• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفاوت عقاید با اخلاق و احکام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عقاید، اخلاق، احکام.

پرسش: لطفاً تفاوت عقاید با احکام و اخلاق را توضیح دهید؟

پاسخ: این سه واژه، اگر چه از نظر مفهومی تفاوت هایی با هم دارند، اما در بسیاری از موارد در مصداق خارجی با یکدیگر جمع ‌می‌شوند؛ از این رو مرز بندی دقیقی بین آنان نیست.




واژه "اخلاق" جمع "خُلق" به معنای خوی‌ها، سرشت و سجیه است. در کتاب های لغت، واژه خُلق با واژه "خَلق" هم ریشه دانسته شده است؛ خُلق یعنی صورت باطنی انسان و خَلق یعنی شکل و صورت ظاهری انسان. هر یک از این دو، صورتی زیبا یا زشت دارند که یکی به چشم سر دیده می‌شود و دیگری به دیده بصیرت.
رایج‌ترین معنای اصطلاحی اخلاق در میان دانشمندان اسلامی عبارت است از: صفات و ویژگی‌های پایدار در نفس، که موجب می‌شوند کارهایی متناسب با آن صفات، به طور خود جوش‌ و بدون نیاز به تفکر و تأمل، از انسان صادر شود
[۲] ملا محسن، فیض کاشانی، المحجة البیضاء‌، ج۶‌، ص۹۵، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق.

مرحوم نراقی در تعریف اخلاق می‌گوید: اخلاق، ملکه‌ای نفسانی است که موجب می‌شود کارها به آسانی و بدون نیاز به تفکر و اندیشه از انسان صادر شود.
[۳] ملا مهدی، نراقی‌، جامع السعادات‌، ج۱‌، ص۵۵، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، بی تا.

اگر این ملکه و حالت نفسانی به گونه‌ای باشد که کارهای زیبا و پسندیده از آن صادر شود، آن را اخلاق خوب نامند و اگر افعال زشت و ناپسند از آن صادر گردد، آن را اخلاق بد گویند.
از این رو، اخلاق به خوب و بد یا فضایل و رذایل تقسیم می‌شود. فضایل اخلاقی، ویژگی‌های اخلاقی پسندیده همه انسان‌ها هستند و رذایل برای همگان ناپسند شمرده می‌شوند.


این کلمه از ریشه "عقد" است که در گره زدن و جمع کردن اطراف و سر و ته اجسام سفت و سخت به کار ‌می‌رود. مثل گره زدن طناب و بهم پیوستن اجزای بنا و ساختمان، سپس به طور استعاره در معانی و مفاهیم نیز به کار رفته است؛ مثل عقد البیع: پیمان خرید و فروش بستن و هر عهد و پیمانی غیر از آن.
در لسان العرب آمده است: این کلمه از ریشه عقد به معنای گره زدن، نقیض "حل" که به به معنای باز کردن است. همچنین به معنای عهد و پیمان معنا شده است. و از این قبیل است:"یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُود"، که مراد از عقود، عهود ‌می‌باشد.


حکم اصلش منع و باز داشتن برای اصلاح است و به همین جهت به لگام و دهانه حیوان، "حکمة" ‌می‌گویند.
(الحُکْمُ) بالشّی‌ء- یعنی در باره آن چیز حکم شود به همان صورتی که هست، خواه دیگری را به آن حکم وادار کنی یا نکنی، در هر دو حال حکم است (حکم مثبت و منفی) یا (امر و نهی).


با توجه به معانی این کلمات، در ارتباط بین اخلاق با عقائد و أحکام ‌می‌توان چنین گفت؛ بین این معانی رابطه تنگاتنگ وجود دارد و هر کدام از این مفاهیم وجودش از دیگری جدا نیست و یک نوع رابطه التزامی و عقلی بین آنان حاکم است.
در چیستی دین و تعریفی که از آن کرده اند گفته شده است: دین مجموعه‌ای وحیانی و عقلانی از عقاید، اخلاق و مقرّرات (احکام) است که نظر به اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد. آموزه‌های دینی در بخش اعتقادی، مسائل مربوط به صفات خدا، توحید، نبوّت، وحی و معاد را می‌کاود. در بخش اخلاق، به تعالیمی ‌می‌پردازد که در پی کسب فضائل و رفع رذائل اخلاقی‌اند، و سرانجام، واپسین بخش آن، ویژه مناسک و اعمال و احکام است؛ یعنی مقرّرات دینی که رفتار انسان با خود، خدا و اجتماع را به بررسی می‌گذارد.
حال با توجه به این تعریف، معلوم ‌می‌شود که صفات اخلاقی و احکام نمی‌توانند به صورت مستقل و جدای از عقائد انسان جایگاهی داشته باشند.
بخش وسیعی از احکام و دستورات اسلام؛ مانند، پرداخت خمس و زکات و صدقات، وجوب نجات جان مؤمن،عیادت، تشییع جنازه، حقوق فراوان برادری، همسایگی، زیارت مؤمنان و برآوردن حاجات آنان و غیره، بر ضرورت همدردی و اهمیت آن دلالت دارد، به گونه‌ای که اگر شخصی فاقد این خصلت ارزشمند باشد در واقع بسیاری از اخلاق و احکام اسلامی را زیر پا نهاده و از ایمان فاصله گرفته است. گاه بی‌دردی و بی تفاوتی به جایی می‌رسد که شخص را از زمره مسلمانان خارج می‌سازد؛ چنان که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید:"لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً أَوْ ضَرَّهُ أَوْ مَا کَرَه"؛ هر کس مسلمانی را بفریبد یا به او ضرر برساند و حیله بزند، از ما نیست.
همچنین فرموده است: "مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِع‌"؛ هر کس سیر بخوابد در حالی که همسایه‌اش گرسنه باشد، به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده است.


از مجموع آنچه بیان شد، معلوم گردید که این سه واژه، اگر چه از نظر مفهوم اختلاف با هم دارند، ولی از نظر وجود خارجی جدای از یکدیگر نیستند.


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۲۹۷، دار العلم، الدار الشامیة،دمشق بیروت، ۱۴۱۲ق.    
۲. ملا محسن، فیض کاشانی، المحجة البیضاء‌، ج۶‌، ص۹۵، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
۳. ملا مهدی، نراقی‌، جامع السعادات‌، ج۱‌، ص۵۵، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، بی تا.
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۵۷۶، دار العلم، الدار الشامیة،دمشق بیروت، ۱۴۱۲ق.    
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب‌، ج۳‌، ص۲۹۶ و ۲۹۷، دار صادر، بیروت، ۱۴۱۴ ق.    
۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ص۲۴۸، دار العلم، الدار الشامیة،دمشق بیروت، ۱۴۱۲ق.    
۷. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه‌، ص۳۶۴، زمزم هدایت، بیتا.‌    
۸. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول‌، ص۴۲، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۴ ق.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی‌، ج۲‌، ص۶۶۸، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ ش.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تفاوت عقاید با اخلاق و احکام»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۶/۷.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | فقه | کلام




جعبه ابزار