرآن از طریق تواتر، مخالفت دارد؛ زیرا در آنها آمده است که با شهادت دو نفر قرآن ثبت می‌شد. توجه به این اشکال سبب شده است که برخی به توجیه ثبت قرآن با شهادت دو شاهد دست بزنند. برای نمونه، ابن حجر مقصود از دو شاهد را، نه دو فرد عادل، که به معنای حفظ و کتابت دانسته است.
[۳۷] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲.
مقصود ابن حجر شاید این باشد که هر آیه و عبارتی در صورتی در مصحف ثبت می‌شد که در حفظ حافظان کل یا اجزاء قرآن و نیز در دست نوشته‌های اصحاب، موجود باشد.
توجیه‌های دیگری هم موجود است مانند این که شهادت دو شاهد بر این اقامه می‌شد که آنچه نوشته شده، پیش روی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نوشته شده و مورد تایید آن حضرت بوده است،
[۳۸] السخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۱.
یا شهادت بر این که یکی از وجوه قرائت بوده و پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را شنیده و تایید نموده است
[۳۹] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲ (به نقل از سخاوی).
و یا توجیه‌های دیگر.
[۴۰] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
[۴۱] محمد‌هادی، معرفت، تاریخ قرآن، ص۸۹.


چهار. این روایات، یکی از انگیزه‌های جمع قرآن را کشته شدن بسیاری از حافظان قرآن در جنگ یمامه دانسته‌اند؛ اما در فهرست شهدای این جنگ، تنها نام افراد معدودی ذکر شده است که حافظ بودنِ بیشینه قرآن در حقّ آنان محتمل است.
[۴۲] ابن کثیر القرشی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۶۹.


۲.۲ - گزارش زید بن ثابت

دلیل دیگرِ جمع اجتهادی قرآن، گزارش زید بن ثابت است. او می‌گوید: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفت در حالی که قرآن گردآوری نشده بود. «عن زید بن ثابت قال: قبض النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و لم یکن القرآن جمع فی شیء.»
[۴۳] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۰.
این بدان معناست که قرآن کنونی حاصل ترتیب دهی صحابه و مربوط به پس از پیامبر است.

۲.۱.۱ - نقد

این گزارش، مبتلا به روایت معارض است. روایات قول نخست و نیز گزارش دیگرِ خود زید (که از جمع قرآن در زمان پیامبر خدا خبر می‌دهد)، وثوق به آن را از میان می‌برد.
[۴۴] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
[۴۵] الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۲۹.
ثانیاً محتوای این روایت، در مدعا صراحت ندارد؛ زیرا احتمال دارد مراد، این باشد که در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن، میان دو جلد
[۴۶] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۳۲.
یا در یک مصحف، گردآوری نشده بود
[۴۷] سیوطی، جلال الدین، فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
یا نتوانستند قرآنِ منظّم یا مدوّنی از نظر سوره‌ها فراهم آورند، هر چند پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخی اصحاب را به نظم و ترتیب خاصی در مورد آیات
[۴۸] التفسیر الحدیث فی علوم القرآن، ج۶، ص۱۲۴.
و سور آگاه ساخت.
[۴۹] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۷-۲۲۸.


۲.۳ - استمرار نزول قرآن

گفته شده است که چون نزول قرآن تا آخرین سال حیات پیامبر استمرار داشته و همیشه احتمال نزول آیات جدید در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وجود داشت، جمع و تالیف نهایی آن در زمان حضرت، امکان نداشته است.

۲.۱.۱ - نقد

با توجه به آن که ۸۶ سوره در مکه و بیشترِ ۲۸ سوره دیگر پیش از آخرین سال زندگی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شده است و روایات تقسیم و دسته بندی سوره‌ها، چینشی همسان با چینش کنونی مصحف را نشان می‌دهد،
[۵۰] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۹.
[۵۱] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
[۵۲] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۲۴۷.
می‌توان گفت ترتیب کلی قریب به اتفاق سوره‌ها، در سال‌های پایانی عمر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشخص شده و نظم بیشتر قرآن شکل گرفته بود.

۲.۴ - نبودن نص

اگر در ترتیب سوره‌ها نصّی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وجود داشت، قطعاً می‌بایست به ما می‌رسید و مانند ترتیب آیات در آن اختلاف نبود.

۲.۱.۱ - نقد

تنظیم قرآن در روزگار پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تابعی از نزول تدریجی و مستمرّ وحی بوده و از این رو، چنان طبیعی و با زندگی مسلمانان پیوند خورده و در پیش دید همگان بود که نیازی به نقل و تصریح به آن نبوده است. قرأین و شواهد نقلی که پیش‌تر به آنها اشاره شد، گواهِ این نکته‌اند.

۲.۵ - اختلاف مصاحف صحابه

دلیل دیگر برای توقیفی نبودن ترتیب سوره‌ها، اختلاف مصاحف صحابه در این جهت است؛ زیرا اگر نظم سوره‌ها توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام شده بود قطعاً صحابه با آن مخالفت نمی‌کردند.

۲.۱.۱ - نقد

بیشتر مصاحف صحابه، مجموعه‌هایی حاصل گردآوری شخصی هر یک از صحابه بوده است که نه لزوماً همه قرآن را در بر داشته و نه همه صاحبانشان ادعای مطابقت کامل ترتیب آنها را با یک مرجع خاص داشته‌اند. از این رو، اختلاف آنها امری طبیعی و مقبول است ولی یکسانیِ ترتیب بسیاری از سوره‌ها در همه آنها مانند ترتیب سور طوال و مئین، نشان دهنده ترتیب توقیفی و اتفاقی بیشتر سوره‌ها و نه همه آنها است.
[۵۴] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۴ (الفصل الرابع: وصف عام عن مصاحف الصحابه).
تفاوت‌های گزارش شده از مصحف امام علی (علیه‌السّلام) نیز در واقع نشان دهنده دو سبک تالیف قرآن بر اساس نزول و بر اساس ترتیب کنونی است و نه به معنای آشفتگی و بی سامانی. سخن آخر این که بسیاری از آنچه تحت عنوان اختلاف مصاحف از آن یاد می‌شود، به رسم الخط و یا قرائت باز می‌گردد و نه ترتیب سوره‌ها.
[۵۵] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۷۵.
[۵۶] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۸۴ (الفصل الخامس والسادس).


۲.۶ - مصحف امام علی

طبق روایات شیعه و برخی از اهل سنّت، امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) قرآن را پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گرد آورده است و ترتیب او با تدوین کنونی همسان نیست، بلکه گفته می‌شود بر حسب نزول بوده است. (قرآن ابن مسعود، با قرآن عثمانی، در تدوین، متفاوت بود. با سوره فاتحه آغاز می‌شد و سپس نساء و پس از آن، سوره آل عمران بود؛ ولی به ترتیب نزول هم نبود. و گفته می‌شود که مصحف امام علی (علیه‌السّلام) بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها بوده است: ابتدای آن، سوره علق، سپس مدّثّر، مزّمّل، مَسَد، تکویر، و همین‌گونه تا پایان سوره‌های مکّی و سپس سوره‌های مدنی بوده است.)
[۵۷] ابن ابی شیبه، ابو‌بکر، المصنف، ج۷، ص۱۹۷.
[۵۸] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۴۹.
بنا بر این، تدوین قرآن در حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به انجام نرسیده است و ترتیب کنونی حجیت ندارد.
[۶۰] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷.
[۶۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۹.
[۶۲] حکیم، محمد باقر، علوم القرآن حکیم، ص۱۱۴-۱۱۵.
افزون بر این، گزارش شیخ صدوق در باره فضایل اختصاصی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نشان می‌دهد که امام علی (علیه‌السّلام) تنها جمع کننده قرآن از میان صحابه است: (و امّا الخامسة و الخمسون، فانَّ رَسولَ اللَّهِ قالَ لی: «سَیَفتَتِنُ فیکَ طَوائِفُ مِن اُمَّتی فَیَقولونَ: انَّ رَسولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَم یُخَلِّف شَیئاً، فَبِماذا اوصی عَلِیّاً؟ اوَ لَیسَ کِتابُ رَبّی افضَلَ الاَشیاءِ بَعدَ اللَّهِ عزّ وجلّ؟! وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ لَئِن لَم تَجمَعهُ بِاِتقانٍ لَم یُجمَع ابَداً»، فَخَصَّنِیَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِذلِکَ مِن دونِ الصَّحابَةِ؛ اما پنجاه و پنجم: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من فرمود: «به زودی، گروه‌هایی از امّتم در باره تو به کج راهه می‌روند و می‌گویند: "پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که چیزی بر جای ننهاد. پس علی را در چه چیز، وصی قرار داد؟ ". آیا کتاب پروردگارم، برترین چیزها بعد از خداوند (عزّ وجلّ) نیست [که آن را از جانب خود، بر جا می‌گذارم ]؟! سوگند به آن که مرا به حق فرستاد، اگر آن را به درستی گردآوری نکنی، دیگر هرگز گردآوری نخواهد شد». بنا بر این، خداوند (عزّ وجلّ)، این کار را تنها به من اختصاص داد، نه هیچ صحابیِ دیگری.)

۲.۱.۱ - نقد

می‌توان پذیرفت که امام علی (علیه‌السّلام) در عمل به وصیت هشدارگونه پیامبر به ایشان در‌باره جلوگیری از تضییع قرآن، به جمع آن همت گماشته است، اما محتوای برخی از این گزارش‌ها، این تدوین را سه روزه «یا علی لا تخرج ثلاثة ایام حتی تؤلف کتاب اللَّه کیلا یزید فیه الشیطان شیئا و لا ینقص منه شیئا، فانک فی ضد سنة وصی سلیمان (علیه‌الصلاة‌والسلام)، فلم یضع علی (علیه‌السّلام) رداءه علی ظهره حتی جمع القرآن فلم یزد فیه الشیطان شیئا و لم ینقص منه شیئا؛ ‌ای علی، تا سه روز بیرون نرو تا کتاب خدا را جمع کنی و مبادا شیطان چیزی در آن بی‌فزاید و یا از آن چیزی کم کند. تو کاملاً در برابر سنت وصی سلیمان (علیه‌السّلام) هستی. علی (علیه‌السّلام) ردایش را به دوش نینداخت تا این که قرآن را جمع کرد و شیطان در آن چیزی اضافه و از آن کم نکرد.» و یا هفت روزه (ان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خطب الناس بالمدینة بعد سبعة ایام من وفاة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ذلک حین فرغ من جمع القرآن وتالیفه....؛ امیرالمومنین (علیه‌السّلام) هفت روز پس از درگذشت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حالی که از جمع قرآن فراغت پیدا کرده بود، در مدینه سخنرانی کرد.) خوانده است که می‌تواند به معنای گردآوردن و کنار هم آوردن باشد و یا این که از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آغاز شده و‌ اندکی پس از رحلت ایشان به پایان رسیده است.
به سخن دیگر، ترتیب سوره‌ها و آیه‌ها مشخص بوده و تنها چینش نهایی در این فرصت کوتاه به انجام رسیده است. گفتنی است گزارش دیگری، این فرصت را شش ماه دانسته است، (قال ابن عباس: فجمع اللَّه القرآن فی قلب علی و جمعه علی بعد موت رسول اللَّه بستة اشهر. و فی اخبار ابن ابی رافع ان النبی قال فی مرضه الذی توفی فیه لعلی: یا علی هذا کتاب اللَّه خذه الیک، فجمعه علی فی ثوب فمضی الی منزله فلما قبض النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جلس علی (علیه‌السّلام) فالفه کما انزله اللَّه و کان به عالما؛
[۶۴] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱ ص۳۱۹.
ابن عباس گفت: خداوند قرآن را در دل علی گردآورد، و علی هم آن را بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدت شش ماه جمع و تدوین نمود. در اخبار ابن ابی رافع آمده که پیامبر در آن بیماری که منجر به درگذشتش شد به علی فرمود: ‌ای علی، این کتاب خدا است، آن را بگیر. علی آن را در پارچه‌ای نهاد و به منزلش برد. وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درگذشت، علی در خانه نشست و آن را همان‌گونه که خدا فرستاده بود و او می‌دانست، تدوین کرد) که در این صورت می‌گوییم: پذیرش این گزارش‌ها، امکان وجود تدوین دیگری را از قرآن نفی نمی‌کند؛ زیرا می‌دانیم که امام علی (علیه‌السّلام) تنها کاتب وحی نبوده و کاتبان دیگر و کسانی مانند اُبَیّ بن کعب و عبد اللَّه بن مسعود نیز مصحف‌هایی را گرد آورده بودند، هر چند به کمال و ترتیب مصحف امام علی (علیه‌السّلام) نبوده است؛ زیرا مصحف علی (علیه‌السّلام) افزون بر متن قرآن، مشتمل بر تفسیر، تاویل، توضیح احکام، بیان ناسخ و منسوخ، سبب نزول و ذکر نام اشخاصی بوده که آیات در باره آنان نازل شده است.
[۶۵] معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۷-۲۹۵.
[۶۶] عاملی، جعفر مرتضی، حقایق‌هامة، ص۱۵۳-۱۷۲.
[۶۷] آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.

افزون بر این، اگر تدوین امام علی (علیه‌السلام)، تنها ترتیب موجود بود، به احتمال فراوان، امام (علیه‌السّلام) آن را به گونه‌ای به مسلمانان می‌رساند؛ زیرا بیم از تحریف قرآن در این صورت، جدّی بود و با سفارش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ایشان ناسازگار بود. با توجه به این دلایل، ناگزیریم گزارش شیخ صدوق را به همین معنا باز گردانیم؛ یعنی جمع همه اجزا و پاره‌های قرآن میان دو جلد تا از دستبرد و تنقیص، محفوظ بماند، و واژه «اتقان» در حدیث، این معنا را می‌فهماند.
بر این اساس می‌توان گزارش‌های جمع قرآن پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ناظر به جمع قرآن برای خود
[۶۸] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۱۸.
[۶۹] ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۱، ص۴۹.
[۷۰] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۶.
و یا در مجموعه‌ای میان دو جلد دانست.
[۷۱] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۳.
[۷۲] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۵.
[۷۳] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۸۳.
[۷۴] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳.
برای نمونه، ابوبکر مصحف گردآورده را در اختیار مسلمانان قرار نداد، بلکه آن را به عمر که در این کار همراهش بود منتقل کرد و بعد از عمر نیز نزد دخترش حفصه بود تا این که عثمان در یکسان سازی مصاحف از آن استفاده کرد و بعد از مرگ حفصه، به دست مروان از بین رفت.
[۷۵] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
[۷۶] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه، ص۸۶.
شاید بتوان این گزارش را که می‌گوید: ابوبکر خود شخصاً مصحفی نگاشت و از زید بن ثابت خواست در آن نظر کند و زید نپذیرفت تا این که ابو‌بکر، عمر را واسطه کرد و آن گاه زید پذیرفت، مؤیدی بر این مدّعا دانست.
[۷۷] السخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۴.
گفتنی است که بنا به گزارشی، عمر برای نخستین بار به جمع قرآن پرداخت؛
[۷۸] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
اما ابن حجر و به تبع او سیوطی، با اشکال در سند این روایت، بر این باورند که مقصود، آن است که عمر برای اوّلین بار به ابوبکر اشاره کرد تا قرآن را جمع آوری کند.
[۸۰] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۰.
[۸۱] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.

در هر حال، به احتمال زیاد هدف اصلی برخی گزارش‌ها، ثبت فضیلت «اوّلین جامع قرآن» برای افراد خاصّی است. بر اساس روایات فراوان (که از فریقین گزارش شده‌اند)، نخستین جامع قرآن بعد از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) بوده است و ایشان، بعد از وفات پیامبر خدا، از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را جمع آوری کرد،
[۸۲] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۶۹- ۱۷۰.
[۸۳] بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۶.
[۸۵] بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.
هر چند دستگاه خلافت، مصحف حضرت علی (علیه‌السّلام) را به عللی نپذیرفت.
[۸۶] بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱



۱. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱ص ۲۵۷.    
۲. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
۳. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۹.    
۴. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
۵. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
۶. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
۷. نوری، حسین، فصل الخطاب، ص۴.
۸. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ ص۱۲۸ - ۱۲۹.    
۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۲۱.    
۱۰. معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۷۳.
۱۱. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۹.
۱۲. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۸.    
۱۳. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۶۰.    
۱۴. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
۱۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۹۸ - ۹۹.
۱۶. نسایی، احمد بن شعیب، فضائل القرآن، ص۷۴ - ۷۵.    
۱۷. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۱    .
۱۸. یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵.    
۱۹. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
۲۰. معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۹۹.
۲۱. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۱.
۲۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۳.
۲۳. بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۸۲.
۲۴. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۲ - ۵۹۰.    
۲۵. ابو القاسم، خویی، البیان، ص۲۴۷ - ۲۵۲.    
۲۶. تئودور نولدکه، تاریخ القرآن، ص۲۵۲-۲۵۶، ترجمه جرج تامر.
۲۷. الایضاح، ص۲۲۲-۲۲۳.
۲۸. ابو القاسم، خویی، البیان، ص۲۴۵-۳۵۲.    
۲۹. دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۷.
۳۰. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تاریخ قرآن، ص۳۰۸-۳۰۹.
۳۱. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳ – ۳۲۹.
۳۲. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۳۲.
۳۳. یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵.    
۳۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۱.    
۳۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۹۰.    
۳۶. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.
۳۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲.
۳۸. السخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۱.
۳۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲ (به نقل از سخاوی).
۴۰. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
۴۱. محمد‌هادی، معرفت، تاریخ قرآن، ص۸۹.
۴۲. ابن کثیر القرشی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۶۹.
۴۳. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۰.
۴۴. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
۴۵. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۲۹.
۴۶. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۳۲.
۴۷. سیوطی، جلال الدین، فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
۴۸. التفسیر الحدیث فی علوم القرآن، ج۶، ص۱۲۴.
۴۹. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۷-۲۲۸.
۵۰. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۹.
۵۱. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
۵۲. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۲۴۷.
۵۳. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۸۰- ۲۸۱.    
۵۴. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۴ (الفصل الرابع: وصف عام عن مصاحف الصحابه).
۵۵. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۷۵.
۵۶. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۸۴ (الفصل الخامس والسادس).
۵۷. ابن ابی شیبه، ابو‌بکر، المصنف، ج۷، ص۱۹۷.
۵۸. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۴۹.
۵۹. الکورانی، علی، تدوین القرآن، ص۳۴۴.    
۶۰. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷.
۶۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۹.
۶۲. حکیم، محمد باقر، علوم القرآن حکیم، ص۱۱۴-۱۱۵.
۶۳. فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، ص۳۹۹.    
۶۴. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱ ص۳۱۹.
۶۵. معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۷-۲۹۵.
۶۶. عاملی، جعفر مرتضی، حقایق‌هامة، ص۱۵۳-۱۷۲.
۶۷. آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.
۶۸. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۱۸.
۶۹. ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۱، ص۴۹.
۷۰. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۶.
۷۱. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۳.
۷۲. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۵.
۷۳. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۸۳.
۷۴. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳.
۷۵. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
۷۶. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه، ص۸۶.
۷۷. السخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۴.
۷۸. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
۷۹. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۸.    
۸۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۰.
۸۱. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
۸۲. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۶۹- ۱۷۰.
۸۳. بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۶.
۸۴. فیض کاشانی، محمد محسن، التفسیر الصافی، ج۱، ص۱.    
۸۵. بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.
۸۶. بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱



سایت حدیث نت، برگرفته از مقاله «اجتهادی بودن ترتیب سوره‌های قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۹.    



جعبه ابزار