• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علوم دینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: علوم دینی، علوم غیر دینی، روایات اسلامی، علم‌آموزی، دین اسلام.

پرسش: علمی که در روایات از آن ستایش شده، چه نوع علمی است و آیا اسلام بین علوم مختلف (اعم از علوم پزشکی، علوم و فن‌آوری روز، علوم انسانی و اسلامی ...) از نظر رتبه و جایگاه تفاوت هم قائل شده؟

پاسخ: از آن‌جا که دین اسلام آخرین و کامل‌ترین دین است و در این دین یکی از ارزش‌ها کسب علم است، درباره علم بسیار سفارش کرده است. اسلام افزون بر اینکه به پیروان خود سفارش می‌کند که علم‌آموزی داشته باشند، حتی به مخالفین خود نیز سفارش می‌کند که دنبال حکمت و علم باشید.
همه علومی که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، جزء علوم واجب اسلامی است و جامعه اسلامی همواره این علوم را فریضه تلقی کرده است.
برخی احادیث تأکید زیادی بر فراگیری مباحث دینی دارند؛ چراکه این علوم حقیقت انسان و روح او را می‌سازند. آن چیزی که قرار است جاودانه بماند. البته براساس روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، علم واقعی، علمی است که قلب و روح انسان را به مقصد و سعادت برساند و علوم دینی هم اگرچه نافع هستند، اما آن‌چه در این‌جا لازم است، عمل به این علوم است.
براساس دیدگاه شهید مطهری، جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا می‌کند که هر علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، علم دینی بخوانیم.



قبل از این‌که به قسمت اول سؤال جواب بدهیم، لازم است اقسام علم را تحقیق و بررسی کنیم و بعد به این پرسش پاسخ می‌گوییم که منظور از فرا گرفتن علم، کدام‌یک از این اقسام است.


علم اقسامی دارد که عبارت‌اند از:

۲.۱ - علم لدنّی (علم خدایی)

در قرآن کریم در داستان موسی و خضر (علیهما‌السلام) آمده است که وقتی موسی با رفیق خود، راه افتادند تا آن عبد صالح و عالم را بیابند، به شخصی رسیدند، که قرآن درباره وی می‌فرماید: «و علّمنا من لدّنا علماً»؛ یعنی بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که ما از نزد خود به او علم آموخته بودیم؛ یعنی علمی که داشت، علمی بود که از ما گرفته بود. علم لدنی یعنی علمی که منشأش جست‌وجوی ظاهری بشر، یا قیاسات و استدلالات و آزمایش‌ها نباشد و فقط خداوند افاضه کرده باشد. این علم مختص به پیامبران و امامان و اولیای مقرب خداوند است.

۲.۱.۱ - حدیثی از امام رضا

امام رضا (علیه‌السلام) در ضمن حدیث مفصلی درباره امامت فرمودند:
هنگامی که خدای متعال کسی را برای مردم برمی‌گزیند، به او سعه صدر عطا می‌کند و چشمه‌های حکمت در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند، تا برای جواب از هیچ سؤالی درنماند ...

۲.۱.۲ - حدیثی از امام صادق

و همچنین از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که: معصوم (علیهم‌السلام) وقتی سؤالی از او می‌شود، در جواب سؤال گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو.

۲.۲ - علوم مربوط به اصول یا فروع اسلام

علومی که موضوع و مسائل آن، اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است که اصول و فروع اسلام به استناد آن‌ها اثبات می‌شود، یعنی قرآن و سنت؛ مانند: علم قرائت، علم تفسیر و علم حدیث، علم کلام، علم فقه و علم اخلاق.

۲.۳ - علوم مربوط به طبیعیات و ریاضیات

علومی که موضوع و مسائل آن‌ها طبیعیات و ریاضیات است؛ مانند علم کشاورزی و علم پزشکی و مهندسی برق و ... که جامعه مسلمانان به آن‌ها نیاز مبرم دارد و با نبود اینها، جامعه دچار عقب‌ماندگی و اختلال در نظام دنیوی می‌شود.

۲.۴ - علوم بی‌نتیجه و بدون ثمر

علوم بی‌نتیجه و بدون ثمر یا علومی که ثمره عقلایی برای جامعه مسلمانان ندارد و یا کسب آن علوم، باعث ضرر به دین و جامعه می‌شود؛مانند: سحر و جادوگری و کهانت و تسخیر جن (و مانند ریاضت مرتاضان هندی) که باعث قدرت روحی می‌شود.


اکنون این علوم چهارگانه را بررسی مختصری می‌کنیم.

۳.۱ - علوم قسم اول

علم لدنی که علم خدایی است و اختصاص به اولیای خدا دارد و بهترین علم است که خداوند به بعضی از بندگان خود می‌دهد.

۳.۲ - علوم قسم دوم

اما علوم قسم دوم: می‌دانیم که این‌گونه علوم که موضوع و مسائل آن‌ها اصول یا فروع اسلامی است و یا چیزهایی است که به استناد آن‌ها اصول و فروع اثبات می‌شود، واجب است تحصیل و تحقیق شود؛ زیرا دانستن و شناختن اصول دین اسلام برای هر مسلمانی واجب عینی است و شناختن فرع آن واجب کفایی است. شناختن قرآن و سنت هم واجب است؛ زیرا بدون شناخت قرآن و سنت، شناخت اصول و فروع اسلام غیر میسر است.
همچنین علومی که مقدمه تحصیل و تحقیق این علوم است نیز، از باب مقدمه واجب، واجب است؛ یعنی در حوزه اسلام لازم است به قدر کفایت، همواره افرادی مجهز به این علوم وجود داشته باشد. البته بر همه مسلمانان به سبب این‌که مسلمان هستند، واجب است که اصول و فروع دین را در حد نیاز (نه به صورت تخصصی) بیاموزند تا به آن عمل کنند.

۳.۳ - علوم قسم سوم

اما درباره علوم قسم سوم باید بگوییم که تحصیل این‌گونه علوم نیز مورد تأکید اسلام است.
توضیح این‌که اسلام دینی جامع و همه‌جانبه است. دینی است که تنها به یک سلسله پندها و ‌اندرزهای اخلاقی، فردی و شخصی اکتفا نکرده. دینی است جامعه‌ساز و آنچه را که یک جامعه بدان نیازمند است، اسلام آن را به عنوان یک واجب کفایی فرض کرده است؛ مثلاً جامعه نیازمند به پزشک است؛ ازاین‌رو پزشکی واجب کفایی است؛ یعنی واجب است به قدر کفایت پزشک وجود داشته باشد و اگر به قدر کفایت پزشک وجود نداشته باشد، بر همه افراد واجب است که وسیله‌ای فراهم سازند که افرادی پزشک شوند و این مهم انجام گیرد و چون پزشکی، موقوف است به تحصیل علم پزشکی، قهراً پزشکی از واجبات کفایی است. همچنین است فن معلمی، فن سیاست و فن تجارت و... .
این است که همه علومی که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، جزء علوم واجب اسلامی است و جامعه اسلامی همواره این علوم را فریضه تلقی کرده است».

۳.۴ - علوم قسم چهارم

اما قسم چهارم از علوم: از آن‌جا که دین اسلام به سعادت انسان می‌اندیشد و تمام دستورات او براساس مصلحت و پیشرفت انسان است، تا اینکه انسان وقتی به قیامت برود، توشه و‌ اندوخته‌ای برای خود فراهم کند؛ ازاین‌رو به‌شدت پیروان خود را از خرافات و کارهای عبث و بیهوده و مهلک و مضر به جامعه نهی کرده است و حرام کرده و کسی که دنبال این‌گونه امور برو.

۳.۴.۱ - حدیثی از حضرت علی

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: بدترین علم آن است که آخرتت را به آن تباه سازی.


اما قسمت دوم سؤال که آیا اسلام بین علوم واجب از لحاظ جایگاه و رتبه، تفاوتی قائل است یا نه؟
باید بگوییم که آری تفاوت قائل است، علومی که موضوع آن‌ها خدا و دستورات خداست، به خاطر این‌که موضوع آن‌ها بهترین چیز است و به خاطر این‌که سعادت زندگی جاوید و اخروی انسان را تعیین می‌کنند، از لحاظ رتبه مقدم بر علوم دیگر است؛ چون اگر مثلاً در علم فیزیک یا پزشکی، دچار کمبود و فقدان شویم، درست است که جامعه صدمات قابل توجهی می‌بیند، اما با عمل به احکام دینی سعادت آخرت را کسب کرده‌ایم؛ اما اگر علم خداشناسی و فروع دین دچار کمبود و نقصان شود، هم زندگی دنیوی (به خاطر بی‌بندوباری اخلاقی و...) و هم زندگی اخروی از بین می‌رود و انسان هم در دنیا و هم در آخرت خسران و زیان می‌بیند؛ ازاین‌رو وقتی در قرآن و روایات می‌نگریم، متوجه می‌شویم که رسالت تمام پیامبران و امامان (علیهم‌السلام) تشریح احکام دین و رساندن پیام خدا به مردم و طرح مباحث دینی بوده است.لکن در کنار این رسالت مهم، کشتی‌سازی و زره‌سازی و ... را نیز به مردم تعلیم می‌دادند.

۴.۱ - حدیثی از امام علی

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: با سه چیز مسلمان کامل می‌شود، تفقه و‌ اندیشیدن در دین و... .

۴.۲ - حدیثی از پیامبر

همچنین روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شده است که می‌فرمایند:
دو گونه علم داریم: یک علم ظاهری که سر زبان‌ها است و دیگری علم در قلب که این علم نافع است؛
[۸] مشکینی، مبانی استنباط، ص۲۸، الهادی، چ۱.
یعنی علمی که روح تو را به حقیقت برساند، نافع است.

۴.۳ - حدیثی از امام کاظم

و در این باره امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) فرمودند: زمانی که مؤمن فقیه بمیرد، ملائکه آسمان و بقعه‌های محل عبادت خداوند در زمین و نیز درهای صعود اعمال وی به عالم بالا، همگی بر او می‌گریند و شکافی در اسلام پدید می‌آید که چیزی جای آن را نمی‌گیرد؛ چراکه فقهای مؤمن، بسان دژهای دور یک شهر، دژهای اسلام هستند.

۴.۴ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: یک حدیث در حرام و حلال خدا که از یک فرد صادق بیاموزی، از دنیا و تمام طلاها و نقره‌های آن برتر است.
[۹] مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۱۴۶، تهران، حکمت.



در این احادیث ـ همان‌گونه که مشاهده می‌شود ـ تأکید زیادی بر فراگیری مباحث دینی دارند؛ چراکه این علوم حقیقت انسان و روح او را می‌سازند. آن چیزی که قرار است جاودانه بماند؛ البته همان‌گونه كه در روایت اول از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل شد، علم واقعي، علمي است كه قلب و روح انسان را به مقصد و سعادت برساند و علوم دینی هم اگرچه نافع هستند، اما آن‌چه در این‌جا لازم است، عمل به این علوم است.

۵.۱ - دیدگاه امام خمینی

امام خمینی در کتاب آداب نماز‌، ص۱۱ و ۹۳ و ... در این باره جملات پرمغزی دارند:
«و باید دانست که فقط علم برهانی (استدلالی و عقلی) و تفکری در باب توحید فعلی نتیجه مطلوب ندارد؛ بلکه گاه می‌شود که کثرت اشتغال به علوم برهانیه سبب ظلمت و کدورت قلب شود و انسان را از مقصد اعلی باز دارد و در این مقام گفته‌اند: «العلم هو الحجاب الاکبر»؛ یعنی «دانش و علم، بزرگ‌ترین حجاب است»؛ و باید سالک در این حجاب باقی نماند و آن را خرق کند و آن‌چه را عقل با قوت برهان و سلوک علمی دریافته است، با قلم عقل به صفحه قلب بنگارد و حقیقت عبودیت را به قلب برساند و از قیدوبند حجب علمیه فارغ شود و این مقام و معنا، با برهان حاصل نیاید؛ بلکه به ریاضات قلبیه و توجه غریزی به مالک القلوب، باید قلب را از آنچه برهان افاده کرده، آگاه نمود تا حقیقت توحید حاصل شود. برهان به ما می‌گوید: غیر از خدا مؤثری در عالم نیست و به برکت این برهان، دست تصرف موجودات را از ساحت کبریای وجود کوتاه می‌کنیم و عالم را به صاحبش (خدا) می‌سپاریم؛ ولی تا این مطلب برهانی به قلب نرسیده و صورت باطنی قلب نشده، ما از حد علم به حد ایمان نرسیده‌ایم».
لذا در طول تاریخ افراد زیادی بوده‌اند که از علوم ظاهری بهره‌ای نداشتند؛ اما مقامات بلند معنوی را فتح کردند و این به سبب همین نکته است؛ مانند: ابوذر غفاری، رجب‌علی خیاط و خیلی از شهدای اسلام.
در آخر کلام بار دیگر تأکید می‌کنم و جمله‌ای از شهید مطهری (رحمة‌الله‌علیه) ذکر می‌کنم که این مطلب باعث این نمی‌شود که بگوییم اسلام به علوم دیگر بی‌توجه بوده است.

۵.۲ - دیدگاه شهید مطهری

شهید مرتضی مطهری می‌فرماید: اساساً این تقسیم درستی نیست که ما علوم را به دو رشته تقسیم کنیم. علوم دینی و غیر دینی تا این توهم برای بعضی پیش بیاید که علومی که اصطلاحاً علوم غیر دینی نامیده می‌شوند، از اسلام بیگانه‌اند. جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا می‌کند که هر علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، علم دینی بخوانیم.

۱. تفسیر المیزان، ج۱۳، ذیل آیه ۶۵ کهف، ‌علامه طباطبایی، نشر بنیاد علمی و فکری علامه.
۲. از علم سکولار تا علم دینی، محمد مهدی گلشنی، ناشر: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۳. انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.    
۲. مطهری، مرتضی، توحید، ص۱۴۳، صدرا، چ۱.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۲.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۵۸.    
۵. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ص۱۸، منطق و فلسفه، صدر.    
۶. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۳۵۸.    
۷. شیخ صدوق، محمد بن یعقوب، خصال، ج۱، ص۱۲۴.    
۸. مشکینی، مبانی استنباط، ص۲۸، الهادی، چ۱.
۹. مطهری، مرتضی، ده گفتار، ص۱۴۶، تهران، حکمت.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علوم دینی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۲۰.    







جعبه ابزار