استناد امام علی به حدیث غدیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت علی، حدیث غدیر،
حکومت،
خلافت.
پرسش: چرا
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به مفاد
حدیث غدیر اشاره نکرد؟ آیا این دلیل بر این نیست که ولایت مطرح در حدیث غدیر بهمعنای حکومت و خلافت نبوده است؟
بعد از ارتحال
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچ کس بهاندازه شخص امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در
تبلیغ و ترویج حدیث غدیر و انتقال آن به نسل بعدی اهتمام نورزیده است. شماری از مواردی که امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به حدیث غدیر استدلال کرده، به اختصار چنین است:
بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مناظرهای، بهعنوان مخالفت با
بیعت با
خلیفه اول، در
مسجد مدینه فرمود:
آیا باید پیکر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر روی زمین رها میکردم و قبل از
کفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع میکردم؟ مسأله خلافت چنان روشن بود که گمان نمیکردم کسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با
اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درگیر شود! مگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر خم
حجت را بر مردم تمام نکرد؟ و مگر جای عذری برای کسی باقی مانده بود؟
حضرت علی (علیهالسّلام) هفت روز پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (وقتی از
جمعآوری قرآن فارغ شد) میان مردم رفت؛ خطبه خواند و پس از
مدح خدا، رسول خدا و بیان
طریق نجات، چنین فرمود:
صریحترین کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرفی من به جانشینی خود هنگامی بود که آن حضرت شنید عدهای در مجالس و محافل خود زمزمه میکنند که ما جانشینان آن حضرت هستیم و بعد از ایشان زمامداری
امت را برعهده خواهیم گرفت. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با شنیدن آن زمزمهها و سخنان به سفر حج که واپسین
حج وی بود، تشریف برد و بعد از پایان مراسم حج، هنگام بازگشت، در
غدیر خم دستور داد شِبه منبری برایش آماده کردند. آنگاه بر
منبر فراز آمد و بازوی مرا گرفت و بلند کردند (بدانسان که زیر بغلش نمودار شد) و با صدای بلند و رسا در میان انبوه جمعیت فرمود: هر که من سرور و مولایش هستم، علی سرور و مولای او است. خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد.
با این کلام صریح رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پذیرش ولایت من عین
ولایت الهی شد.
پس از حادثه سقیفه و بیاثر ماندن روشنگریهای امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفتوگو با وی پرداخت. علی (علیهالسّلام) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان میداشت و خلیفه اول آن را تصدیق میکرد تا آن که حضرت به او فرمود:
تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ خلیفه اول جواب داد: شما هستید.
این مناظره تا آنجا ادامه یافت که
ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیشتر بیندیشد.
بعد از مرگ
خلیفه دوم، قبل از اعلام رسمی انتخاب
عثمان، حضرت علی (علیهالسّلام) فرصتی خواست تا سخنانی را با اعضای شورا در میان بگذارد. در این حدیث حضرت برای اتمام حجت بیش از ۱۹۰ امتیاز و فضیلت اختصاصی خود را بیان داشت و جانشینی خویش را اثبات کرد. امام (علیهالسّلام) در بخشی از سخنانش فرمود:
شما را به خدا
سوگند میدهم، آیا در بین خود جز من کسی را سراغ دارید که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پی اجرای دستور
خداوند متعال او را در روز
غدیر خم برگزیده و دربارهاش گفته باشد: هر که من مولای او هستم، علی مولای او است...؟
همگی جواب دادند جز تو کسی را سراغ نداریم.
در روزگار عثمان، مجلسی در
مسجد النبی برگزار شد که بیش از دویست تن از شخصیتهای برجسته در آن حضور داشتند. این جلسه در پی اعتراضات مردم به حکومت عثمانی برپا شده بود. در این محفل، حضرت علی (علیهالسّلام) به
واقعه غدیر اشاره کرد و ضمن توضیحی مفصل درباره حوادث آن روز فرمود:
... پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هر که من مولای او هستم این علی مولای او است.
پس از پایان این جمله،
سلمان برخاست و از
رسول خدا پرسید: آیا
ولایت علی مانند ولایت شما است؟ پیامبر پاسخ داد: آری. ولایت او مانند ولایت من است. هر کس من صاحب اختیار و سزاوارتر به او از خودش هستم، علی نیز صاحب اختیار او است و از وی به خودش سزاوارتر است.
حضرت علی (علیهالسّلام) در
جنگ جمل، هنگام مناظره با
طلحه، واقعه غدیر را باز گفت و به آن استناد کرد.
حضرت، پس از جنگ جمل، در نامهای منظوم به
معاویه واقعه غدیر را یادآور شد و او را از مخالفت با خود برحذر داشت.
امام در سخنرانی خود، بعد از جنگ جمل، در
کوفه و در اعتراض به معاویه بر خلافت خود تأکید ورزید و در کنار استناد به
بیعت مردم، مسأله خلافت انتصابی خویش در غدیر خم را یادآور شد.
هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان برخاست،
ابودرداء و
ابوهریره را نزد حضرت علی (علیهالسّلام) فرستاد. حضرت (پیش از آن که مسأله خونخواهی را پاسخ گوید) مشروعیت خلافت خود را ثابت کرد و فرمود:
اگر خداوند مسأله خلافت را به دست مردم داده است و رأی آنان ملاک مشروعیت است،
مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من
بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفایپیشین سنگینتر است؛ زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد؛ و اگر
خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در
قرآن و
سنت اثبات شده است؛ و این دلیل برای من قویتر است و حق مرا واجبتر میکند.
سپس در خطبهای به
حدیث غدیر استدلال کرد و بر معنای ولایت که همان اولویت است، تأکید ورزید.
هنگام ورود
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به
کوفه، حدود سی
سال از جریان تاریخی غدیر خم میگذشت و مردم کوفه
اسلام را به روایت رسمی که توسط خلفای وقت ترویج داده شده بود، آموخته بودند. حضرت در میدان بزرگ کوفه به سخنرانی پرداخت؛ برای اثبات خلافت خود به حدیث غدیر استناد کرد و از
اصحاب پیامبر که در غدیرخم بودند خواست تا واقعه را (آنگونه که شنیده بودند) بیان کنند. جریان استشهاد امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به حدیث غدیر در میدان بزرگ شهر کوفه را بسیاری از
بزرگان شیعه و
سنی نقل کردهاند.
حضرت امیر (علیهالسّلام) بارها در
مسجد کوفه سخنرانی فرمود و از صحابه پیامبر درباره حدیث غدیر
شهادت گرفت تا تفسیری صحیح و غیر قابل انکار از این واقعه ارائه دهد.
حضرت علی (علیهالسّلام)، در سیامین سالگرد غدیر خم، این روز را
عید بزرگ مسلمانان خواند و در خطبهای برای اثبات خلافت خویش به واقعه غدیر استدلال فرمود.
در پاسخ به شبهاتی که معاویه درباره حقانیت حضرت علی (علیهالسّلام) میپراکند، آن حضرت در نامهای به واقعه غدیر تمسک جست و به
عبدالله بن ابیرافع دستور داد آن را هر
جمعه برای مردم بخواند. آن بزرگوار همچنین ده نفر را معین کرد تا به پرسشهای مردم درباره مضمون نامه پاسخ گویند.
روزی امام علی (علیهالسّلام) از صحابه درباره واقعه غدیر شهادت گرفت. شش تن از آنها از شهادت دادن پرهیز کردند. ظاهراً انگیزه آنان در پرهیز از شهادت به حمایت آنها از خلفای پیشین باز میگشت. آنان از خلفای پیشین حمایت کرده بودند و چنین شهادتی تکذیب کردار قبلیشان به شمار میآمد. از سوی دیگر، احتمال پیروزی
معاویه نیز وجود داشت و آنان نمیخواستند موقعیت آینده خود را به خطراندازند. حضرت از خدا خواست آنان را به بلایی گرفتار سازد که شناخته شوند و حتی برای برخی از آنها بلایی خاص در خواست کرد. پس از آنکه خداوند
نفرین آن حضرت را اجابت فرمود، آنها به
کتمان شهادت اعتراف کردند.
این افراد عبارتند از:
زید بن ارقم،
انس بن مالک،
براء بن عازب،
جریر بن عبدالله،
اشعث بن قیس و
خالدبن یزید.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «استناد امام علی به حدیث غدیر» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۴/۲.