• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعدد زوجات پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: چرا پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) همسران متعددی داشتند؟



در آغاز بیان دو نکته ضرورى است:

۱.۱ - فرهنگ ازدواج در جزیرةالعرب

اول: نگاهى کوتاه به فرهنگ ازدواج در جزیرةالعرب در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم):

۱.۱.۱ - بی علاقگی عرب جاهلی به دختر

عرب‌های جاهلی نسبت به دختر، بلکه جنس زن بى علاقه بودند، چون در محیطى که دائم مردم با هم به جنگ و خونریزى مشغول بودند و هر کس هر چه قدر که مى‌توانست، به دیگران روا مى‌داشت، خوف داشتند که در جنگ، دختران اسیر شوند و باعث ننگ آن طایفه گردند، نیز به جهت وضع بد اقتصادى و این که دختران به فحشا رو آورند و... به دختر علاقه‌اى نداشتند، بلکه دختردارى را ضد ارزش مى‌شمردند و به زنده به گور کردن دختران رو آوردند.

۱.۱.۲ - عدم تعادل جمعیتی

چون جنگ و خونریزى در آن محیط امرى متداول بود، و عرب جاهلی با اندک بهانه‌اى یک دیگر را مى‌کشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعیتى بود و نسبت زنان به مردان افزایش چشمگیرى پیدا مى‌کرد (چون مردان به جنگ اقدام مى‌کردند، نه زنان و کشته‌ها از مردان بود) که گزینه "چند زن داشتن" را براى رهایى از مشکل عدم تعادل جمعیتی پذیرفتند. این مشکل در اکثر نقاط از جمله در ایران هم وجود داشت، لیکن در عربستان بیشتر بود.

۱.۱.۳ - ازدواج نوعی کمک به قبایل

در آن وضع ناگوار اقتصادى، زن گرفتن از یک خانواده و قبیله، نوعى کمک به آنان محسوب مى‌شد، به همین جهت مشرکان قریش به دامادهای پیامبر(صلی الله و علیه و آله) فشار وارد مى‌کردند که دختران پیامبر(صلی الله و علیه و آله) را طلاق دهند و بر مشکلات پیامبر افزوده بشود.

۱.۱.۴ - ازدواج عامل بازدارنده از جنگ

در محیطى که نا امنى و جنگ و خونریزى آسایش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم‌ترین عامل بازدارنده از جنگ به شمار مى‌آمد.

۱.۱.۵ - ازدواج با زنان بیوه

در آن وضع زن بیوه اگر شوهر نمى‌کرد، خوشایند نبود، بلکه زشت شمرده مى‌شد. به مجرد آن که شوهر مى‌مرد، یا از وى طلاق مى‌گرفت و عده وفات یا طلاق سپرى مى‌شد، شوهرى دیگر گزینش مى‌شد، مانند "اسماء بنت عمیس" که اول همسر جعفر بن ابی طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبکر درآمد و بعد از درگذشت ابوبکر همسر امام علی(ع) شد. این شیوه در آن فرهنگ متداول بود.
[۱] الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م ۴۶۳)، ج‌۴،ص:۱۷۸۵


۱.۲ - ازدواج پیامبر(صلی الله و علیه و آله)

نکته دوم: نگاهى گذرا به ازدواج پیامبر(صلی الله و علیه و آله):

۱.۲.۱ - ازدواج با حضرت خدیجه

پیامبر(صلی الله و علیه و آله) در ۲۵ سالگى با حضرت خدیجه که چهل سالش بود و قبلاً یک یا دوبار شوهر کرده بود و با مرگ شوهر بیوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بیست و پنج یا بیست و هشت سال با وى زندگى کرد و همسر دیگرى نگرفت.

۱.۱.۵ - ازدواج با زنان بیوه

همه همسران پیامبر (جز عایشه) بیوه بودند. آنان پیش از آن که به همسرى پیامبر(صلی الله و علیه و آله) درآیند، یک یا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و یا شهادت شوهر و انقضاى عده به عقد پیامبر(صلی الله و علیه و آله) درآمدند.

۱.۲.۳ - ازدواج در شرایط سخت

عمده ازدواج‌های پیامبر(صلی الله و علیه و آله) در شرایط سخت و دشوار جنگى صورت گرفته بود، مانند شکست مسلمانان در جنگ احد که وضع مسلمانان بسیار ناراحت کننده بود.

۱.۲.۴ - وصلت با قبایل مهم

پیامبر(صلی الله و علیه و آله) از قبایل مهم عرب مانند تیم، عدی، بنی امیه، نیز یهودیان مدینه همسر انتخاب کرد، ولى از قبایل انصار زن نگرفت.
دقت در این امور به ما مى‌فهماند که ازدواج‌هاى پیامبر نه در پى ارضاى خواهش‌های نفسانی، بلکه در جهت اهداف عالى بود که ذیلاً بیان مى‌شود.
بى شک پیامبر در ازدواج‌هاى متعدد دنبال خوشگذرانی‌ها نبود، چون:


اولاً: اگر چنین بود، مى‌بایست در سنین جوانی به این امر مبادرت مى‌کرد، نه در سنین پیری و آن هم در شرایط سخت و دشوار.
ثانیا: اگر شهوت ‌انگیز بود، مى‌بایست جهت‌ گیرى ‌هایش در گزینش همسر، این ادعا را اثبات کند. حضرت دنبال زنان زیبا و جذاب از جهت امور جنسی و جوانى نبود، حتى به خواستگاری برخى از زنان مانند "ام سلمه" رفت و او تعجب نمود در این سن و سال که کسى حاضر نمى‌شود با او ازدواج کند، چرا پیامبر دنبال زنان جوان نمى‌رود و به خواستگارى او کسى را فرستاده است.
ثالثاً: آنانى که با انگیزه کامیابی جنسی به ازدواج‌های متعدد رو مى‌آورند، ماهیت زندگی آنان به گونه‌اى دیگر است. آنان به زرق و برق ظاهرى زندگى، لباس و زینت زنان و رفاه و خوشگذرانی رو مى‌آورند؛ در حالى که سیره و زندگی پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) خلاف این را نشان مى‌دهد. پیامبر(صلی الله و علیه و آله) در برابر خواست همسران خویش در مورد زرق و برق زندگى، آنان را مخیّر کرد که یا همین ساده زیستی را برگزینند و به عنوان همسر پیامبر باقى بمانند و یا از حضرت طلاق بگیرند و بروند دنبال زرق و برق زندگى.
علامه طباطبایی در این باره مى‌نویسد: داستان تعدد زوجات پیامبر(صلی الله و علیه و آله) را نمى‌توان بر زن دوستی و شیفتگى آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن که برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگى که تنها به خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگى که اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن دوستى آن حضرت دارد.
[۴] سید محمد حسین طباطبایى، فرازهایى از اسلام، ص ۱۷۴.

رابعا: دو تن از زنان پیامبر(صلی الله و علیه و آله) کنیز بودند. اگر هدف ازدواج لذت بردن از آنان بود، این دو چون که کنیز بودند، بدون ازدواج، پیامبر(صلی الله و علیه و آله) مى‌توانست از آنان بهره‌مند شود. با این تحلیل ازدواج بى فایده بود.
بنابراین اهداف و حکمت‌های ازدواج پیامبر(صلی الله و علیه و آله) را مى ‌بایست در اهداف بلند و ارزشى جستجو نمود که مهم‌ترین آن بدین شرح است:

۲.۱ - هدف سیاسى - تبلیغى

یکى از اهداف ازدواج‌های پیامبر(صلی الله و علیه و آله) هدف سیاسى - تبلیغى بود؛ یعنى با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسى و اجتماعیش افزوده شود و از این راه براى رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
حضرت به خاطر دست یابى بر موقعیت‌هاى بهتر اجتماعى و سیاسى، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنى‌هاى آنان و حفظ سیاست داخلى و ایجاد زمینه مساعد براى مسلمان شدن قبایل عرب، به برخى ازدواج‌ها رو آورد.
در راستاى این اهداف پیامبر(صلی الله و علیه و آله) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ "تیم" با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ "عدى" با ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنى امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی هلال و صفیه از بنی اسرائیل پیوند زناشویی برقرار نمود. ازدواج مهم‌ترین پیوند و میثاق اجتماعى است، به ویژه در آن فرهنگ تأثیر بسیارى از خود به جا مى‌گذارد.
در آن محیطى که جنگ و خونریزى و غارتگرى رواج داشت، بلکه به تعبیر "ابن خلدون" جنگ و خونریزى و غارتگرى جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،
[۵] مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج ۱، ص ۲۸۶.
بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویى بود. به همین جهت پیامبر(صلی الله و علیه و آله) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلى که بیش از دیگران با پیامبر(صلی الله و علیه و آله) دشمن بودند، مانند بنى امیه و بنى اسرائیل، ازدواج نمود. اما با قبایل انصار که از سوى آنان هیچ خطرى احساس نمى‌شد و آنان نسبت به پیامبر(صلی الله و علیه و آله) دشمنى نداشتند، ازدواج نکرد.
"گیورگیو" نویسنده مسیحی مى‌نویسد: محمد(صلی الله و علیه و آله) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنى قریش نسبت به خود بکاهد. در نتیجه پیامبر با خاندان بنی ‌امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثرى براى تبلیغ اسلام در خانواده ‌هاى مکه شد.
[۶] محمد پیامبرى که از نو باید شناخت، ص ۲۰۷.


۲.۲ - هدف تربیتى

پیامبر(صلی الله و علیه و آله) حمایت از محرومان و واماندگان را جزء آیین نجات بخش خویش قرار داد. قرآن مردم را به حمایت از واماندگان و محرومان و ایتام فرا مى‌خواند. پیامبر(صلی الله و علیه و آله) در مناسبت‌هاى مختلف مردم را به این کار خداپسندانه تشویق نمود، و در عمل براى مردان بیچاره و وامانده در کنار مسجد صفه را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سکنى داد.
این حمایت عملى و صفه نشینی مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعیت آنان، این گونه راه حل براى رهایى آنان از مشکلات پسندیده نبود، بلکه رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) براى زنان راه حل دیگرى را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسرداری که بازتاب شرایط اجتماعى بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشویق نمود که زنان بى سرپرست و یتیم دار را به تناسب حالشان، با پیوند زناشویى به خانه‌ هاى خویش راه بدهند، تا آنان و یتیمانشان از رنج بى سرپرستى و تنهایى و فقر مالى و عقده ‌های روانی رهایى یابند؛ و خود نیز در عمل به این کار تن داد تا مسلمانان در عمل تشویق شوند و در مسیر رفع محرومیت واماندگان قدم بردارند.
پیامبر(صلی الله و علیه و آله) با زنان بیوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان یتیمشان به خانه خویش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشکلات گام برداشته باشد و هم الگوی خوبی براى مردم در این امر باشد.

۲.۳ - هدف رهایى کنیزان

اسلام با برنامه ریزى دقیق و مرحله به مرحله در جهت آزادی اسیران گام برداشت. رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) از شیوه ‌هاى خوب و متعدد براى آزادى اسیران بهره جست که ازدواج از جمله آن‌ها است. جویریه و صفیه کنیز بودند. پیامبر(صلی الله و علیه و آله) این دو را آزاد کرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدین وسیله به مسلمانان بیاموزد که مى‌شود با کنیز ازدواج نمود. اول او را آزاد نمود و سپس شریک زندگی قرار داد. در ازدواج پیامبر با جویریه بسیارى از کنیزان آزاد شدند. توضیح این که: جویریه در غزوه بنی مصطلق اسیر شده بود و در سهم غنیمتى رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) قرار گرفت. حضرت وى را آزاد کرد و سپس با وى ازدواج نمود. کار حضرت براى یارانش الگوى خوبى شد و تمامى اسیران غزوه مصطلق که حدود دویست تن بودند، آزاد شدند.
"گیورگیو" دانشمند مسیحى مى‌نویسد: محمد با جویریه ازدواج کرد. یارانش این عمل را نپسندیدند و آن را با تعجب مى‌نگریستند. فرداى آن روز کم کم اسیران خود را آزاد کردند، چون که نمى‌توانستند بپذیرند که بستگان همسر پیامبر(صلی الله و علیه و آله) برده آنان باشند.
[۷] محمد پیامبرى که از نو باید شناخت، ص۱۸۱.


۲.۴ - نجات زنان بیوه

برخى از زنانى که مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و یا ارتداد شوهر، بى سرپرست مى‌شدند و زندگى بر آنان بسیار مشکل بود و در وضع بسیار آشفته‌اى به سر مى‌بردند، همانند ام حبیبه، دختر ابوسفیان که همراه شوهرش به حبشه هجرت کرد و در آن جا بى ‌سرپرست شد. نه مى‌توانست در آن جا بماند و نه به مکه نزد پدر برگردد.
پیامبر(صلی الله و علیه و آله) وقتى که از مشکل وى با خبر شد، پیکى براى نجاشی پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبیبه را به عقد پیامبر(صلی الله و علیه و آله) درآورد. این ازدواج باعث شد که وى از بى‌پرستى نجات پیدا کند و به دامن بستگان مشرک خویش نغلتد.
[۸] ابن الاثیر، اسدالغابة، ج۵، ص۵۳۷.


۲.۵ - طرد سنت غلط و جاهلى

در اسلام "پسرخوانده" حکم پسر واقعى را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد محرم نیست. در حالى که در جاهلیت احکام پسر واقعى را بر پسر خوانده سرایت مى‌دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل نمود. پیامبر(صلی الله و علیه و آله) به دستور خدا با "زینب بنت حجش" همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج نمود، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیراى نقض حکم جاهلى باشند.
اگراین ازدواج صورت نمى‌گرفت، ممکن بود زید بن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح مى‌شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(صلی الله و علیه و آله) دگرگون مى‌شد.
افزون بر این امور ازدواج‌هاى پیامبر از اهداف و حکمت‌ هاى دیگرى برخوردار بود که به جهت رعایت اختصار از ذکر آن‌ها خوددارى مى‌شود.
در پایان به بیان نکته‌اى دیگر مى‌پردازیم: در اسلام چند همسر گزینی براى مردان محدود است. مرد نمى‌تواند بیش از چهار همسر دائمى در یک زمان داشته باشد.


قرآن مى‌گوید: با رعایت عدالت مى‌تواند چهار همسر داشته باشد.
تا قبل از نزول این حکم مردان بیش از چهار همسر دائمى داشتند.
همه زنان پیامبر(صلی الله و علیه و آله) قبل از نزول این حکم به عقد پیامبر(صلی الله و علیه و آله) درآمده بودند. خداوند به پیامبرش دستور داد که از این پس حق ندارى با کسى ازدواج نمایى، و حتى اگر همه زنانت را طلاق بدهى، به جاى آنان نمى‌توانى با زنان دیگرى ازدواج نمایى.


۱. الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م ۴۶۳)، ج‌۴،ص:۱۷۸۵
۲. ابن سعد،الطبقات،ج۸، ص۸۶-۹۶.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۸.    
۴. سید محمد حسین طباطبایى، فرازهایى از اسلام، ص ۱۷۴.
۵. مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج ۱، ص ۲۸۶.
۶. محمد پیامبرى که از نو باید شناخت، ص ۲۰۷.
۷. محمد پیامبرى که از نو باید شناخت، ص۱۸۱.
۸. ابن الاثیر، اسدالغابة، ج۵، ص۵۳۷.
۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۴.    
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۷.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۳.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.    



شهر سؤال.    






جعبه ابزار