• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت برگزاری مجالس ختم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اموات، میت، مراسم ختم، مراسم سوم، هفتم و چهلم، ارواح، احترام به اموات.

پرسش: حکمت این‌که برای میت مجلس روز سوم، هفتم و چهلم برپا می‌کنند، چیست؟ آیا سند و مدرکی دارد؛ چنان‌که مدرکی از حدیث یا قرآن دارد، بیان شود؟

پاسخ: از برخی روایات استفاده می‌شود، ایام سوم متوفی و هفتم و هر شب جمعه و هر ماه و سال، ارواح با اهل خانه و بازماندگان ملاقات دارند و به دیدن بدنش می‌رود و حالت نگرانی و ناراحتی برایش پیش می‌آید. بنابراین هر نوع توجه به روح متوفی از خیرات، صدقات، طلب مغفرت، نماز و روزه اطعام در این ایام، موجب خوشحالی آن‌ها و کم شدن همّ و غمّ آن‌ها می‌باشد. افزون بر این، روح عاطفی و انسانی هر کسی حکم می‌کند که باید به آن روح متوفی احترام کرد؛ چنان‌چه در روایتی، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به احترام یک جنازه یهودی ایستادند تا جنازه غایب شد. به حضرت عرض کردند: این متوفی یهودی بود. حضرت پاسخ داد: آیا انسان نبود؟
هنگامی که حضور روح یهودی مورد احترام پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) است، پس بزرگ‌داشت ارواح مؤمنین در ایامی که حضور پیدا می‌کنند، به طریق اولی باید مورد احترام قرار گیرد و ایام مورد پرسش، ایام حضور ارواح است.
هم‌چنین سیره و روش مؤمنین از گذشته که در این ایام برای مردگان جلسه می‌گرفتند و نوعاً آن‌ها، کاری دینی را بدون دلیل انجام نمی‌دهند و این مؤید خوبی برای برپایی این مجالس است.
اما نکته مهم این‌که سزاوار است که مسلمانان در عین احترام به متوفی در این ایام و ایام دیگر، از اسراف و تبذیر و زیاده‌روی و خرج‌های پر هزینه خودداری نمایند و به جای خرید دسته گل‌ها و پارچه‌نویسی‌های زیاد، برای رفاه حال متوفی، کار خیر انجام دهند.

فهرست مندرجات

۱ - نکته مقدماتی
۲ - استناد به روایات
       ۲.۱ - دسته اول
       ۲.۲ - دسته دوم
       ۲.۳ - دسته سوم
۳ - بیان روایات
       ۳.۱ - روایات دسته نخست
              ۳.۱.۱ - دادن صدقه
              ۳.۱.۲ - ترحم و استغفار
              ۳.۱.۳ - انفاق
              ۳.۱.۴ - ترحم، انفاق و توجه
       ۳.۲ - روایات دسته دوم
              ۳.۲.۱ - عزاداری برای اموات
              ۳.۲.۲ - تسلیت گفتن به بازماندگان
              ۳.۲.۳ - دیون شرعی و غیر شرعی
                     ۳.۲.۳.۱ - روایتی از امام صادق
                     ۳.۲.۳.۲ - روایتی دیگر
              ۳.۲.۴ - اطعام طعام
                     ۳.۲.۴.۱ - وصیت متوفی برای اطعام
                     ۳.۲.۴.۲ - نهی از استفاده از مال متوفی
                     ۳.۲.۴.۳ - اصل اطعام طعام به طور مطلق
              ۳.۲.۵ - نتیجه مباحث
       ۳.۳ - روایات دسته سوم
              ۳.۳.۱ - روایتی از امام علی
              ۳.۳.۲ - روایتی دیگر
              ۳.۳.۳ - روایتی از امام کاظم
              ۳.۳.۴ - روایتی از پیامبر
                     ۳.۳.۴.۱ - دیدار روح با بدن در روز سوم
                     ۳.۳.۴.۲ - دیدار روح با بدن در روز پنجم
                     ۳.۳.۴.۳ - دیدار روح با بدن در روز هفتم
                     ۳.۳.۴.۴ - گردش روح تا یک سال اطراف خانه
       ۳.۴ - بزرگ‌داشت ارواح مؤمنان
              ۳.۴.۱ - روایتی از رسول خدا
۴ - نکته پایانی
۵ - پانویس
۶ - منبع


قبل از پاسخ، لازم است به این نکته توجه شود که در مورد پرسش مورد نظر در قرآن مطلبی بیان نشده است؛ زیرا قرآن در بیان مسائل کلی بحث می‌کند و نیز در احادیث اسلامی هم حدیثی که صراحت به این مطلب داشته باشد، به دست نیامد؛ ولی یک سلسله روایاتی در مورد متوفی و بازماندگانش وجود دارد که با توجه به مجموع آن روایات، مطلب مورد پرسش تبیین و دلیلش روشن خواهد شد.


اکنون مجموعه‌ای از روایات را بررسی می‌کنیم:

۲.۱ - دسته اول

روایاتی که بیانگر حال اموات در عالم برزخ است و نگرانی ارواح آن‌ها و احتیاج و مشکلات آن‌ها را بیان می‌کند که آن‌ها چه انتظاری از بازماندگان و دوستانشان دارند.

۲.۲ - دسته دوم

روایاتی که بیانگر این مطلب است که بازماندگان چه کارهایی می‌توانند برای آن‌ها انجام دهند و آن کارها عبارت از موارد ذیل می‌باشد:
۱. جلسات عزاداری بازماندگان؛
۲. تسلیت دوستان به بازماندگان؛
۳. صدقه و استغفار و نماز و روزه و حج نیابتی و اطعام و ادای بدهکاری‌های شرعی و عرفی.

۲.۳ - دسته سوم

روایاتی هستند که بیانگر این موضوع است که در چه هنگامی روح متوفی به سراغ بدنش می‌رود و از هم پاشیدگی بدنش نگران و ناراحت می‌شود و یا به دیدن اهل خانه و محل زندگی دنیایی خود می‌آید و از دیدن آن‌ها و جدایی از همه سرمایه‌های زندگی ناراحت می‌شود که در این ایام به خاطر وظیفه شرعی و انسانی احسان به او و رفع نگرانی او لازم است که انسان برای آن‌ها خیراتی داشته باشد تا تسلای خاطر او باشد و حقی از او ادا شود و آن ایام عمدتاً شب اول به خاک سپردنش و ایام سوم و پنجم یا هفتم و سوم یا چهلم می‌باشد. بنابراین مجالس ختم در ایام مورد سؤال احتمال دارد به خاطر این باشد که در این ایام که روح ناراحت و نگران است و این جلسات باعث تسلا و آرامش او و عامل رفع گرفتاری او باشد.


اکنون برخی روایات را بیان می‌کنیم:

۳.۱ - روایات دسته نخست

روایات دسته نخست بدین شرح است:

۳.۱.۱ - دادن صدقه

۱. محدث قمی
[۱] قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
در سفینة البحار و رساله الباقیات الصالحات، نماز لیلة الدّفن را نقل می‌کند و از قول سید بن طاووس، از پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل می‌کند که فرمود: «نمی‌گذرد بر میت ساعتی سخت‌تر از شب اول، مردگان خود را به صدقه رحم نمایید».

۳.۱.۲ - ترحم و استغفار

۲. در کتاب سفینة البحار
[۳] قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۵، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
ماده موت از ائمه روایت می‌کند که فرمودند: «ای المیّت لیفرح بالترحم علیه والاستغفار کی یفرح الحیّ بالهدیه تهدی الیه؛ روح متوفی از ترحم و استغفاری که (بازماندگان و دوستان) برایش انجام می‌دهید، خشنود می‌شود؛ همان‌طور انسان زنده از هدیه آوردن دوستانش خوشحال می‌شود».

۳.۱.۳ - انفاق

۳. در کتاب سفینة البحار
[۵] قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶-۵۵۷، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
از کتاب جامع الاخبار از پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل می‌کند ارواح مؤمنین هر شب جمعه اطراف خانه‌های خود می‌آیند و با صدای غمناک و گریان ندا می‌کنند، ‌ای اهل بیت من! ‌ای فرزندانم! ‌ای پدر و‌ای مادر و‌ای خویشان من! به من ترحم کنید با انفاق یک درهم، یا لباسی به فقیر بپوشانید که خداوند هم لباسی بهشتی به شما می‌پوشاند: «ثم بکی النبی (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) و بکینا معه فلم یستطیع النبی ان یتکلّم من کثرة بکائه... کنا نحتاج الیکم فیرجعون بحسرة و ندامه»؛ پس پیامبر اسلام (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) گریه کرد و ما حاضرین در جلسه هم با پیامبر گریه کردیم و گریه پیامبر چنان شدید بود که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت و بعد از گفتار زیادی که پیامبر از نگرانی آن‌ها و انتظار آن‌ها سخن گفت فرمود: با حسرت و پشیمانی ارواح برمی‌گردند.

۳.۱.۴ - ترحم، انفاق و توجه

۴. باز در سفینة البحار
[۸] قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
از کتاب (لب اللباب) راوندی روایتی نقل می‌کند که شب‌های جمعه ماه رمضان ارواح مردگان نزد بازماندگان و خویشانشان حاضر می‌شوند، هر کدام با ناله سوزناک و گریان اعلان می‌کنند ‌ای اهل‌بیت من و فرزندانم و خویشانم! به ما التفات کنید تا خدا به شما ترحم کند. به یاد ما باشید، ما را فراموش نکنید و برای ما دعا کنید. به غربت ما ترحم کنید، ما در زندان تنگ قرار گرفتیم. غصه ما طولانی و شدید است، به ما ترحم نمایید، قبل از این‌که مثل ما شوید. از دعای در حق ما و صدقه در حق ما بخل نکنید، شاید خداوند به ما رحم کند.‌ ای حسرت‌! اندوه بر ما که قادر به کار خیر بودیم؛ همان‌طور که شما قادر هستید (ولی کار نکردیم). ‌ای بندگان خدا! کلام ما را بشنوید و ما را فراموش نکنید و به همین نزدیکی‌ها و فردای نزدیک می‌فهمید ما چه می‌گوییم و این اموال زیادی که در دست شماست، قبلاً در دست ما بود. ما آن را در راه خدا انفاق نکردیم و مانع از انفاق در راه حق شدیم و اکنون آن اموال برای ما مایه وبال و بدبختی شده و برای دیگران موجب منفعت شده است. به ما التفات و توجه و مهربانی نمایید. با انفاق در راه خدا به یک درهم پول یا یک گرده نانی و یا به پوششی پس در آخر کار با ندایی اعلام می‌دارند چه‌قدر نزدیک است گریه کردن شما بر حال خودتان؛ ولی آن گریه فایده‌ای به حال شما ندارد؛ همان‌طور گریه ما به حال ما فایده‌ای ندارد، در کار خیر سعی و کوشش کنید، قبل از آن‌که مثل ما شوید.

۳.۲ - روایات دسته دوم

کارهایی که بازماندگان برای اموات انجام می‌دهند و آن کارها چند نوع است:

۳.۲.۱ - عزاداری برای اموات

۱. تجویز عزاداری که در روایات آمده است که عزاداری و گریه کردن برای اموات اجازه داده شد. منتها در حد مجاز که گفتار بد و اعمال خلاف نباشد؛ چنان‌چه پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اجازه گریه به صاحبان مصیبت داده یا بعد از شهادت حضرت حمزه فرمود: همه گریه‌کننده دارند؛ ولی عمویم حمزه گریه‌کننده ندارد که زن‌های مدینه، اول در خانه حضرت حمزه برای او گریه کرده‌اند یا دستور عزاداری به دخترش فاطمه داد که در شهادت حضرت جعفر عزاداری نمایند و نیز در رحلت ابراهیم فرزند گرامی‌اش گریه کرده است و... .

۳.۲.۲ - تسلیت گفتن به بازماندگان

۲. نوع دوم از کارها تسلیت گفتن دیگران است به صاحبان عزا؛ چنان‌چه از پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل شده است:
«من عزّی حزیناً کسی فی الموقف حلیة یحبر بها»؛ هر کس به انسان غمناک تسلیت بگوید، خداوند او را در موقف قیامت با لباس‌های زینتی و حلّه بهشتی آراسته می‌کند.
و نیز در روایات متعدد گاهی جزای او را قرار دادنش در سایه عرش الهی در روزی که سایه دیگر ندارد و گاهی جزای او را بهشت قرار دادند و گاهی جزایش به ‌اندازه اجر فرد مصیبت‌زده صابر بیان شده است.
این دو نوع عمل، جنبه عاطفی دارد. هم از جهت عقده‌گشایی و کم کردن بار مصیبت صاحب عزا مؤثر است، هم بار عاطفی دارد و برای ارواح متوفی که به عقیده ما زنده و آگاه هستند. از این جهت خوشحال هستند که بازماندگان و دوستان در مقابل این حادثه مرگشان بی‌تفاوت نیستند؛ بلکه وفادار می‌باشند در حدی که برای آن‌ها عزادار می‌باشند.

۳.۲.۳ - دیون شرعی و غیر شرعی

۳. دسته سوم اعمالی است که ادای دیون شرعی اوست؛ مثل نماز و روزه و حج نیابتی برای متوفی؛ و دیون غیر شرعی؛ مثل بدهکاری مالی و... می‌باشد یا صدقات مستحبی از صدقه و نماز مستحبی و روزه و حج استحبابی و یا استغفار و طلب رحمت کردن؛

۳.۲.۳.۱ - روایتی از امام صادق

چنان‌چه محدث قمی
[۱۲] قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶، ماده موتی، بیروت، دارالمرتضی.
از بحارالانوار مرحوم مجلسی نقل می‌کند که بابی از احادیث را جمع کرد، در مورد باب نماز قضای میت و نیز از معاویة بن عمار نقل می‌کند که از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کردم، چه اعمالی بعد از مرگ میت به او ملحق می‌شود؟ فرمود: حج و صدقه و روزه.

۳.۲.۳.۲ - روایتی دیگر

نیز از امام صادق (علیه‌السلام) نقل نمود که شش چیز به میت بعد از فوتش ملحق می‌شود: فرزندی از او بماند و برایش استغفار نماید و قرآنی از او بماند که بعد از فوتش قرائت شود. درخت میوه‌ای که کاشته بود و بعد از مرگش ثمر بدهد و صدقه جاریه دائمی (مثل وقف) که پیوسته مردم از آن استفاده نمایند و چاه و قناتی که مردم از آن استفاده نمایند و راه رسم و سنت نیکی در جامعه بنا نهاده باشد که مردم به آن عمل نمایند. البته این اعمال را چه خودش در حیاتش انجام داده باشد و چه دیگران بعد از فوتش برایش انجام بدهند، به او می‌رسد و روایات در این زمینه زیاد است.
از استغفار، صدقه دادن، خواندن قرآن برای موتی هم اثر زیادی در رفع گرفتاری آن‌ها دارد و ثواب زیاد برای اهدا‌کننده دارد که به علت اختصار از ذکر آن صرف نظر می‌شود.

۳.۲.۴ - اطعام طعام

دسته چهارم از اعمالی که برای اموات می‌توانند انجام بدهند، اطعام طعام است.
سؤالی که قابل بیان است، این است که: آیا غذا خوردن در منزل صاحب مصیبت حرام است؟ در پاسخ باید گفت: بعضی به خاطر روایات، در سه روز اول فوت متوفی، می‌گویند: غذا خوردن در منزل متوفی کراهت دارد یا حداکثر خوردنش اشکال دارد. البته بررسی این روایات خودش بحث جداگانه‌ای می‌طلبد؛ ولی در این نوشتار به خاطر مطرح شدن پرسش از اطعام روز سوم، بررسی و تحقیق کوتاهی صورت می‌گیرد.

۳.۲.۴.۱ - وصیت متوفی برای اطعام

۱. روایتی که این کار را جایز و مستحب و آن را از سنت می‌داند که صاحب وسائل از زراره از امام باقر (علیه‌السلام) روایت کرد که حضرت: به هشتصد درهم وصیت کرد تا در ماتمش خرج نمایند؛ سپس می‌نویسد: حضرت این کار را از سنت پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) می‌دانست؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) این کار را در مورد آل‌جعفر قرار داد؛ از این روی امام باقر (علیه‌السلام) وصیت کرد: تا هشتصد درهم از مالش را بعد از شهادت او برایش خرج نمایند و آن را سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دانست.

۳.۲.۴.۲ - نهی از استفاده از مال متوفی

۲. روایاتی که در مورد شهادت حضرت جعفر است و بر طعام فرستادن پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) دلالت دارد و چند روایت به همین مضمون در مستدرک الوسائل وجود دارد. با توجه به این‌که روایت امام باقر (علیه‌السلام) ناظر به این روایات است، منظور از نهی از غذا خوردن در منزل متوفی تا سه روز اول، مربوط به جایی است که متوفی مالی برای اطعام طعام و ماتم وصیت نکند و کسی دیگر هم مالی برای اطعام او ندهد؛ ولی اگر کسان دیگر از بستگان از مال خود برنامه اطعام دهی سر پا کند، غذا خوردن در آن‌جا اشکال ندارد؛ زیرا حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به دختر گرامی و به همسرانش دستور می‌دهد که طعام ببرند و در منزل جعفر سه روز باشند و خودشان هم از آن غذا میل نمایند و در بعضی از روایات وارد شد که خود پیامبر هم تشریف برده‌اند.
بنابراین اگر حضرت جعفر هم مثل امام باقر (علیه‌السلام) مالی را برای اطعام طعام بعد از خودش وصیت می‌کرد، دیگر لازم نبود پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) برای منزل جعفر طعامی بفرستد و جالب این‌که این مطلب مطابق دستورات فقه است که اگر متوفی وصیت به مالی نکند، و صغیر داشته باشد، نمی‌شود از اموالش برای او خرج نمایند و حضرت جعفر هم صغیر داشت.

۳.۲.۴.۳ - اصل اطعام طعام به طور مطلق

۳. دسته دیگر روایاتی است که به طور مطلق دستور می‌دهد، برای میت و ماتم او تا سه روز غذا درست کنید و این دسته از روایات هیچ‌گونه قیدی ندارد که دیگران این غذا را ببرند، یا بازماندگان آن. (هر چند ظهورش در بازماندگان بیش‌تر است) و این روایات هم اصل اطعام طعام در ایام سه روز اول را تایید می‌کند و هیچ قیدی ندارد.
فقط در روایت دیگر از امام ششم (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمود: سزاوار است که همسایگان صاحب مصیبت را اطعام نمایند و از طرف صاحب مصیبت در آن سه روز اول فوت را اطعام دهند.

روایت دیگری را هم به همین مضمون از مرحوم صدوق از ابی‌بصیر نقل می‌کند. با توجه به روایات فوق، معنایش آن است، جایی که متوفی مالی را برای اطعام طعام در ماتم خودش وصیت نکرد، سزاوار است همسایگان برایش اطعام طعام نمایند. لذا روایات نمی‌گوید برای اهل‌بیت متوفی غذا ببر. می‌فرماید از طرف صاحب مصیبت اطعام طعام کن.

۳.۲.۵ - نتیجه مباحث

آن‌چه به عنوان حاصل بحث قابل بیان است، این است که: طبق روایات زیادی اطعام طعام برای میت در آن سه روز اول، مستحب و سنت است و نیز مستحب است که مسلمین مالی را به خاطر آن در حیاتشان وصیت کنند و چنان‌چه میت مالی برای این کار تعیین نکرده است، نمی‌توان در مال او تصرف نمایند و سزاوار است بستگان و همسایگان در اموال خودشان برای او اطعام طعام نمایند. البته در روایات به این حقیقت هم اشاره دارد: چون صاحبان عزا فکرشان به عزاداری مشغول است، دیگران مسئله آماده کردن طعام را به عهده بگیرند.

۳.۳ - روایات دسته سوم

دسته سوم از روایات این است که: در چه زمانی روح به ملاقات بدنش و یا بستگانش می‌رود که در آن ایام توجه کردن به میت و طلب رحمت و استغفار کردن برای آن‌ها و اطعام کردن برای آن‌ها، خلاصه جلسه ماتم گرفتن برای آن‌ها و جمع شدن دوستان برای اموات، باعث شادی خوشحالی بازماندگان و خود میت می‌شود.

۳.۳.۱ - روایتی از امام علی

۱. از ابوالحسن اول (علیه‌السلام) سؤال شد که آیا روح به دیدن و زیارت اهل خانه خود می‌آید، فرمود: بلی. عرض کردم هر چند وقت به زیارت آن‌ها می‌آید؟ فرمود: هر جمعه و هر ماه و سال به ‌اندازه مقامی که در پیش خدا دارد. پس اگر اهل خانه را در خیر و خوبی دید، خوشحال می‌شود و اگر آن‌ها را در شرّه و بدی و حاجتمندی و غم دید، ناراحت می‌شود.

۳.۳.۲ - روایتی دیگر

۲. نیز از حضرت روایت شده در مقابل پرسش فوق فرمود: به‌ اندازه فضائل و ارزشی که دارند، می‌توانند به زیارت اهل خانه بروند. بعضی هر روز و بعضی هر دو روز و بعضی هر سه روز. سپس فرمود: پایین‌ترین مؤمن از نظر مقام هر جمعه به زیارت اهل خانه می‌آید.

۳.۳.۳ - روایتی از امام کاظم

۳. امام کاظم (علیه‌السلام) در خانه پدرش منزل داشت؛ پس جای دیگر منزل کرد و آن خانه را به اهل ‌بیت پدرش تحویل داد. راوی عرض کرد آیا از خانه پدرت بیرون آمدی؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: دوست داشتم یک توسعه‌ای در کار عیال پدرم ایجاد شود؛ زیرا آن‌ها در ضیق و فشار بودند و دوست داشتم توسعه در زندگی آن‌ها ایجاد شود تا پدرم بداند که من در زندگی عیالش توسعه ایجاد کردم. راوی می‌گوید: عرض کردم این عمل مخصوص امام است یا برای مؤمنین هم وجود دارد؟ فرمود: این هم برای امام و هم برای مؤمنین می‌باشد؛ زیرا هیچ مؤمنی نیست که بعد از مرگش هر جمعه به زیارت اهل خانه می‌آید؛ اگر آن‌ها را در کار خیر دید، خدای عزوجل را حمد می‌کند و اگر غیر آن بودند، استغفار می‌کند و برمی‌گردد.



از این روایات استفاده می‌شود که شب هفت یا شب جمعه، ارواح به دیدن بازماندگان و به زیارت دوستان اهل ‌بیت می‌آیند و شایسته است با جلسات ختم و با کار خیر دعا و قرآن و طلب مغفرت و اطعام صدقه، اسباب خوشحالی آن‌ها را فراهم سازند.

۳.۳.۴ - روایتی از پیامبر

۴. از پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل شده که آن حضرت فرمود:
[۲۶] حائری، محمدمهدی، شجره طوبی، ج۲، ص۳۰۰.


۳.۳.۴.۱ - دیدار روح با بدن در روز سوم

هنگامی که روح از بدن انسان جدا گردید و جنازه‌اش دفن شد، سه روز بعد، روح در پیشگاه الهی عرض می‌کند: ‌ای پروردگارم! به من اجازه بده تا به سوی بدنم بروم و آن را مشاهده نمایم؛ پس خداوند به او اجازه می‌دهد و به سوی قبرش می‌آید و از دور به بدنش نگاه می‌کند، مشاهده می‌کند آب (چرک) از بدن و دهان و بینی او روان شده است، مدت طولانی گریه می‌کند؛ سپس خطاب به بدنش می‌گوید: ‌ای دوستم و حبیبم! آیا در آن ایام حیات و زندگی چنین روزی را به یاد می‌آوردی؟ آیا چنین منزل وحشتناک و پر بلا و غم و ‌اندوه و پر ندامت را به یاد داشتی؟ پس از کنار قبرش جدا می‌شود و می‌رود.

۳.۳.۴.۲ - دیدار روح با بدن در روز پنجم

سپس بعد از گذشت پنج روز دوباره از پیشگاه آفریدگار اجازه می‌طلبد که پروردگارا! به من اجازه بده تا به سوی بدنم بروم و آن را مشاهده کنم؛ پس خداوند به او اجازه می‌دهد و به سوی بدنش و قبرش می‌رود. پس از دور مشاهده می‌کند که خون چرک از بینی و دهان و گوشش بیرون می‌آید، (و سر و صورت او را فرا گرفته است) به یک حالتی گریه می‌کند؛ سپس می‌گوید: ‌ای بدن من! مسکین من! آیا روزگار حیات و زندگیت را یادی از این منزل پر از غم و غصه و پر از مار و عقرب و کرم‌هایی که بدن تو را می‌خورند، بودی؟ و آیا به فکر فاسد شدن پوستت و متلاشی شدن و از هم پاشیدن اعضا و جوارح خود بودی؟

۳.۳.۴.۳ - دیدار روح با بدن در روز هفتم

سپس از کنار قبرش می‌رود تا روز هفتم دوباره از خدا اذن می‌طلبد که برود جسدش را ملاحظه نماید؛ خداوند به او اجازه می‌دهد و به سوی قبرش می‌رود و از دور نگاه می‌کند. مشاهده می‌کند کرم‌ها داخل بدنش وارد شدند. در این هنگام شدیداً گریه می‌کند و می‌گوید‌ ای دوستم! ‌ای رفیقم! آیا به یاد می‌آوری روزگار حیات زندگانیت را و فرزندان و خویشانت را و عزت و خانه و باغت را کجا هستند؟ برادرانت و دوستانت و همسایگانت که با دیدنت خوشحال بودند و در کنارت مسرور بودند و کجا هستند که بیایند و برای تو و من گریه نمایند.

۳.۳.۴.۴ - گردش روح تا یک سال اطراف خانه

نیز در روایت داریم: هنگامی که انسان مؤمنی از دنیا برود، روحش پیوسته دور خانه‌اش تا یک ماه گردش می‌کند و به بازماندگان و عیالش و وصیّ‌اش نگاه می‌کند که چگونه دین او را ادا نمودند و چگونه به وصیت او عمل کردند و هنگامی که ماه تمام شد، دور قبرش می‌گردد و نگاه می‌کند چه کسی برایش دعا می‌کند و چه کسی برایش غمگین است و این کارش است تا یک سال کامل ادامه دارد و هنگامی که یک سال کامل شد، روح در جایی که محل اجتماع ارواح هستند، ترفیع پیدا می‌کند تا روز قیامت.

از این روایات استفاده می‌شود، ایام سوم متوفی و هفتم و هر شب جمعه و هر ماه و سال، ارواح با اهل خانه و بازماندگان ملاقات دارند و به دیدن بدنش می‌رود و حالت نگرانی و ناراحتی برایش پیش می‌آید. بنابراین هر نوع توجه به روح متوفی از خیرات، صدقات، طلب مغفرت، نماز، روزه و اطعام در این ایام، موجب خوشحالی آن‌ها و کم شدن همّ و غمّ آن‌ها می‌باشد.

۳.۴ - بزرگ‌داشت ارواح مؤمنان

افزون بر مطالب بالا، روح عاطفی و انسانی هر کسی حکم می‌کند که باید به آن روح متوفی احترام کرد؛ چنان‌چه در روایتی
[۲۷] فلسفی، محمدتقی، معاد، ج۱، ص۲۴۳، بی‌جا، نشر معارف اسلامی.
از پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) آمده است که:

۳.۴.۱ - روایتی از رسول خدا

جنازه یک فرد یهودی را از گذرگاهی عبور دادند؛ پیامبر اسلام با اصحابش آن‌جا نشسته بودند، به احترام ایستادند تا جنازه غائب شد. به حضرت عرض کردند: این متوفی یهودی بود. حضرت پاسخ داد: آیا انسان نبود؟

هنگامی که حضور روح یهودی مورد احترام پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) است، پس بزرگ‌داشت ارواح مؤمنین در ایامی که حضور پیدا می‌کنند، به طریق اولی باید مورد احترام قرار گیرد و ایام مورد سؤال، ایام حضور ارواح می‌باشد.
افزون بر این‌که سیره و روش مؤمنین از گذشته که این ایام برای مردگان جلسه می‌گرفتند و نوعاً آن‌ها کاری دینی را بدون دلیل انجام نمی‌دهند و این مؤید خوبی برای این مجالس می‌باشد.


در خاتمه باید گفت: سزاوار می‌باشد که مسلمانان در عین احترام به متوفی در این ایام و ایام دیگر، از اسراف و تبذیر و زیاده‌روی و خرج‌های پر هزینه خودداری نمایند و به جای خرید دسته گل‌ها و پارچه‌نویسی‌های زیاد، برای رفاه حال متوفی، کار خیر انجام دهند.


۱. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
۲. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۸، ص۱۲۹، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.    
۳. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۵، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
۴. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۸، ص۱۲۹، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.    
۵. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶-۵۵۷، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
۶. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۸، ص۱۳۳، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.    
۷. سبزواری، محمد، جامع الاخبار، ص۴۸۲.    
۸. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.
۹. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۸، ص۱۳۲، ماده موت، بیروت، دارالمرتضی.    
۱۰. محدث نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۸۴، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.    
۱۱. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۷۲۸۷۱، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۲. قمی، عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۶، ماده موتی، بیروت، دارالمرتضی.
۱۳. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۹۰، باب ۶۸، ح۱، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۴. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۱، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۵. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۶، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۶. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۷، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۷. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۸، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۸. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۹، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۱۹. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۳، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۲۰. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۴، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۲۱. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۳، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۲۲. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۸۸ ۸۸۹، باب ۶۷، ح۴، تهران، مکتبه اسلامیه، چاپ پنجم.    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۵۷، بیروت، مؤسسة الوفا.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۵۷، بیروت، مؤسسة الوفا.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۵۸، بیروت، مؤسسة الوفا.    
۲۶. حائری، محمدمهدی، شجره طوبی، ج۲، ص۳۰۰.
۲۷. فلسفی، محمدتقی، معاد، ج۱، ص۲۴۳، بی‌جا، نشر معارف اسلامی.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حکمت برگزاری مجالس ختم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۲/۱۶.    



جعبه ابزار