• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: نظارم ارزشی جامعه.
پرسش: ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه چیست؟
پاسخ: برای پاسخ به این سوال توجه به نکات زیرضروری است.



مفهوم و اندیشه «نظام ارزشی» زاییده این تصور است که بررسی ارزش خاص یا فهم آن به دور از دیگر ارزش‌ها، ممکن نیست. لذا مراد از « نظام ارزشی (نظام‌ ارزش‌ها) مجموعه ارزش‌های مرتبط به هم می‌باشند که رفتار و کارهای فرد را نظم می‌بخشد و غالباً بدون آگاهی فرد شکل می‌گیرد».
[۱] انگلش، اچ‌بی، فرهنگ تطبیقی اصطلاحات روان‌شناختی و روان‌کاوی، نیویرک۱۹۵۸، به نقل از عبدالطیف، محمد خلیفه، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص۷۵.
به بیان دیگر نظام ارزشی عبارت از ترتیب هرمی مجموعه‌ای از ارزش‌هایی است که فرد یا افراد جامعه بدان پایبند هستند و بر رفتار فرد یا افراد، بدون آگاهی آنان بدان، حاکم است.
[۲] و لمن بی، بی، فرهنگ علوم رفتاری، به نقل از انگلش، ص۷۵.



پویایی و تحول یکی از ویژگی‌های اصلی نظام‌های اجتماعی است. هیچ جامعه‌ای و هیچ نظام اجتماعی را نمی‌توان یافت که تغییر و تحول در آن وجود نداشته باشد و اگر چنین جامعه‌ای وجود داشته باشد، جامعه زنده و پویا نخواهد بود. بنابراین لازمه هر جامعه ونظام اجتماعی تغییر و تحول‌پذیری آن است و بالتبع شامل نظام ارزشی جامعه نیز می‌شود. نکته‌ای که در خصوص تغییر نظام ارزشی جامعه قابل یادآوری است این‌که، جهت تغییر نظام ارزشی ممکن است به سوی مثبت باشد یعنی روز به روز افراد جامعه بیشتر به ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پایبند شوند و امکان دارد جهت‌گیری این تغییر به سوی منفی و پشت پا زدن به اصول و هنجارهای اجتماعی باشد. تغییر نظام ارزشی جامعه هر دو صورت را شامل می‌شود.


ارزش‌ها از وجود نیازهای شخصی به وجود می‌آید بنابراین برخی از دانشمندان مانند مزلو
[۳] A.H. Moslow
معتقدند که مفهوم ارزش هم‌وزن مفهوم نیاز است. نیازها و ارزش‌ها در ابتدا جنبه زیستی و فردی داشته بعد و همزمان با رشد فرد به ارزش‌های اجتماعی تغییر می‌یابد.
[۴] دکتر عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، ترجمه سید حسن سیدی، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص۵۲.
پ
س «نیاز» پایه و اساس ارزش‌های فردی و اجتماعی را تشکیل می‌دهد. به دنبال « نیاز»، « توجه » و « گرایش» شکل می‌گیرد. افراد جامعه اموری را « ارزشمند» می‌دانند که به نحوی با نیاز آن‌ها در ارتباط بوده و بتواند پاسخگوی نیاز آن‌ها باشد. اگر افراد جامعه رفتاری را هماهنگ و همخوان با نیاز خود تشخیص داده و به عنوان یک «ارزش و هنجار اجتماعی» به آن عمل نمودند، انتظاری که خواهند داشت این است که آن عمل و رفتار بتواند نیاز آنها را برآورده کند، در صورتی که انتظارشان برآورده شود و احساس کنند که واقعاً رفتار مورد نظر با یکی از نیازهای اساسی آن‌ها در ارتباط است، بیشتر به آن ارزش و هنجار اجتماعی بها داده و عمل می‌کنند یعنی تغییر کیفی در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده و رفتار و عمل « ارزشمند»، « ارزشمندتر» می‌شود. امّا اگر به عللی رفتار مورد نظر نتواند نیاز و انتظارات افراد جامعه را برآورده کند، اهمیت چندانی به آن ارزش نمی‌دهند و رفتار دیگری را به عنوان هنجار اجتماعی برمی‌گزینند و در این صورت تغییر ماهوی در نظام ارزشی جامعه ایجاد می‌گردد.


تغییر هنجارها و ارزش‌های اجتماعی گاه ممکن است در حدّی نباشد که بتوان « تغییر نظام ارزشی جامعه» نامید مانند این‌که عده کمی از افراد یک جامعه چند میلیونی از هنجار جامعه سرباز زده و رسم و رسوم دیگری را در پیش گرفته باشند و یا تنها یکی از رفتارهای افراد جامعه که چندان مهم هم نیست، از نظام ارزشی فاصله گرفته باشد، این دو صورت را نمی‌توان تغییر نظام ارزشی جامعه دانست و ابعاد آن را در کل نظام اجتماعی جستجو کرد. گرچه این دو صورت هم به مرور زمان می‌تواند به تغییر نظام ارزشی جامعه منجر شود و اگر بنا است از تغییر نظام ارزشی جامعه پیشگیری شود، ‌باید در این مرحله اقدام جدّی به عمل آید.
صحبت از ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه در صورتی معقول و منطقی است که اصل تغییر در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده باشد و ما به دنبال آثار و نشانه‌های آن در جامعه باشیم. حال با این فرض، ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه، کل گستره نظام اجتماعی را در بر می‌گیرد. یعنی اگر نظام ارزشی جامعه چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی تغییر کرد ابعاد آن همه باورها و اعتقادات دینی ، اخلاق و روابط فردی و اجتماعی، هنر ، ادبیات، مطبوعات و صدا و سیما، نهادهای آموزش و پرورش، خانواده ،‌ دولت و نهادهای اداری و... را در برمی‌گیرد خداوند درباره تغییر و تحولات اجتماعی در قرآن می‌فرماید:
« ان الله یا یغیر ما بقومٍ حتی یفیروا ما بانفسهم» خداوند حالت هیچ قوم و جامعه‌ای را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که افراد آن دچار تحولاتی در خویشتن گردند. بنابراین عامل اصلی تغییر و تحولات ارزشی در جامعه، همان تغییر و تحولات باورها، اعتقادات و نظام فکری افراد آن است که تمامی نظام‌های اجتماعی را در برمی‌گیرد.
در وضعیت کنونی جهان که روابط بین فرهنگ‌ها و جوامع مختلف بیش از گذشته امکان‌پذیر شده و وسایل ارتباط جمعی زمینه تأثیرپذیری فرهنگ‌ها را از یکدیگر فراهم نموده، پدیده تهاجم فرهنگی نیز باعث تغییر نظام ارزشی دیگر جوامع به ویژه جوامع اسلامی می‌شود.
[۵] مقام معظم رهبری، فرهنگ تهاجم و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۳، فصل‌های اول و دوم.

با این دید و در گستره وسیع‌تر شاید بتوان دنیای معاصر را دنیای بحران ارزش‌ها نامید. با رونق صنعت و تکنولوژی و شکل‌گیری فلسفه‌ها و اندیشه‌های نوین، تغییر و تحولات نظام ارزشی جهان شتاب بیشتری به خود گرفته و همه عرصه‌ها را در برگرفت. در جهان سیاست فزون‌طلبی و گسترش دامنه قدرت سیاستمداران را در پی داشت، در حوزه اقتصاد ، عطش انسان‌های مادی‌گرا را دو چندان نمود و در عرصه باورها تشکیک در مبانی معرفتی را موجب شد. در عرصه ادبیات، ادبیات پوچ‌گرا متولد شد و در رویکردهای دینی و باورهای مذهبی انسان‌ها، شاهد تزلزل و سستی شدیم. این یک جنبه تغییر نظام ارزشی که جهت‌گیری آن به سوی گریز از معنویت و سیر به سوی فحشاء و بی‌بند و باری است، که البتّه موج این گرایش جامعه ما را هم در برگرفته و شاهد تغییراتی در نظام ارزشی جامعه به سوی دین‌گریزی و دین‌زدایی هستیم. افکار انحرافی ، برداشت‌ها و تفسیرهای غلط از دین (در عرصه‌های مختلف فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و...) روحیه غرب‌گرایی ، تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی و الگوهای بیگانه ) در سبک زندگی ، مدل لباس، نوع آرایش) روابط دختر و پسر ، فساد اخلاقی ، فساد مالی و... همه نشانه‌های تغییر نظام ارزشی جامعه به سوی دین‌گریزی است.
امّا با این همه، روح دنیای جدید در پی کسب آرامش و گوهر دینداری است و در واقع بحران کنونی جامعه بشری تنها بخاطر دور ماندن و یا فاصله گرفتن از ارزش‌های الهی و دینی می‌باشد. در جامعه ما نیز روند تغییر و تحولات پوچ‌گرایانه عاقبت خوبی در پی نخواهد داشت و خدای نکرده به همان جایی خواهیم رسید که دنیای متوحش غرب به آن رسیده است.
چه باید کرد؟
۱. باید بگوشیم جهت‌گیری نظام ارزشی جامعه را به سوی مثبت یعنی اخلاق و معنویت سوق دهیم.
۲. نیازهای معنوی را در جوانان و نوجوانان بیدار کنیم تا براساس آن به دنبال ارزش‌های معنوی گام بردارند.
۳. الگوی برای خانواده‌ها و جوانان و نوجوانان ارایه دهیم تا از همانندسازی با الگوهای غربی دست بردارند.


• مجید محمدی، آسیب‌شناسی دینی، نشر تفکر، ۱۳۷۳.
• عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، ترجمه سید حسین سیدی، آستان قدس، ۱۳۷۸.


۱. انگلش، اچ‌بی، فرهنگ تطبیقی اصطلاحات روان‌شناختی و روان‌کاوی، نیویرک۱۹۵۸، به نقل از عبدالطیف، محمد خلیفه، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص۷۵.
۲. و لمن بی، بی، فرهنگ علوم رفتاری، به نقل از انگلش، ص۷۵.
۳. A.H. Moslow
۴. دکتر عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روان‌شناختی تحول ارزش‌ها، ترجمه سید حسن سیدی، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص۵۲.
۵. مقام معظم رهبری، فرهنگ تهاجم و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۳، فصل‌های اول و دوم.



اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : فرهنگ دینی | فرهنگ و اجتماع




جعبه ابزار